فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چهار راهکار پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای حفظ خانواده در آخرالزمان
✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💠 نماز بعد از نماز ظهر روز جمعه رفع بلا 💠
📝شيخ طوسى در كتاب «مصباح المتهجد» فرموده است: از امامان عليهم السّلام روايت شده:
هر كه در روز جمعه پس از نماز ظهر دو ركعت نماز به جاى آورد، و در هر ركعت بعد از سوره «حمد» هفت بار «قل هو اللّه احد» بخواند و پس از نماز بگويد:
🔷اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ الَّتِي حَشْوُهَا الْبَرَكَةُ وَ عُمَّارُهَا الْمَلائِكَةُ
🔶خدايا! مرا از اهل بهشت قرار ده، آن بهشتى كه انباشته از بركت و نعمت است و آبادكنندگانش فرشتگان هستند،
🔷مَعَ نَبِيِّنَا مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَبِينَا إِبْرَاهِيمَ عَلَيْهِ السَّلامُ.
🔶 در كنار پيامبر، محمّد (درود خدا بر او و خاندانش باد) و پدرمان ابراهيم بر او درود و سلام باد.
تا جمعه ديگر دچار فتنه اى نشود، و حق تعالى او را در كنار و به همراه محمّد صلى اللّه عليه و آله و اهل بيتش و ابراهيم عليه السّلام بگذارد. علاّمه مجلسى رحمة اللّه فرموده: اگر اين دعا را فردى كه سيّد نيست بخواند به جاى «وَ اَبِينَا» بگويد «وَ اَبِيهِ»
السلام علیک یا اباصالح المهدی
----------------------------
✍خیلی وقت است؛ که قحطی به ما زده؛
ای یوسف زهرا!
قحطی آرامش،
قحطی عاطفه،
قحطی لبخند،
قحطی دلِ خوش...
تازه این حکایت دل ماست؛
از حال زمین و آسمان مپرس، که سنگ تمام گذاشته اند...
قحطی آمده، یوسف زهرا...
و ما همان مصریان بی چیزیم؛
که پیمانه خالی را
به امید کرامتِ عزیزمان، پیش آوردیم!
یوسف، اگر نبود...
حکم پایانِ ماجرای اهل مصر، جز نابودی نبود!
بر ما نیز بسیار سخت گذشته است!
أینَ فَرَجُکَ القَریب؟
سلام مولای ما، یا صاحب الزمان!
دلمان تنگ است و جانمان بیقرار...
دلخوشیم به اینکه شما از حجم تنهایی ما آگاهید...
روزگار فراق به درازا کشیده...
به اندازه ی یک عمر...
یک عمر چشم براهی،
یک عمر دربدری،
یک عمر دلواپسی ...
ای کاش می آمدی،
ای کاش تمام می شد این اوقات تلخ انتظار...
ای کاش خدا فرج شما را برساند...
🖋️نمیدانم در کدام گوشه ی این زمین
قدم هایت را آهسته برمیداری
غریبانه و تنهایی را سپری می کنی،
#اللهم اجعلنی من انصاره و اعوانه آمین یا رب العالمین 🤲❤
💥حال_عجیب_در_قنوت_نماز
#شهید_احمد_نیری
🍃یک بار برنامه ها تا ساعت سه بامداد ادامه داشت. بعد احمد آهسته به شبستان مسجد رفت و مشغول نماز شب شد. من از دور او را نگاه میکردم. حالت او تغییر کرده بود. گویی خداوند در مقابلش ایستاده و او مانند یک بنده ضعیف مشغول صحبت با پروردگار است.
🍃قنوت نماز او طولانی شد. آنقدر که برای من سؤال ایجاد کرد. یعنی چه شده؟! بعد از نماز به سراغش رفتم. از او پرسیدم: احمد آقا توی قنوت نماز چیزی شده بود؟ احمد همیشه در جوابهایش فکر میکرد. برای همین کمی فکر کرد و گفت: نه ، چیز خاصی نبود. میخواست طبق معمول موضوع را عوض کند ؛ اما آنقدر اصرار کردم که مجبور شد حرف بزندو گفت: 🍃 «در قنوت نماز بودم که گویی از فضای مسجد خارج شدم. نمیدانی چه خبر بود! آنچه که از زیباییهای بهشت و عذابهای جهنم گفته شده همه را دیدم! انبیا را دیدم که در کنار هم بودند و…»
🍃روز به روز روحیات معنوی احمد آقا تغییر میکرد. هر چه جلو میرفتیم نمازهای احمد آقا معنوی تر میشد. کار به جایی رسید که موقع نماز سعی میکرد از بقیه فاصله بگیرد! در انتهای مسجد امین الدوله یک فرو رفتگی در دیوار وجود داشت که از دید نمازگزاران دور بود. آنجا یک نفر میتوانست نماز بخواند. احمد آقا بیشتر به آنجا میرفت و از همانجا به جماعت متصل میشد...
🍃یک بار وقتی احمد آقا نماز را شروع کرد به آنجا رفتم و در کنارش مشغول نماز شدم. احمد آقا بعد از اینکه نماز را شروع کرد به شدّت منقلب شد. بدنش می لرزید. گویی یک بنده ی حقیر در مقابل یک سلطان با عظمت قرار گرفته.
🍃البتّه احمد آقا بسیار کتوم بود ، یعنی از حالات درونی خود حرفی نمیزد. من یک بار از خود ایشان شنیدم که حدیث: «نماز معراج مؤمن است» را خواند. و بعد خیلی عادی گفت: بچّه ها باید نماز شما معراج داشته باشد تا حقیقت بندگی را حس کنید. من آن شب اصرار کردم که: احمد آقا آیا این معراج برای شما اتفاق افتاده؟ معمولاً در این شرایط به نحوی زیرکانه بحث را عوض میکرد امّا آن شب، سرش را به نشانه ی تأیید تکان داد ...
#کتاب_زندگی_به_سبک_شهدا #ناصر_کاوه
📚«عارفانه»