✨﷽✨
✅ سبک زندگی آیتالله بهجت (ره) :
✍هنگام مطالعه، غیر از نوۀ خردسالش محمود، کسی نمیتوانست مزاحمش شود؛ نباید رشتۀ افکارش به هم میریخت؛ محمود آمد و صاف رفت سراغ قفسۀ کتابها. آقا همین که متوجه شد، کتابش را گذاشت زمین و جواب سلامش را داد. محمود کتاب بزرگی را برداشت و وسط اتاق باز کرد، با شکم خوابید روی زمین و دستش را زیر چانهاش گذاشت. کتاب را سَر و تَه گرفته بود! آقا از پشت میز صدا زد: «چهکار میکنی؟» محمود خیلی جدی گفت: «ساکت آقا جان! درس دارم!» لبخندی بر لبان آقا نشست. محمود هم بلند شد و رفت، انگار مأموریت ایجاد همین لبخند را داشت!
به بچههای کوچک میدان میداد، تاجاییکه وقتی خانه بود، بچهها حاکم خانه بودند، کسی جرئت نداشت با آنها تندی کند. میفرمود: «اینها معصومند، قریبالرجوع از ربّشان. علت جاذبۀ آنها، عصمت آنان است.» هر روز بهبچهها توصیه میکرد «چهار قل» و «آیةالکرسی» بخوانند؛ خودش هم برایشان دعا میخواند:«اَللّٰهُمَّ اجْعَلْهُ فٖی دِرعِکَ الحَصٖینَةِ الَّتٖی تَجْعَلُ فٖیهٰا مَنْ تُرٖیدُ.» بر اساس خاطرۀ حجتالاسلام و المسلمین علی بهجت
📚 این بهشت، آن بهشت، ص۵٢
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
⏰ @dastankm
#زنگ_تفکر
روزی جوانی از من پرسید: خداوند که به عبادت ما نیازی ندارد، پس چرا عبادتش کنیم؟
گفتم: جوان! فکر کن در اتوبوس به سمتِ تهران حرکت میکنی و همسفری داری که از کلام تو حس میکند نیازمند هستی. هنگامی که تو خواب هستی مبلغی در جیب تو قرار میدهد و تو نمیفهمی. او زودتر از تو پیاده میشود و تو زمان پیادهشدن متوجه میشوی که او پول را گذاشته و رفته است.
آیا بدنبال او نمیگردی که نشانی از او داشته باشی تا از او تشکر کنی؟ هر چند اگر او نیازی به تشکر تو داشت همان اول کار از تو میخواست تشکر کنی تا بعد مبلغ را به تو بدهد.
پس چرا دنبال خدایی که این همه نعمت به ما داده است نمیگردیم تا بدانیم او کیست و چه باید کنیم تا بتوانیم شکر نعمتهایش را هر چند که ممکن نیست بجای آورده باشیم؟
@dastankm
✨﷽✨
✅توبه جوان بنی اسرائیل
✍جوانی در بنی اسرائیل زندگی می کرد و به عبادت حق تعالی مشغول بود روزها را به روزه و شبها را به نماز و طاعت، تا بیست سال کارش همین بود تا که یک روز فریب خورده و کم کم از خدا کناره گرفت و عبادتها را تبدیل به معصیت و گناه کرد و از جمله گنه کاران قرار گرفت و در این کار بیست سال باقی ماند یک روز آمد جلو آئینه خود را ببیند، نگاه کرد دید موهایش سفید شده از معصیتهای خود بدش آمد واز کرده های خود سخت پشیمان گردید.
گفت خدایا بیست سال عبادت و بیست سال معصیت کردم اگر برگردم بسوی تو آیا قبولم می کنی. صدائی شنید که می فرماید: «اجبتنا فاحببناک ترکتنا فترکناک و عصیتنا فامهلناک و ان رجعت الینا قبلنا». تا آن وقتی که ما را دوست داشتی پس ما هم تو را دوست داشتیم. ترک ما کردی پس ما هم تو را ترک کردیم، معصیت ما را کردی ترا مهلت دادیم. پس اگر برگردی بجانب ما، تو را قبول می کنیم. پس توبه نمود و یکی از عبّاد قرار گرفت. از این مرحمتها از خدا نسبت به همه گنه کاران بوده و هست.
بازآ بازآ هرآنچه هستی بازآی
گر کافر و گبر و بت پرستی بازآی
این درگه ما درگه نامیدی نیست
صدبار اگر توبه شکستی بازآی
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
⏰ @dastankm
🍃❤
🔆همیشه مهربان باش
🔅روزی حکیمی به فرزندش گفت : «از فردا یک کیسه با خودت بیاور و در آن به تعداد آدمهایی که دوست نداری و از آنان بدت میآید پیاز قرار بده»
روز بعد فرزند همین کار را انجام داد
و حکیم گفت: «هر جا که میروی این کیسه را با خود حمل کن»
🔅 فرزندش بعد از چند روز خسته شد و به او شکایت برد که پیازها گندیده و بوی تعفن گرفته است و این بوی تعفن مرا را اذیت میکند.
🌕حکیم پاسخ داد : «این شبیه وضعیتی است که تو کینه دیگران را در دل نگه داری. این کینه، قلب و دلت را فاسد میکند و بیشتر از همه خودت را اذیت خواهد کرد.
✅پس کینه کسی به دل راه نده،
همیشه مهربان باش
پر از مهربانی بمان
حتی اگر هیچکس قدر مهربانیت را نداند...
این ذات و سرشت توست ڪه مهربان باشی...
تو خدایی داری که به جای همه برایت جبران میکند...
🆔 @dastankm
🔴زاهد پیر شیخ صنعان
چند شب پیاپی در خواب می بیند که از مکه به روم رفته و بر بتی، مدام سجده می کند. پس از تكرار این خواب در شبهای متوالی، او پی می برد که مانعی در سر راه سلوكش پیش آمده و زمان سختی و دشواری فرا رسیده است. و لذا تصمیم می گیرد تا به ندای درون گوش داده و به دیار روم سفر كند. جمع کثیری از مریدان وی(به روایت عطار،400 مرید)، نیز همراه وی راهی دیار روم می شوند.
در آن دیار، شیخ روزها بر گرد شهر می گشته تا سرانجام روزی نظرش بر دختری ترسا، و بسیار زیبا افتاده و عاشق او می شود. عشق دختر ترسا، عقل شیخ را می برد؛ شیخ، ایمان می دهد و ترسایی می خرد.
شیخ مقیم كوی یار می شود و همنشین سگان ِكوی؛ و پند و نصیحت یاران را نیز به هیچ می گیرد.
دختر ترسا از عشق شیخ آگاه می شود و پس از آنكه در مقام معشوق، ناز كرده و شیخ را به سبب عشقش سرزنش و تحقیر می كند، سرانجام در برابر نیاز شیخ، 4 شرط برای وصال قرار می دهد: سجده بر بت، خمر نوشی، ترك مسلمانی و سوزاندن قرآن.
شیخ عاشق، نوشیدن خمر را می پذیرد و آن سه دیگر را ،نه. اما پس از نوشیدن خمر و در حال مستی، سه شرط دیگر را نیز اجابت می كند و زنار می بندد.
كابین ِدختر گران است و شیخ مفلس از پس آن بر نمی آید؛ ولی دل دختر به حالش سوخته و به جای سیم و زر، یك سال خوكبانی را بر شیخ وظیفه می كند و شیخ به مدت یكسال خوكبانی دختر را اختیار می كند.
یاران كه تحمل این خفت و رسوایی را نداشتند، سرانجام شیخ خود را رها می كنند و به حجاز برمی گردند و گزارش اعمال او را به مریدی (از یاران خاص شیخ) که هنگام سفر روم غایب بود می دهند. او آنها را سرزنش می کند که چرا شیخ خود را در چنان حالی رها کرده اند و به همراه سایر مریدان به روم باز می گردند و معتكف می شوند و 40 شب به دعا پرداخته و با تضرع و زاری از خدا طلب نجات شیخ را می كنند. در شب چهلم، سرانجام مرید باوفای شیخ، پیامبر اسلام (ص) را در خواب می بیند که به او بشارت رهایی شیخ را می دهد.
او همراه با مریدان عازم دیدار شیخ می شوند و شیخ را می بینند که زنـّار بریده و از نو مسلمان شده و توبه كرده است. و همراه با شیخ به سوی حجاز باز می گردند.
اما دختر ترسا که زمانی ایمان شیخ را زائل كرده بود، شب هنگام در خواب می بیند كه او را به سوی شیخ می خوانند كه دین او اختیار كند. احوالش دگرگون می شود و دلداده و سرگشته، دیوانه وار، سر به بیابان، در پی شیخ می گذارد.
شیخ باز می گردد و دختر را آشفته و مشتاق می یابد؛ دختر به دست او اسلام می آورد و چون طاقت فراق از حق را نداشته، در دامان شیخ، جان بر سر ایمان خود می نهد.
📚حکایات عطارنیشابوری
@dastankm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💗امشب علی
🎊ولیمه به خلق جهان دهد
💗امشب زمین
🎊فروغ به هفت آسمان دهد
💗میلاد شیر دخت علی،
🎊شیر داور است
💗سر تا قدم
🎊حقیقت زهرای اطهر است
🎉ولادت حضرت
زینب سلام الله علیها مبارک باد💐
✨﷽✨
✅گریه جبرائیل بر مصائب حضرت زینب(س)
✍روایت شده است که پس از ولادت حضرت زینب(س) ، امام حسین(ع) که در آن هنگام کودک سه چهار ساله بود، به محضر رسول خدا(ص) آمد و عرض کرد: خداوند به من خواهرى عطا کرده است . پیامبر(ص) با شنیدن این سخن ، منقلب و اندوهگین شد و اشک از دیده فرو ریخت. حسین(ع) پرسید: براى چه اندوهگین و گریان شدى ؟
پیامبر(ص) فرمود: اى نور چشمم ، راز آن به زودى برایت آشکار شود. تا اینکه روزى جبرائیل نزد رسول خدا(ص) آمد، در حالى که گریه مى کرد، رسول خدا(ص) از علت گریه او پرسید، جبرائیل عرض کرد: این دختر (زینب) از آغاز زندگى تا پایان عمر همواره با بلا و رنج و اندوه دست به گریبان خواهد بود؛ گاهى به درد مصیبت فراق تو مبتلا شود، زمانى دستخوش ماتم مادرش و سپس پدرش امیر مومنان و سپس ماتم مصیبت جانسوز برادرش امام حسن(ع) گردد و از این مصایب دردناک تر و افزون تر اینکه به مصایب جانسوز کربلا گرفتار شود، به طورى که قامتش خمیده شود و موى سرش سفید گردد. پیامبر (ص) گریان شد و صورت پر اشکش را بر صورت زینب(س) نهاد و گریه سختى کرد، زهرا(س) از علت آن پرسید. پیامبر(ص) بخشى از بلاها و مصایبى را که بر زینب(س) وارد مى شود، براى زهرا(س) بیان کرد.
💥حضرت زهرا(س) پرسید: اى پدر! پاداش کسى که بر مصایب دخترم زینب(س) گریه کند چیست؟ پیامبر اکرم(ص) فرمود: پاداش او همچون پاداش کسى است که براى مصایب حسن و حسین (ع) گریه مى کند.
📚کتاب ۲۰۰ داستان از فضایل ، مصائب
و کرامات حضرت زینب(ع)
✨میلاد با سـعادت حضرت
زینب سلام الله مبارک باد✨
↶【به ما بپیوندید 】↷
_________________
@dastankm
5.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #نماهنگ| #بسیارزیبا👌
🔺با نوای حاج #میثم_مطیعی
زینب ای گل محمدی،
همدم حسین خوش آمدی ...
ولادت #حضرت_زینب(س) مبارک باد💐💐
🍃🌹🍃🌹
@dastankm
✨﷽✨
#خدا_یعنی
❤️سخنی بینظیر و بسیار امیدوارکننده از خدای مهربونمون
💠خداوند متعال (جل جلاله)میفرماید :
🔹کسانی که مرا یاد می کنند،میهمان من هستند.
🔹کسانی که مرا اطاعت می کنند، در نعمت من هستند.
🔹کسانی که مرا شُکر می کنند، در فزونی نعمتهایم هستند.
🔹و اهل معصيتم را از رحمتم مايوس نمى كنم
🔹اگر توبه كنند، دوست آنها هستم.
🔹اگر مريض شوند، طبيب آنها هستم
🔹گناهکاران را با سختی ها و مصيبتها مداوا مى كنم تا آنها را از گناهان و عيبها پاك كنم. .
📚ترجمه ارشاد القلوب،صفحه ۲۲۷
@dastankm