eitaa logo
دستان آسمانی
159 دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
7.6هزار ویدیو
27 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از جهاد تبیین
🔰 🔻رهبر انقلاب: «کاش کسانی بتوانند مثل شهید آوینی این جهاد عظیم مقابله با کرونا را روایت کنند؛ همچنان ‌که شهید آوینی توانست جزئیّات جبهه را برای ما روایت بکند و آن را ماندگار کند.» ۱۳۹۹/۰۲/۲۱ 🍂 «شاید جنگ پایان یافته باشد، اما مبارزه پایان نخواهد یافت و زنهار! این غفلتی که من و تو را در خود گرفته است، ظلمات قیامت است». «هنر آن است که بمیری، پیش از آن که بمیرانندت». ای شقایق های آتش گرفته! دل خونین ما شقایقی است که داغ شهادت شما را بر خود دارد. آیا آن روز نیز خواهد رسید که بلبلی دیگر در وصف ما سرود شهادت بسراید؟ 📝 | برای 🌟 میخواهم از تو بگویم، تو که سید شهیدان اهل قلم شده ای...! به هرگاه که موضوع نام تو میشود گویی تمام کلمات به تکاپو می افتند و با همه وجود تلاش میکنن تا حقیقی ترین معنای خود را بر کاغذ و ذهن آدم ها بگمارند. گویی نسبت به احساس دین میکنن...! 🔆نام تو با فکه گره خورده است، هنوز هم در فکه صدایت به گوش میرسد، نمیدانم تو،فکه را مشهور کرده یا فکه تو را ! اما هرچه که هست حالا پس از گذشت چندین سال هرکس پایش به خاک فکه میرسد به هوا یاد تو را میکند 📍اگر کار برای خدا و رضای او باشد بی تردید نتیجه اش هم خدایی میشود درست مانند تو . ای شهید؛ قدری برایمان دعا کن تا کارهای مان بوی خدا بگیرد... 🔻 شهید اهل قلم آسیدمرتضی آوینی: هر شهید کربلایی دارد که خاک آن کربلا تشنه خون اوست ، و زمان انتظار می کشد تا پای آن شهید بدان کربلا رسد. 📍در حضور غربت یاران 🌟سید دل پرخونی داشت، همراهانش با صدای «یارب» ‌های او در نیمه‌ شب آشنا بودند.پاسی از شب كه می‌گذشت، در انتظار صدای ناله‌های آوینی چشمانشان را باز می‌كردند مرتضی مرثیه‌سرا بود، دلی عاشورایی داشت قصه وصال، روح بی‌تابش را عاشق می‌ساخت. 🔸یكبار در دوكوهه به او گفتم: شهید داوود یكبار در زمین خیس پادگان به زمین افتاد و گریه كرد وقتی علت گریه‌اش را پرسیدم، پاسخ داد:"یاد حضرت عباس افتادم كه هنگام به زمین افتادن دست نداشت، حتماً‌ خیلی سخت به زمین افتاده است". 🔸 با شنیدن این سخن گریه مجال صحبت را از مرتضی گرفت، همانجا در پادگان نشست، ساعت‌ها به یاد غربت عباس‌بن‌علی  و داوود گریست. گوئی پرده‌های غیب را از چشمانش گرفته بودند، داوود را در زمین صبحگاه می‌دید. لب به سخن گشود، داوود باید می‌رفت.برخاست،‌ پا برجای گام‌های داوود نهاد. مرتضی مردی آسمانی بود كه پای بر خاك داشت. 📚منبع : كتاب هسفر خورشید. 💬راوی :رضا برجی 🍂 چه روزگار شگفتی! پیروزی‌ ظاهری را رها کن که فتح حقیقی این‌جاست؛... این‌جا که حُسَین‌بن عَلی علیه‌السّلام دل‌های جوانان را فتح کرده است؛... این‌جا که جوانان قلمروی نفس را فتح کرده‌اند. 🌷 در عالم رازیست که جز به بهای خون فاش نمی شود: 🔻شهد آوینی: اهل نظر اگر عقل را در برابر عشق نهاده اند از آن است که عقل اهل اعتبار است و درک و وصف ، و محرم راز نیست. اگر منکر راز نشود، او را همین قدر می رسد که دریابد رازی هست، و دیگر هیچ. راز لایدرک و لایوصف است و بیرون از حدود اعتبارات عقل؛ چشمه ای مکنون در ظلمات وادی حیرت. اما عقل از حیرت می گریزد. عقل گرفتار عالم حدوث است و از تفکر در قدم می گریزد، چراکه آن راز به تفکر گشوده نمی شود. عقل در جست و جوی نور است و راز، پرده نشین سیاهی های نا کجا آباد غیب هویت. ✍🏻 امام خامنه‌ای: 🔻 کسانی که واقعاً دلشان برای اسلام می‌تپد و برای کشورشان، متوجه این باشند که پست، میزان نیست، مقام میزان نیست، اینها چیزی نیستند، این مقامات تمام می‌شود؛ آنی که هست خدمت است. آدم متعهد در هرجا باشد، اگر دید خدمتش خوب است آن جا، بیشتر دلگرم است. باید هدفش این باشد که خدمت بکند، نه هدفش این باشد که مقام داشته باشد... ۱۳۶۴/۶/۱۲ ... و پندار ما این است که ما مانده­ ایم و شهدا رفته اند،اماحقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده ­اند. کتاب دمی با آقامرتض، ناصر کاوه ✍🏻
هدایت شده از جهاد تبیین
8.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«صیاد فرصت ها» 🔹رهبر انقلاب : «دلم برای صیادم تنگ شده است. »😭 📆بمناسبت ۲۱ فروردین، سالگرد شهادت سرلشکر علی صیاد شیرازی، نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران شادی روح یاران صلوات @jahadetabeen8
هدایت شده از جهاد تبیین
🌷داستان واقعی به نام 👈 🌟( ) 🌹 در کربلا واعظی بود به نام سید جواد که ساکن کربلا بود ولی در ایام محرم و عزا برای تبلیغ به نواحی و روستاهای دوردست میرفت نماز جماعت می خواند و مسائل شرعی می گفت و سپس به کربلا برمی گشت. (او می گفت): یکبار گذرم افتاد به روستائی که همه اهالی آن سنی مذهب بودند و در آنجا برخورد کردم با پیرمردی محاسن سفید و نورانی و چون دیدم سنی است با او از در صحبت و مذاکره وارد شدم ولی دیدم الآن نمی توانم تشیع را به او بفهمانم چون این مرد ساده لوح و پاکدل چنان قلبش از محبت غاصبین خلافت سرشار است که آمادگی ندارد و شاید گفتن حقیقت مطلب به او نتیجه برعکس بدهد. تا اینکه یک روز برای اینکه راه مذاکره با او را باز کنم و به تدریج ایمان در دل او پیدا شده و شیعه گردد از او پرسیدم: شیخ شما کیست؟ (عربها به بزرگ و رئیس قبیله شیخ می گویند) پیرمرد در پاسخ گفت:شیخ ما یک مرد قدرتمندی است که چندین خان ضیافت دارد. چقدر گوسفند دارد. چقدر شتر دارد. چهار هزار نفر تیر انداز دارد. چقدر عشیره و قبیله دارد... من گفتم: به به از شیخ شما چقدر مرد متمکن و قدرتمندی است! پیرمرد رو کرد به من و پرسید: 📣 شیخ شما کیست؟گفتم : شیخ ما یک آقائی است که هر کس هر حاجتی داشته باشد برآورده می کند.اگر در مشرق عالم باشی و او در مغرب عالم و گرفتاری و پریشانی پیش آید و او را صدا بزنی فورا به فریادت میرسد و رفع مشکل از تو می کند. پیرمرد گفت: به به عجب شیخی است شیخ خوب است این گونه باشد. اسمش چیست؟ گفتم: "شیخ علی". دیگر در این باره صحبتی نشد ولی احساس کردم پیرمرد از شیخ علی خیلی حوشش آمده و دائم در فکر سخن من است. دهه محرم تمام شد و به کربلا برگشتم و بعد از مدتی دوباره به آن روستا عزیمت کردم و این دفعه با شور و علاقه فراوانی.با خود می گفتم: آنروز سنگ بنا را گذاشتم و نامی از "شیخ علی, بردم . این دفعه بنا را تمام نموده و "شیخ علی" را به طور کامل معرفی می کنم و پیرمرد روشن دل را با مقام مقدس ولایت👈 امیرالمومنین (ع) آشنا می سازم. تا وارد روستا شدم سراغ او را گرفتم. 📣گفتند: از دنیا رفته است! خیلی متاثر شدم و با خود گفتم: عجب پیرمردی به او دل بسته بودم که او را با ولایت آشنا کنم. حیف که بدون ولایت از دنیا رفت.چون معلوم بود که اهل عناد و دشمنی نیست بلکه القائات و تیلیغات سوء او را از گرایش به ولایت محروم نموده است. به دیدن فرزندانش رفتم و پس از تسلیت تقاضا کردم که مرا سر قبر او ببرند. بالای قبر او گفتم: 👐خدایا من به این پیرمرد امید داشتم.چرا او را از این دنیا بردی؟خیلی به آستانه تشیع نزدیک بود.افسوس که ناقص و محروم از دنیا رفت. از قبرستان که برگشتیم شب را در منزل همان پیرمرد استراحت کردم. وقتی خوابیدم در عالم رویا ز دری وارد شدم دیدم یک دالان درازی است و در یکطرف آن نیمکتی است بلند که روی آن دو نفر نشسته اند و آن پیرمرد سنی نیز در مقابل آنهاست. پس از سلام و احوالپرسی دیدم در انتهای دالان دری است شیشه ای که از پشت آن باغی بزرگ دیده می شود . از پیرمرد پرسیدم: اینجا کجاست؟ گفت: اینجا عالم قبر و برزخ من است و باغ در انتهای دالان متعلق به من و قیامت من است. 📣گفتم: چرا به باغت نمی روی؟ گفت: هنوز موقعش نرسیده.اول باید این دالان را طی کنم. گفتم:چرا طی نمی کنی؟گفت: این دو نفر معلم من هستند.آمده اند تا مرا تعلیم ولایت کنند. وقتی ولایتم کامل شد می روم . سپس به من گفت:آ قا سید جواد گفتی و نگفتی! گفتی: شیخ ما چنین و چنان است ولی نگفتی که "سیخ علی" 👈 همون "علی بن ابیطالب(ع)" است. به خدا قسم همین که صدایش زدم به فریادم رسید. 📣پرسیدم: قضیه چیست؟ گفت: وقتی از دنیا رفتم و مرا دفن کردند نکیر و منکر به سراغم آمدند و از من سوال کردند که: (من ربک؟ ومن نبیک؟ ومن امامک؟) من دچار وحشت و اضطرابی شدید شدم و هر چه می خواستم پاسخ دهم زبانم نمی چرخید. با آنکه مسلمان بودم ولی نمی توانستم نام خدا و پیغمبرم را بر زبان جاری کنم. دور مرا احاطه کردند و می خواستند مرا عذاب کنند. من که به تمام معنا بیچاره شده بودم و می دیدم که هیچ راه گریز و فراری نیست ناگهان به یاد حرف تو افتادم که می گفتی 👈(ما یک شیخی داریم که اگر کسی گرفتار باشد و او را صدا زند هر جا باشد فورا حاضر می شود و از او رفع گرفتاری می کند) من هم فریاد زدم: ای علی به فریادم برس.👈 فورا آقای بزرگواری حاضر شدند و به آن دو مامور فرمودند: 😊دست از این مرد بردارید. معاند نیست. او از دشمنان ما نیست. این طور تربیت شده. حضرت آن دو را رد کردند و دستور دادند دو فرشته دیگر بیایند و عقائد مرا کامل کنند. این دو نفری که روی نیمکت نشسته اند همان دو هستند که به امر حضرت مرا تعلیم عقائد می کنند... 👈 منبع: کتاب معاد شناشی, علامه طهرانی
با عرض سلام و شب بخیر وتشکر از همراهی کنندگان ختم صلوات.تعداد صلوات های ختم شده امروز دوشنبه ۳۲۷۰۰شاخه شاخه گل صلوات ان‌شاءالله با نور همین صلوات هااز پل صراط عبور کنیدوعاقبت بخیر و حاجت روا بشین وخداوند متعال در تمام لحظات زندگی به عزیزانتان سلامتی عنایت کند و روح امواتتان را قرین رحمت و مغفرت خویش قرار دهد. شبتون بخیر و التماس دعای فرج
🍂قبل از خواب ✨قشنگترین دعاهایت را 🍂به شاخه هاے درخت ✨اجابت آویزان نما 🍂مطمئن باش فردا ✨روز تو و معجزه‌هایت 🍂خواهد بود # عزیزان شبتون_پرازمعجزه_الهے 💙💙
هدایت شده از آل یاسین
برای امشب و منزلتش متنى ندارم حرفم حرف ساده ايست امشب مرا یاد کن در هر الغوث که میگوئی شاید به حق يا رب گفتنت خلصنايت براى من هم مستجاب شود طاعات و عباداتتون قبول درگاه حق ان‌شاءالله بهترین تقدیرات الهی نصیبتون بشه 🌙شبتـون پـر از نـگاه خــدا🌟 ☆تقــدیـرتــون زیبـــا☆ 🌼طاعات وعبادات قبود🌼 💫🌟شبتان پراز نور وروشنایی🌟💫 @alle_yasen
🩺پزشک خوش اعتقادنجمه صالحی خیلی دیر آمده بود، با لبخند روبه‌رویم نشست، با نگاه‌مهربانش خستگی‌ام کم شد. اجازه خواست فرمش را تکمیل کند، جلوی‌گزینه‌شغل نوشت دکتری پزشکی‌حرفه‌ای. داستان دعوت و انتخابش را برایم گفت. برای تکمیل اطلاعات فرم به مسئول خادمین گفته بود از طبابت خسته‌است، می‌خواهد بین زائرین باشد و در حال و هوای آن‌ها نفس بکشد، حدود بیست‌سال با بیمار و بیمارستان مانوس بود، آمده بود تا بیماری‌ دلش را درمان کند و چشمانش را بیمه؛ اما با دیدن خوابی، تصمیمش عوض شده بود. خواب دیده بود نوزادی به دنیا آورده ولی به اطرافیان می‌گفته از مادری کردن خسته شده! و آن برایش نشانه شد و تعبیرش کرد مولا او را در همان حرفه‌اش انتخاب کرده و باید از علمش دیگران بهره ببرند! یاد حدیث امیرالمؤمنین علیه‌السلام افتادم که فرمود"خَيرُ العِلمِ مانَفَعَ"* و علم او قطعا مفید و سودبخش بود! به‌خاطر آموختن طب سنتی اسلامی و استفاده از متون اصلی، زبان عربی را مسلط شده بود. کتاب قانون ابوعلی سینا را به خوبی یاد گرفته بود‌. قرآن را به خوبی قرائت کرد. پزشکی خوش‌اعتقاد و بسیار متواضع* بود. گاهی پازل زندگی را ما انتخاب نمی‌کنیم و خودشان برای‌مان‌ رقم می‌زنند! قطعا وجود کیمیایی چون او در ارزشمند است. بعد از پایان یافتن سوالات مصاحبه، در انتهای فرمش نوشتم محل خدمت پیشنهادی: همکاری در بهداری و آموزش طب سنتی! *غررالحکم و دررالکلم،ص 354 *امیرالمؤمنین ع: ِاذا تَفَقَّهَ الرَّفيعُ تَواضَعَ/انسان بلند مرتبه چون به فهم و دانايى رسد، متواضع مى‌شود./همان، ص285 ✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از طریق السُّلوک
سید روح الله الموسوی الخمینی : ما را از تشنگی و گرسنگی و محاصره می‌ترسانید ؟ ما فرزند رمضان و شعب ابوطالبیم. ما را از محاصره و کشته شدن می‌ترسانید ؟ ما فرزند عاشوراییم-! رمضان @sulook
هدایت شده از دلداده‌ انقلاب
1_4133430475.mp3
15.34M
قبل از سحرت امشب رو گوش کن👆 مجموعه‌ صوتی « لااله‌الا‌الله ۱۶ » /استاد پناهیان/ 🔹آیا ممکن است کسی در مسیر عشق، در حال حرکت باشد، حرکتِ موفقی هم داشته باشد، ولی جایی از مسیر خارج شده و به مقصد نرسد؟ 🔸موانع انسان، در رسیدن به مقصد لااله‌الا‌الله چیست؟ ویژه 💙 @deldadegi
7.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️چراخداحاجت بعضیارو دیرتر میده⁉️ 🔶🔹شبکه افسران انقلاب اسلامی 🔶🔹 @shabakeafsaran
هدایت شده از سلامتی حضرت امام زمان(عج)صلوات
♻️♻️♻️ بسم الله الرحمن الرّحیم ♻️♻️♻️ 💫فضائل،مناقب و کرامات امیرالمؤمنین حضرت امام علی(ع)💫 ⬅️قسمت پنجاه و ششم    ✅شيخ مفيد(ره)در يك حديث مرفوعه از حضرت سلمان فارسى(ره)نقل مى كند كه گويد: ✅اميرمؤمنان على(ع)فرمود: ⬅️يا سلمان! الويل كلّ الويل لمن لايعرفنا حقّ معرفتنا وأنكر فضلنا ⬅️اى سلمان! ⬅️(بدبختى و تمام بدبختى بر كسى كه حقّ معرفت ما را نشناسد، و منكرفضل ما باشد) . ⬅️اى سلمان! كداميك افضلند؟ حضرت محمّد(ص)  يا سليمان بن داوود(ع) ✅سلمان گفت:((بلكه حضرت محمّدصلى الله عليه وآله وسلم افضل است)). ✅حضرت امام على(ع)فرمود: ⬅️اى سلمان!پس چگونه آصف بن برخيا كه علمى از كتاب نزد او بود توانست تخت بلقيس را در يك چشم بهم زدن از فارس به سبأ بياورد؛ ✅(ولى من چندين برابر او نتوانم انجام دهم در حالى كه نزد من(علوم)هزار كتاب است). خداى متعال بر شيث بن آدم(ع)پنجاه صحيفه،و بر ادريس پيامبر سى صحيفه، و بر ابراهيم خليل(ع)بيست صحيفه فرستاد، و (خداوند) تورات، انجيل،زبور وفرقان را فرستاد. ! عرض كردم: راست مى فرماييد مولاى من ♻️حضرت علی(ع)فرمود: ⬅️يا سلمان! إنّ الشاكّ في اُمورنا وعلومنا كالمستهزئ في معرفتناوحقوقنا، وقد فرض اللَّه ولايتنا في كتابه في غير موضع، وبيّن ما أوجب العمل به وهو ]غير[ مكشوف ✅اى سلمان! كسى كه در امور و علوم ما ترديد نمايد مانند كسى است كه معرفت وحقوق ما را مسخره مى كند، ✅حقيقتاً خداوند ولايت ما را در چند مورد از قرآن واجب نموده و آنچه بايد عمل شود آشكارا بيان و اين مطلب را روشن كرده است. ⬅️منبع:إرشاد القلوب: ۳۱۴/۲،بحار الأنوار: ۲۲۱/۲۶ ح ۴۷ ⬅️ادامه دارد.
فرمود علی جان شنیده ام سلامت نمی کنند! جواب داد، من سلام میکنم فاطمه و آن ها جواب سلام مرا نمی دهند. فاطمه به مسجد که می روم جوری شانه هایشان را به هم می چسبانند که من در کنارشان نماز نخوانم. مرا که می بینند طوری رفتار می کنند که انگار ندیده اند... _مرغ از قفس پرید و ندا داد جبرئیل اینک شما و وحشت دنیای بی علی