#مبانی
#مبانیعرفشناسانه
خانه > دانشنامه > مبانی > مبنای عرف شناسانه
دانشنامه, مبانی
5 دقیقه خواندن
112
♻️موضوع بحث:
« بسته مبانی #جامعهشناسانه ، #تاریخشناسانه و #عرفشناسانه» در #پارادایمشبکهای
♻️مساله بحث:
دیدگاههای جامعهشناسانه، تاریخشناسانه و عرفشناسانه، چه تاثیری در #تولیدنظریات علوم انسانی و #الگوهایپیشرفت و #توسعه دارند؟
♻️پیش فرض ها:
#جامعه = #همزیستی تعدادی از #خانوادهها یا افراد که منجر به شکلگیری #تعاملات #حقوقی، #مالی، #انضباطی و #مدیریتی، #فرهنگی و #ارزشی شود. شکلگیری #جامعه تابعی از شکلگیری #ساختارهایارتباطی است.
#تاریخ = #توصیفزندگی و #تعاملاتافراد و #جوامع در گذشته (#افکار، #احساس و #رفتارها)
#عرف = #تشخیص، #احساس و #عملکرد #ناخودآگاهعمومی مردم در یک #جامعه (#اکثراغلب افراد آن جامعه)
♻️فرضیه بحث:
1)⏪#مفاهیماجتماعی مانند #ملکیت، #زوجیت، #حاکمیت و …، از جنس #معقولاتثانیفلسفی هستند و در عین اینکه #اعتبار شدهاند و #مابازاء مستقیم خارج از ذهن ندارند لکن دارای #منشاءانتزاع خارجی هستند و از نحوه رابطه میان پدیدههای واقعی انتزاع شدهاند.
2)⏪#پدیدههایاجتماعی، صرفاً محصول #کنشهای افراد نیستند که وابسته به #انگیزهها و #تمایلات آنها باشند بلکه از #قوانین و #قواعد #علّیمعلولی نهفته در #زیرساختهایشان پیروی میکنند.
3)⏪هدف از #تشکیلجامعه، #حفظ و #رشد «#فرد» است لذا تکتک افراد در مبانی و رویکردهای صحیح #جامعهشناسانه، موضوعیت دارند و چون افراد در «#شبکههستی» قرار دارند نه مستقل از این شبکه، لذا در بحث «#اصالتجامعه یا #اصالتفرد»، نظر مختار، «#اصالتفرددرشبکه» است، و این قاعده مبنی #دستگاههایحقوقی و #اخلاقی است.
4)⏪#تکاملاجتماعی = ایجاد توانایی برای تکتک افراد در جهت #رفعنیازهایشان در کلیه لایههای #هرمنیازها (تا لایه نهایی که #خودآگاهیبرتر است.)
♻️تبیین بحث:
در #تعریفجامعه تعابیر مختلفی ذکر شده است؛ جدول زیر نمونهای از این تعاریف است:
ردیف(1,2,3,4,5,6,7,8,9)
⏮#تعریفجامعه
1)⏮جامعه نتیجه #قراردادی است که بر اثر برخورد نیروهای اجتماعی در طول مدت به یک تعادل نیرو رسیده است. (#هابز)
2)⏮جامعه #موجودیزنده است که دارای #تولد، #رشد و #مرگ است و تحت قوانین طبیعی تولد، رشد و مرگ قرار دارد (#ارسطو)
3)⏮مجموعه افراد یا گروههایی که با یکدیگر #روابطمتقابل مبتنی بر وابستگی و همبستگی برقرار میکنند و دارای فعالیتی عام و ترکیبی هستند. (#بیرو)
4)⏮جامعه، دستهای از مردم که به اشتراک زندگی میکنند و میکوشند از طریق همکاری وسائل زندگی را فراهم کنند و نسل را استمرار بخشند (#آگبرن)
5)⏮جامعه، کارگاه وسیعی است که وظیفهاش #غلبهبرطبیعت است و از اتحاد آدمیان بهوجود میآید (#سنسیمون)
6)⏮جامعه، کاروانی است که از نسلهای گذشته و حال به سوی #ترقی و #تکامل میرود (#اگوستکنت)
7)⏮در جامعه، مجموعه افراد متمایز و مستقل از یکدیگر نیستند و فرهنگی یکپارچه بر آنها حاکم است. (#کوئن)
مجموعهای از افراد انسانی که با #نظامات و آداب خاص با یکدیگر پیوند خوردهاند و زندگی دستهجمعی دارند.
8)⏮مجموعهای که در #جبر یک سلسله #نیازها و تحت نفوذ یک سلسله #عقیده و #آرمان، بهطور مشترک زندگی میکنند. (#مطهری)
9)⏮مجموعهای از انسانها که با هم زندگی میکنند و کارهایشان مستقل از یکدیگر نیست بلکه تحت یک #نظامحاکمیتی و یک نظام #تقسیمکار با هم مرتبط هستند. (#مصباح یزدی)
جامعه دارای ماهیت مستقل از افرادش نیست اما دارای #هویتمستقل منتزع از افرادش میباشد و بههمین دلیل ارزش افزوده بر هویت فردی افراد دارد و سبب ایجاد #تغییر وتحول در زندگی افراد میشود، لذا با #متغیر«#جامعه» و «#هویتجمعی» باید مانند یک #متغیرواقعی رفتار کرد و در کشف قوانین وقواعد و ساختارهایش کوشید. (#قانونمندیجامعه)در ارتباط میان اصالت فرد و اصالت جمع، قاعده اولیه «#اصالتفردِدرضمنشبکههستی» است. یعنی هر فردی حق دارد هر چه میخواهد #اِعمال کند بهشرطی که #ابدیتش، #روحش، #محیط و #دیگران #ضرر نکنند.
در #تعارض میان #اصالتفردوجمع، درصورتیکه #بقاءجمعِغیرمُجرم متوقف بر از بین رفتن فرد باشد، #بقاءجمع #ترجیح داده میشود اما نه به دلیل #اصالتالجمع بلکه به دلیل اینکه اگر فرد ترجیح داده شود و این ترجیح در همه موارد اجرا شود، بقاء همان فرد به خطر میافتد.
#مبانی
#مبانیروششناسانه
خانه > دانشنامه > مبانی > مبنای روش شناسانه
دانشنامه, مبانی
7 دقیقه خواندن
117
♻️موضوع بحث:
#مبنایروششناسانه
♻️مساله بحث:
بسته مبنایی «#روششناسانه» در #پارادایمشبکهای حاوی چه گزارههایی است؟
♻️پیش فرض ها:
بسته #معرفتشناسانه در پارادایم شبکهای پیشفرضهای بحث «#روششناسی» هستند که اهم محورهای آن عبارتند از:
1)#واقعیتیخارجازذهن ما وجود دارد (ناوابسته به ذهن و اراده ما).
2)دستیابی به این واقعیت ممکن است.
3)#حقیقت= #ادراکمطابقباواقع
4)#صدق= #مطابقتباواقع
5)هر کسی مجموعهای از#ادراکاتیقینی را دارد (#بدیهیاتمنطق و #فلسفه)
6)#علمحضوری #سنگبنایادراکات انسان است.
7)با استفاده از #ابزاربدیهیِ #شکلاولمنطق و #استدلالهایمباشر (#عکس، #عکسنقیض)، میتوان ادراکات یقینی دیگری را تولید کرد. (#گسترشپذیریادراکاتیقینی)
8)#معرفت = ادراکات صادق موجّه
9)دستیابی یقینی به واقعیت، ممکن و معقول است=#عقلانیتمعرفت= #رئالیسم (در برابر#ایدهآلیسم بهمعنی #ذهنگرایی)
بنابراین:
10)#واقعگرایی ممکن است
11)#ذهنگرایی یا #سوبجکتیویسم ضروری نیست.
12)پس #پارادایمتفسیری تنها راه ممکن #کشفواقع نیست.
13)#چهارچوبهایذهنی (#پارادایمها یا هر گونه #پیشفرض و#پیشداوری) سرنوشتساز نیستندو میتوان در همه آنها #حقیقتثابتی را کشف کرد.
14)#واقعیتثابت است و ادراک ما از واقعیت قابل #تغییر است.
15)در #علمحضوری نیز #معرفت #بالوجه ممکن است. (ضروری نیست که #تمامالمعلوم عندالعالم #منکشف شود)
16)#منابعمعرفتبشری منحصر در #تجربه نیست.
17)#عقل و #شهود و #نقل هم #کشفازواقع دارند.
18)#ساختار و #قوانینطبیعت و #فطرت، از #منابعکشفواقع هستند.
19)#ادراکحسی فقط #عوارض پدیدههای مادی را درک میکند.
20)مهمترین #منبعمعرفتی انسان #عقل استو دلیل #موجهبودنِ آن، #ابتناء بر بدیهیات #یامایصلالیالبدیهی است. (#ابتناءبرقضایایپیشینی)
21)روند #تولیدمعرفت و #ایجادکثرتدرادراکات، باپیگیری روند #تولیدمفاهیم و #پیدایشکثرتدرمفاهیم، کشف میشود.
22)#مفاهیم به مواردی مانند «#حقیقی» ، «#اعتباری» ،«#جزیی» ، «#کلی» ، «#معقولاتاولی» ،«#معقولاتثانیه» ، «#معقولاتفلسفی» ، «#معقولاتمنطقی» تقسیم میشوند.
23)ابزار ایجاد #معرفتهایترکیبی، #تفکر است (#فرآیندتولیدتعریفها و #فرآیندتولیدحجتها)
24)#مفاهیم #اعتباری و #ارزشی میتوانند دارای #منشاءانتزاعحقیقی باشند و #تابعی از آن #منشاء باشند.
25)#معیارصدقِ #قضایایبدیهی، یا بهدلیل #ذاتی بودن #محمول برای #موضوع است یا بهدلیل #ارجاع آن بدیهی به #علمحضوری.
26)#پدیدهها دارای #ابعاد و #سطوح و #لایهها و #مراتبی هستند پس #معرفت نیز میتواند درعین اینکه #هستهٔثابت دارد دارای #مراتب و #ابعاد باشد.
27)به دلیل #ذومراتب و #ذواضلاع بودن #پدیدهها، #رئالیسمخام (#یکسان و #یکنواختانگاری #دریافتاولیه از هر پدیده) غلط است و #رئالیسمشبکهای(بررسی پدیده در #شبکههستی ازابعاد مختلف) بیشترین #کشفازواقعیت را دارا میباشد.
28)به دلیل #رئالیسمشبکهای، #پارادایمهای #اثباتگرایی و #تفسیری و #انتقادی نمیتوانندبهتنهایی #کاشفازواقع باشند بلکه #پارادایمشبکهای لازم است. (#بررسیپدیده و #کشفمختصات آن در #شبکههستی)
29)پدیدهها از #حیثوجودی محدودند لذا قرائتهای مختلف از یک پدیده بیپایان نیست و#صدق و #کذببردار است.
30)#استقراء وقتی به حد خاصی در پدیده برسد، #مفیدقطع #روانشناختی است، لذا در #کسبمعرفت قابل استفاده است
31)#گزارههایوحیانی و #نقلی، مانند #گزارههایعلمی و #فلسفی معنادار هستند و زبان آنهازبان #توصیف و #کشفواقع است.
32)معیار #ادراکصادق در #علومانسانیاسلامی، عبارتست از: #مبناگرایی مبتنی بر #بدیهیات + روش بدیهی #تولیدمعرفتها + هماهنگی با اهداف و #مقاصدشریعت + هماهنگی با #گزارههایدینی
♻️فرضیه بحث:
۱.⏮#روش= #توصیففرآیند انجام #صحیح یک #کار ؛
و #روششناسی = #تبیینروش (#موجّهسازیروش، براساس #اصول و #قواعد #منطقپایه)
۲.⏮ #روشهایسهگانه #مشاهدهتجربی، #برهانعقلی، #شهودقلبی برای #کشفواقعیتها، معتبرند.
۳.⏮ترکیب #روشهایکمّی، #کیفی به #بهینهسازی #فرآیندتحقیق کمک میکند.
۴.⏮ترکیب #روشاستقرایی و #قیاسی به #بهینهسازی #فرآیندتحقیق کمک میکند.
۵.⏮#رویکردمیانرشتهای به #بهینهسازی #فرآیندتحقیق کمک میکند.
۶.⏮#روشالگوریتمی شش مرحلهای برای #کشفواقعیتها، روش منتخب است. (#الگوریتمتحقیقششمرحلهای)
۷.⏮روش «#تفکرشبکهای» حاوی ابزارهای اصلی برای #الگوریتم فوق است. (انتقال به #روشتفکرشبکهای)
#مفاهیمکلیدی
#شبکههستی
خانه > دانشنامه > مفاهیم کلیدی > شبکه هستی
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
شبکه هستی
7 دقیقه خواندن
149
شبکه هستی
شبکه هستی دانشنامه عبدالحمید واسطی
فهرست محتویات
موضوع بحث
مسأله بحث
پیش فرض ها
فرضیه بحث
تبیین بحث
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
موضوع بحث
« شبکه هستی » چیست؟ چرا و چگونه؟ (انتقال به تصویر از شبکه هستی دارای حرکت)
مسأله بحث
برای انجام یک تحقیق معتبر، نیاز به تشخیص موقعیت پدیده در کل شبکه هستی داریم نقشه عالم هستی که در آن موقعیت و مختصات موجودات و عوالم و روابط آنها با یکدیگر مشخص شده باشد چگونه است؟
پیش فرض ها
شبكه، مجموعهای به همپیوسته از «سیستمها» است که هدف واحد یا اهداف متعددی را پوشش میدهند؛ و «سیستم» مجموعهای از عناصر است كه با يكديگر ارتباط برقرار میكنند و برای تحقق يك هدف واحد در تلاشاند. در هر شبكه، تغيير يك جزء بر ديگر اجزاء و بر كلّ، تأثير دارد و هيچ يك از عناصر، اثر مستقل و جدا از مجموعه ندارند. بعضی اوقات اصطلاح «شبکه» معادل با اصطلاح «سیستم» به کار میرود.
فرضیه بحث
برهان در فلسفه اسلام، منجر به نظريّه “شبكهای بودن هستی” شده است. مقصود از شبکه هستی، برقراری رابطه علت و معلولی، اثرگذاری واثرپذیری میان کل پدیدهها در تمام لایههای عالم وجود است.
تبیین بحث
براساس نظريّه فوق، هيچ حركتی در هستی، بدون تعامل با اجزاء ديگر آن انجام نمیشود. عوالمی در ماوراء دنيا وجود دارند كه منشأ و سرچشمه موجودات مادی هستند و فعل وانفعالات موجود در دنيا و موجوداتِ آن، تابعی از فعل وانفعالات موجود در جهانهای آسمانی است و ايجاد اثری در جهان مادی (كه به سبب فعّال شدن عللی در ماوراء بوده است)، سبب تأثير در نقاط ديگر ماورايی شده و در نتيجه آثار جديدی در جهان مادی پديد ميآيد واين چرخه فعل وانفعالات كه سررشته آنها متصل به اراده خداوند است، به همين منوال استمرار میيابد؛ بدن در روح اثر میگذارد و روح در بدن و هر دو در محيط و محيط درهر دو، و هر سه در مجاری ماورايی و سرچشمهای موجودات تأثير ميگذارند و اين مجاری در يكديگر و در كل دنيا نفوذ دارند. كل اين تعاملات، تشكيل شبكه واحدی را میدهد كه بهصورت سيستمی منسجم و يكپارچه، برای تحقّق هدفی در ارتباطند. شايد نموداری ابتدايی از شبكه هستی بر اساس فلسفه اسلام را، بتوان به صورتی كه میآيد تصويركرد:
(انتقال به تصویر دارای حرکت)
براساس حكمت متعاليه اسلام، هستی از مراتب تشكيكی وجود، از وجود بی نهايتِ خداوند آغاز شده و به قابليّتِ وجود يافتن(هيولی) ختم میگردد و اين مراتب ارتباط علت ومعلولی با يكديگر دارند و يك مجموعه يكپارچه را تشكيل میدهند. هر رتبه از وجود، خواص و آثاری بهخود میگيرد و قوانينی براساس آنها در آن فضای وجودی حاكم میگردد. عالمِ قيامت، عالمِ برزخ و عالم دنيا، سه لايه كلّی هستی میباشند.
این تصویر، برش و مقطعی معرفتی از «هر نقطه در هستی» میباشد و اینکه خداوند با یک نقطه نشان داده شده است به معنی محدود کردن او در آنجا نیست بلکه در هر نقطه در عالم هستی، این مخروط فعال است و در هر نقطه از عالم وجود، وجود از خداوند تجلی پیدا میکند و به کل لایههای هستی منتشر میشود.
از خدا آغاز شده (انا لله) و به دنیا میرسد (ثم رددناه اسفل سافلین) و به خدا برمیگردد (انا الیه راجعون). روح همه انسانها از «عالم امر» نشأت میگیرد (الا له الخلق و الامر + قل الروح من امر ربی) ، تنازل میکند (ان من شیء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم) از نقطهای به دنیا وارد میشود (برزخ نزولی یا عالم ذر) ، به بدنی تعلق میگیرد، در محیط مادی قرار میگیرد، با همنوع ارتباط برقرار میکند، از نقطهای از دنیا خارج میشود (برزخ صعودی) و بهسوی خداوند بازمیگردد. هر کدام از خطوط داخل شکل، نمایاننده نیرویی است که به ما وارد میشود یا ما وارد میکنیم.
نیروهای مثبت (فرشتگان) و نیروهای منفی (شیاطین) در این عالم مشغول به اثرگذاری هستند و ما انسانها در نقطهای خارج از برزخ و نزدیک به برزخ، در عالم مادی قرار گرفتهایم (نقطه اراده)؛ به هر طرف که بخواهیم میتوانیم حرکت کنیم (اختیار داریم)، اما نمیتوانیم خارج از ساختار شبکه هستی و خارج از قوانین آن حرکت کنیم (اختیارمان محدود به جبر ساختاری است).