eitaa logo
داستان های آموزنده
67.1هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
0 فایل
‌‌‌‌‌ 🌿 ‌‌﷽ 🌿. #کپی_جایز_نیست. برای ارسال داستان خود ویا دوستانتان به ایدی ارسال کنید @zahraB18 https://eitaa.com/joinchat/15925614C7f87bffef4 سلام تعرفه تبلیغات داخل کانال هست
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭐️الهی در این شب پاییزی ⭐️زندگی دوستانم را سبز ⭐️تـنـور دل شــان را گــرم ⭐️فانوس دل شان را روشن ⭐️لحظه هایشان را بدون غم ⭐️و چرخ روزگار را به کامشان بچرخان •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 به نام صاحب عرش 🇮🇷امروز جمعه 13/ مهر /1403 30/ ربیع الاول/1446 04/ اکتبر/2024 🌹روزهایی ڪه دلمون 💫 به آدمای دورمون گرمه 🌹روزهایی ڪه قلبمون 💫یه جوره خوبی میتپه 🌹روزهایی ڪه بی دلیل 💫حالمون خوبہ 🌹 بیشتر از همیشہ 💫خـدارو شڪر ڪنیم 🌹سلام 🍃روزتون در پناه خدا 💫امروزتون پر از خیر و برکت 💠 ذکر امروز « اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم » اعوُذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم ❤️يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً ۚ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ ❤️ای اهل ایمان! با کافرانی که هم جوار شما هستند، نبرد کنید؛ و آنان باید در شما سرسختی و شدت یابند؛ و بدانید که خدا با پرهیزکاران است. 👈🏼 "سوره توبه آیه ۱۲۳ " 🚩اللهم عجل لولیک الفرج 🚩 🤲اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن 🤲 اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن 🤲 اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن 🍃 التماس دعا🍃 •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
♥️🍃 با این ❾ کار جایگاهتون رو بالا ببرید: - در لحظه زندگی کنید. - نه گفتن رو یاد بگیرید. - ازمتفاوت بودن نترسید. - به خودتان ایمان داشته باشید. - از خودتون بودن خجالت نکشید. - تو جامعه با افراد با احترام و محبت برخورد کنید. - انتظاراتتون از خودتون بالا و از بقیه پایین بیارید. - کاریو انجام بدید که به درست بودنش ایمان دارید. - هیچگاه طرز فکرتون رو به خاطر اینکه شبیه دیگران باشید عوض نکنید. •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
♥️🍃 آنقدر خوب باشید که ببخشید، امّا _ آنقدر ساده نباشید که دوباره اعتماد کنید! _قدر لحظه ها را بدانید! _زمانی می رسد که دیگر شما نمی توانید بگویید جبران می کنم. _ یک نکته را هرگز فراموش نکنید: _ لطف مکرّر، حق مسلّم می گردد! _ پس به اندازه لطف کنید... _هیچ بوسه ای جای زخم زبان را خوب نمی کند! پس مراقب گفتارتان باشید... _جاده زندگی نباید صاف و هموار باشد وگرنه خوابمان می برد! _هیچ وقت فراموش نکنید که: دنیا تکرار نمی شود...! •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
💎منیر 87 💎برشی_از_یک_زندگی چند بار فرزین زنگ زد و پیام داد و رامتین نگاهی بهم انداخت - دوستم هست بعدأ جوابش رو میدم رامتین لبخندی زد - من توی مسایل خصوصی شما دخالت نمی کنم هر وقت دوست داشتین جواب شون رو بدین و رامتین هم از سرجاش بلند شد و لیوان خالی چایی شو گذاشت روی میز - به مامانم یا خاله میگم آخر هفته زنگ بزنند و .... لبخندی زد - جواب بله رو از شما بگیرن منم از سر جام بلند شدم و قبل اینکه بخوام جوابی به رامتین بدم رفت از اتاق بیرون نرگس تو هال بود وقتی از اتاق آمدم بیرون باهاش رو در رو شدم خواستم حرفی بزنم که با دیدن طاهره خانم و بقیه که داشتن بهم نگاه می کردن سکوت کردم و رفتم پیش مامان نشستم و بعد از یک ساعت همه پاشدن تا برن خونه شون دلم بدجور شور میزد رفتم تا دم در بدرقه خواستگارها گوشیم پیامک آمد فرزین بود نمی تونستم جوابش رو بدم تنها پیامی هم که از عصر براش فرستاده بودم ابن بود که امشب مهمون داریم و نمی تونم جوابت رو بدم •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
♥️🍃 بهترین آدمِ جهانِ آدم‌ها باشید و امن ترین‌شان... کسی باشید که هر کجای جهان که آدم‌ها دلشان رنجید و احساس کردند دنیا دیگر قابل زیستن نیست، یاد شما بیفتند و لبخند بزنند و به این فکر کنند که در این جهان کسی هست هنوز که ارزش ادامه دادن و کنار نکشیدن و ناامید نشدن دارد. امن باشید و قابل اعتماد، که اگر روزی تمام جهان برای آدمی سیاه شد و امیدی اگر نبود، تنها قسمت سفید جهانش شما باشید و روزنه‌ی نور و امیدی شوید در بی‌نهایت تاریکی... یادآور خوبی‌ها باشید و پیام‌‌آور قشنگ‌ترین ویژگی‌های وجود آدم‌ها و پناه‌گاه امن و آرامی باشید که آدم‌ها در سهمگین‌ترین و بی‌پناه‌ترین حالات روحی‌شان به امنیت حضور و آغوش شما پناه بیاورند و احساس رهایی و آرامش کنند. •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفت: بزرگترین توانایی تو می‌دانی چیست؟ - برخاستن. تو جزو معدود انسان‌هایی هستی که شکست خوردن و به زمین افتادن، قوی‌ترشان می‌کند. تو جزو معدود انسان‌هایی هستی که شدیدا ضربه می‌خورند و آسیب می‌بینند و مصمم‌تر از قبل بر می‌خیزند. با تعجب گفتم: مگر آدم‌های دیگر اینگونه نیستند؟! گفت: نه! آدم‌های کمی شبیه به تواند. این را گفت و من به تک تک ثانیه‌هایی که ناعادلانه زمین خوردم و به سختی و با بغض همه چیز را پذیرفتم و زخم‌های خودم را بستم و با درد به راهم ادامه دادم فکر کردم و عمیقا دلم خواست خودم را بغل کنم... خودم را که خیال می‌کرد قاعده‌ی دنیاست که تو برای رسیدن، دائما زمین بخوری و دائما برخیزی... خودم را که از شادی و رسیدنِ بدون تاوان و زخم، می‌ترسید... •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
🌼🍂 شکسپیر میگه : من همیشه خوشحالم، می دانید چرا ؟ برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم انتظارات همیشه صدمه زننده هستند .. زندگی کوتاه است ... پس به زندگی ات عشق بورز ... ...خوشحال باش ... و لبخند بزن ... فقط برای خودت زندگی کن و ... قبل از اینکه صحبت کنی ،گوش کن قبل از اینکه بنویسی، فکر کن قبل از اینکه خرج کنی ،درآمد داشته باش قبل از اینکه دعا کنی ، ببخش قبل از اینکه صدمه بزنی ، احساس کن قبل از تنفر ، عشق بورز زندگی این است ... احساسش کن، زندگی کن و لذت ببر... •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
💎منیر88 برشی_ازیک_زندگی دم در بودم که پیامکی آمد - خواستگارات رفتن خوبه یه نگاهی هم به آن طرف کوچه بندازی در حالی که داشتم با طاهره خانم خداحافظی می کردم نگاهم افتاد به ماشین فرزین و فرزین از ماشین آمد بیرون قلبم داشت از قفسه سینه ام بیرون میزد با اون لباس و اون آرایشی که نرگس برام انجام داده بود حرفی نداشتم به فرزین بزنم فرزین سوار ماشین شد و از جلوی چشمم رد شد رامتین آمد نزدیکم و آرام گفت - خدانگهدار شب تون بخیر نیره خانم بغض گلو مو می فشرد نمی توانستم صحبت کنم اشک هام می خواستن روی گونه ام رو خیس کنند و با تکان دادن دستم به داخل رفتم و نرگس و مامان از مهمان ها خداحافظی کردن و رفتن و بعد هم آمدن تو - نرگس گفتم این کار رو نکن؟! اخمی کرد - من مگه چکار کردم ؟! تا الان که خوب نیشت تا بنا گوشت باز بود الان چی شد که یهو عوض شدی ؟! اشک امان صحبت کردن رو بهم نداد رفتم توی اتاق مامان از توی آشپزخانه آمد بیرون - چی شده شما ‌دو تا رو ...‌ زود باش نرگس کمکم کن اینجا رو جمع و جور کنم نرگس برای اینکه با من فعلا هم صحبت نشه می‌ره کمک مامان منم میرم توی اتاق و شماره فرزین رو می گیرم و بعد یکی دو تا بوق گوشیش بوق مشغولی می زنه پیامک بهش میدم تا بدونه قضیه چیز دیگه ای هست •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
یه آقایی بود سِنی ازش گذشته بود در قم ایشون میگفت من بچه که بودم یادم نمیره که پدرم نزدیک های اذان صبح که میخواست مادرمو بیدار کنه برای نماز مثلا برای چند دیقه ایی قبل از اذان صبح اینجوری صدا میزد🌿 میگفت: خانم پاشو اونقدر تو قبر بخوابیم که کسی دیگه صدامون نمیزنه پاشو❗ میگف این جمله پدرم برای صدا زدن مادرم هنوز تو گوشمه🙂 هم پدرم از دنیا رفته هم مادرم،⚰ سال ها گذشته از بچگی من... اما من هر وقت شب برا نماز میخوام بلند شم اون جمله یادم میاد اون جمله مثل فنر منو از جا بلند میکنه که انقدر تو قبر بخوابیم که کسی نیست صدامون بزنه الان بلند شو❗ ‎‎‌‌‎‎ •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در زندگی هر کس باید یک نفر باشد؛ مرد و زن بودنش مهم نیست، فقط باید یک نفر باشد... یک آدم، یک دوست، یک همدم، یک رفیق، یک نفر که جویای حالت باشد، نگرانت باشد، تو را بهتر از خودت بشناسد، یک نفر که شماره اش را بگیری و بگویی حالم بد است... شنیدن همین یک جمله کافیست تا کار و زندگی اش را تعطیل کند و خودش را به تو برساند... آخر خوشبختی است یک نفر در زندگیت باشد، که تنها نباشی...! •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
هدایت شده از پدرومادر
📛 به این عکس نگاه کنین چی میبینین؟ یه زوج جوون و خوشبخت.... برای این زوج همه چی خوب بود تا اینکه مهرانا و علی تصمیم گرفتن تا یه سفر برن شمال. وقتی رسیدن رفتن تا تو دریا شنا کنن اما تو یه لحظه جفتشون غرق شدن. تو این حادثه مهرانا زنده موند اما علی جونش رو از دست داد. برادرهای علی از مهرانا میخوان تا وقتی عده‌اش تموم میشه بیاد و تو خونه پدری علی زندگی کنه. مهرانا هم قبول میکنه و همراه پدر و مادرش به اون خونه میرن... یه روز که مهرانا و مادرش توی خونه تنها بودن، همسایه ها میبینن که.....😥😳🔞👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a واااای خدااا چرا😭😭😭