eitaa logo
داستان زیبا
169 دنبال‌کننده
173 عکس
227 ویدیو
53 فایل
داستان زیبا داستان های معصومین داستان های کوتاه داستان های مستند و علما وشهدا و .. کانال دیگر ما:قرآن وسنت، @ghoranvasonat کانال روانشناسی @ravan110
مشاهده در ایتا
دانلود
9.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️سخنان قاطع و آتشین فادی بودیه، مدیر شبکه مرایا لبنان، در پاسخ به سوال مجری که از او پرسید: «وقتی چیزی از لبنان نمانده، از کدام پیروزی حرف می‌زنید؟» 🇮🇷تحلیل سیاسی و جنگ نرم
■موضوع: آية الله العظمی مرحوم آخوند ملا علی معصومی همدانی وقتی که به مشهد مقدس مشرف شدند خدمت عالم ربانی و عارف بزرگ حضرت آیة الله مرحوم حاج شیخ حسن علی اصفهانی (نخودکی) میرسند و از ایشان تقاضای موعظه میکنند. مرحوم آیة الله نخودکی می فرمایند: مرنج و مرنجان، آیة الله آخوند می فرمایند: مرنجان را می فهمیم و میتوانیم کاری کنیم که مردم از ما رنجش و آزرده خاطر نشوند ولی در مورد مرنج این کار خیلی مشکل است، چطور می شود وقتی کسی که اهانت کرد،یا اسباب ناراحتی به وجود آورد، انسان خود را کنترل کند و ناراحت نشود، به طوری که هم ناراحتی رابروز ندهد و هم خودش نرنجد؟ مرحوم آیة الله نخودکی فرمودند: اگر انسان همواره خودش را کسی نداند، هیچ وقت رنجش پیدا نمی کند. منبع:آداب الطلاب ص۴۴۱_۴۴۰ ♦️هزینه استفاده صلوات و ارسال برای یک نفر حداقل 🩸 ؛؛؛؛؛؛؛؛؛|؛؛؛؛؛؛؛؛؛ ○•○•○•○•○
حدیث خوبان
صورت برزخی علاقه به دنیا دوستی در نجف داشتیم که خیلی فوق العاده و خوب بود به نام آشیخ عبدالله، ایشان می‌گفت: من شنیدم که یکی از بزرگان به نجف آمده است و باطن اشخاص را می‌بیند و صریحاً می‌گوید. من منزل او رفتم و دیدم شلوغ است. خیلی می‌آیند و می‌روند. یک مقداری نشستیم تا خلوت شد. بعد آن بزرگ گفت: آشیخ کاری داشتی؟ عرض کردم: بله. گفت: چه کار داری؟ گفتم: من مریضم دکتر آمدم، مرضم را نمی‌دانم چیست. دوایم را هم نمی‌دانم چیست. بفرمائید مرضم چیست و چه کار کنم؟ فکری کرد و گفت: بله مریضی. مریضی تو دو چیز است. یکی صورت برزخی تو زن است؛ یکی هم اینکه دو تا شاخ بسیار بزرگی داری. این مرض تو است. گفتم: دوای آن چیست؟ گفت: دوای آن این است که علاقه¬ای که به زن داری برای خدا داشته باش، از باب اینکه اهل و عیال تو هستند به آنها رحم بکن، نه فقط برای نفست او را بخواهی؛ بلکه برای اینکه یک بنده‌ای است از بنده‌های خدا که تحت اختیار توست. این را رحمش کن، تفضل به او بکن. آقایی به او نفروش، نخواه بر او مسلط باشی. با او مدارا کن. محبت و علاقه¬ای هم که داری، محبت و علاقه جنسی نباشد. از باب اینکه بنده خداست، مخلوق خداست، دست پرورده حق است او را دوست داشته باش. این راه درمان آن مرض است؛ گفتم: این شاخ ها چیست؟ گفت: دو تا قالی بسیار عالی در خانه¬ات داری، علاقه ات به اینها خیلی زیاد است. گفتم: خداحافظ پا شدم رفتم حرم امیرالمؤمنین گفتم: یا علی! من چندین سال است اینجا هستم. آقا! سزاوار است منِ پیرمرد بمیرم و با این دو تا عیب بروم؟ صورت برزخی من زن باشد؟ و این دو تا شاخ را هم داشته باشم؟ و گریه و التماس کردم و به خانه آمدم. این داستان ادامه دارد... ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 🔻کانال رسمی آیت الله ناصری 👉 @naseri_ir
ادامه داستان قبل.... مدتی بعد باز محضر آن ولی خدا رفتم نگاهی کرد و گفت: آشیخ عبدالله خوش آمدی. صورت برزخی ات هنوز مرد مرد نشده، نیمه مردی. شاخ هایت هم یک مقداری کوچک شده است. گفتم: خوب، حالا که اثر کرده است، دنبال آن را می‌گیرم. رفتم و چسبیدم به حرم و دامن علی را گرفتم، گفتم: یا علی! دست من و دامن تو یک نظر لطف به من بکنی کار تمام است. و باز گریه و التماس کردم. هفته بعد که رفتم گفت: دیگر مرد حسابی شده¬ایی هیچ اثری از آن حالت نیست. من از او سوال کردم. شیخ حالا که باطنا مرد شدی علاقه ات به خانواده ات چطور شده است؟ گفت: خدا شاهد است چندین برابر شده است. حالا به دو جهت به او علاقه دارم، هم برای اعمال خودم هم اینکه بنده خداست. در بند من است لذا او را احترام می‌کنم. چون می‌دانم او اسیر من است، چه چیزی به او بگویم آقا. خداوند این نیرو و قدرت را به من داده است که به او نداده است، می‌باید با او بسازم. لذا هم علاقه او به من بیشتر شده است و هم علاقه من به او بیشتر شده است. شیخ عبد الله می‌گفت آن ولی خدا در مورد شاخ هایم گفت: شاخ هایت کوچک شده ولی یک کمی‌دیگر هست. این داستان ادامه دارد... ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 🔻کانال رسمی آیت الله ناصری 👉 @naseri_ir
ادامه داستان قبل می‌گفت به خانه رفتم و با خودم گفتم: من باید ریشه این شاخ¬ها را بسوزانم. یک حاج ابراهیم بود که قالی فروش بود. گفت: می‌روم حاج ابراهیم را می‌آورم قالی‌ها را ببیند و قالی‌ها را می‌فروشم و پولش را به فقرا می‌دهم، و ریشه این شاخ ها را می‌سوزانم. گفت: تند تند لباس‌هایم را پوشیدم تا به بازار بروم، وسط بازار آن ولی خدا به من رسید، و گفت: آشیخ عبدالله کجا؟ گفتم: حاج آقا جایی کار دارم. گفت: نه بگو کجا؟ گفتم: می‌خواهم ریشه این شاخ ها را بسوزانم. گفت: چه کار می‌خواهی بکنی. گفتم: می‌خواهم بروم فرش‌ها را بفروشم و پولش را به فقرا بدهم. گفت: نه، این فرش‌ها مایه آبروی تو است، هر کس آبرویی دارد. زن و بچه ات آبرو دارند. وضعیت خانه و زندگی¬ات باید طبق شأن تو باشد. بگذار اینها باشد. اما دل از آنها بکن و به آنها دل نبند. نه اینکه نداشته باشی، داشته باش اما دلت را به آن نبند. دلت را ببر جای دیگر آقا. به خدا و اهل بيت عليهم السلام بسپار. می‌گفت: برگشتیم آمدیم و شاخ هایم هم از بین رفت و حالا هم آن قالی‌ها تو اطاق‌ها افتاده، چند تا قالی دیگر هم اضافه شده اما من هیچ علاقه¬ای به آنها ندارم آقا. منظور اینکه واقع مطلب این است و روایات هم همین را می‌گوید که: انسان به این دنیا دل نبندد، نه اینکه دنیا را نداشته باشد! دنیا را داشته باش اما مورد علاقه و محبتت نباشد. ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 🔻کانال رسمی آیت الله ناصری 👉 @naseri_ir
23.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠👈 شهید حاج علی کرکی از فرماندهان مطرح حزب‌الله بود که در جریان حمله جنگنده‌های رژیم صهیونیستی در کنار شهید سید حسن نصرالله به شهادت رسید. 💠👈 فیلمی از شهید کرکی در جمع اعضای حزب‌الله منتشر شده که به بیان خاطره‌ای از جنگ ۳۳ روزه و ملاقات با حضرت زهرا سلام الله علیها در حالت مکاشفه می‌پردازد. 💠👈 این همان خاطره معروفی است که شهید حاج قاسم سلیمانی در گفتگویی در سال ۱۳۹۸ درباره جنگ ۳۳ روزه به آن اشاره می‌کند. 💠👈 البته آن موقع مشخص نبود کسی که حاج قاسم دارد تجربه مکاشفه او را عنوان می‌کند حاج علی کرکی، فرمانده شجاع حزب‌الله است. 🌺 لطفاً نشر دهید.🌺
5.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 توصیف زیبای نماز 👈 از زبان قهرمان بوکس جهان (محمد علی کلی) 🔸 در فهم ضرورت، ابعاد و آثار نماز به فرزندانمان کمک کنیم.
11.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️استاد دانشگاهی که با هدیه‌ آپارتمانی حدود دوازده ،سیزده میلیارد تومانی، از جبهه مقاومت در غزه و لبنان حمایت کرد. قبلاً هم در دفاع مقدس یک پای خود را تقدیم کرده بود