فرا مَرز!
چهارشنبه شب که در مسجدشان سخنرانی داشتم، اول تا آخر صحبت صف اول نشسته بود. خیلی خوب گوش می داد.
هربار نگاهش کردم چشم در چشم می شدیم. شاید پلک نمی زد.
بعد از سخنرانی آمد جلو. با پسرک کوچکش. دست داد و تشکر کرد.
انتظار داشتم خیلی تعریف کند از جلسه.
دست داد و عقب رفت.
دوسه قدم جلوتر که دورم خلوت شد، برگشت. انگار دلش نیامد حرفش را نگوید.
گفت:
_ گله دارم ازتون، آقا!
_چطور؟
_یه چیزی رو نگفتی
_...
_ به مردم بگو تو رو خدا،
هرجا می ری بگو...
_چی بگم؟
_ بگو این رأی شون فقط واسه ایران نیست
دلم هری ریخت پایین
انگار درست حدس زده بودم
_من مهاجرم
افغانستانی ام
اما شیعه علی ام
سرم داغ شد، بینی و بین الله
_ بهشون بگو هر رأی شما اثرش رو
توی بامیان می ذاره، مزار شریف، کابل
زبانم قفل شده بود. اشک، بفهمی نفهمی راهش رو کشید و دور چشمم حلقه زد.
_ سال 79،طالبان، فقط توی قریه ما 180 تا شیعه رو کشت
به خدا اگه شما قوی نباشین، یه شیعه تو کشورهای دیگه جا نمی ذارن
دستش هنوز توی دستم بود.
سرم را انداختم پایین که چشم هایم حالم را لو ندهند؛
و رویم نشد پیشانی اش را ببوسم.
سیدجواد امامی میبدی
چهارشنبه 13 تیرماه 1403
مسجد ولیعصر. عج.
═.🍃🌷🍃.══════╗
داستانا | داستان نویسی آسان✍️
https://eitaa.com/dastaneasan
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰⚠️صحبت های استاد سالاری در مورد #انتخابات✅
✏️استاد مظفر سالاری
نویسنده #معروف_کشوری و دارای رمان های #پرفروش تاریخی، از جمله:
رویای نیمه شب با ۱۲۳ بار تجدید چاپ🏆
و دارای ۲۵ سال سابقه کارمطبوعاتی در حوزه کودک، نوجوان و بزرگسال و...🍃
═.🍃🌷🍃.══════╗
داستانا | داستان نویسی آسان✍
https://eitaa.com/joinchat/2253455521Cfdb4b19f67