اعجاز بی نظیر پیمبر تویی، یا مولا
در منزلت وزیر پیمبر تویی، یا مولا
منظور از غدیر پیمبر تویی، یا مولا
اعجاز نبی، تویی راز نبی
تو هر مشکلی، چاره ساز نبی
حیدر اولین، نفری هستی که
کردی اقتدا، به نماز نبی
روزی که ایمان به خدا و نبی آوردی
مدعیها سجده به لات و هبل میکردن
پس خلیفه جز شما به هر کی گفتن ظلمه
این که معلومه دیگه دلیل نمیخواد اصلا
یا علی یا مولا علی علی یا مولا
###
تفسیر سوره سورهی قرآن تویی، یا مولا
تنها ملاک سنجش ایمان تویی، یا مولا
وجه خدا به ظاهر انسان تویی، یا مولا
یاسین نبی، جانشین نبی
توو چشمات خدا، رو میبینه نبی
تنها علتی، که مسلمون شدم
این بود که تو رو، داره دین نبی
هرکسی بی حیدره که تکلیفش معلومه
بیخودی رو دین و ایمونش حساب وا کرده
دور باطل میزنه اونی که دور کعبه
بی ولای حیدری هزار دفه میگرده
یا علی یا مولا علی علی یا مولا
###
تنها دلیل خلقت عالم تویی، یا مولا
پشت و پناه عالم و آدم تویی، یا مولا
دار و ندار حضرت خاتم تویی، یا مولا
غمخوار نبی، کس و کار نبی
توو هر مشکلی، تو رو داره نبی
توو روز اُحد، همه در رفتن و
موندی تو فقط، پای کار نبی
حضرت حیدر کنار مصطفی میجنگه
مدعی هرجایی که بتونه پنهان میشه
عمروعاص میفهمه که خشم علی یعنی چه
واسه این ترسیده و تو میدون عریان میشه
زمینه حماسی حضرت عباس صلوات الله علیه
ای نور دل حیدر، از مات سلام الله
ای ماه تو را چاکر، از مات سلام الله
ای صورت روحانی، وی رحمت ربانی
بر مومن و بر کافر، از مات سلام الله
نافذ البصیره، حامل اللوایی
ناصر الحسین و میر کربلایی
به ثنایت گفته خیر الناس:
رحم الله عمی العباس
###
در علقمه شد غوغا، عباس به میدان زد
برخواست زجا دریا، عباس به میدان زد
دشمن متحیر شد، می پرسد عدو از خود:
حیدر رسد از ره یا، عباس میدان زد؟
رایه الرفیع و ضیغم الشجیعی
در رکاب ارباب، عبدِ و المطیعی
همه عالم مست عباس است
«ید بیضاء» دست عباس است
####
زینب به سلامت باد، عباس علمدار است
دلهاست ز غم آزاد، عباس علمدار است
این سوی حرم آرام، آن سوی عدو ناکام
ترسی به دلش افتاد، عباس علمدار است
ساقی العطاشا کاشف الکروبی
فاتح نبرد و فاتح القلوبی
علم تو تا ابد برپاست
پور حیدر مادرت زهراست
#احسان_تبریزیان
#داود_رحیمی
دلت رو احیا کن حسینو صدا بزن
چشاتو دریا کن حسینو صدا بزن
اگه نمیچرخه دیگه چرخ زندگیت
زود عقدتو واکن حسینو صدا بزن
با یه السلام علی الحسین/دلتو روونه کن تاحرمش
بخدا اگه دل زلال بشه /میشه مستحق لطف و کرمش
خداشاهده گره های کور/وامیشه زیر پرای علمش
خودتو بسپار به دست آقات
اگه دنیات شده بی رنگ و بو
از خدا تنها حسینو بخواه
که حسینه بهترین آرزو...
حب الحسین وسیلة السعدا۸
###
نداره هیچ درباری همتای پرچمش
برا سرافرازی برو پای پرچمش
گره اگه افتاده تو کار و زندگیت
گره بزن دل رو به نخهای پرچمش
جایی غیر ازین خونه در نزن، کار و بار دل و بسپر به حسین
فقط این آقا چاره سازه پس، حل هر مشکل و بسپر به حسین
با دیوونگی زندگی کن و،طعنه ی عاقل و بسپر به حسین
کیو داره دل به غیر حسین؟
سایهی سر، کو به غیر از علم؟
همه جا رفتم خدا شاهده
خبری نیست، جایی غیر از حرم
حب الحسین وسیلة السعدا
###
با گریه غوغا کن تو روضه که میشینی
خودت رو رسوا کن تو روضه که میشینی
مگه نه اینکه دل رو آوردی محضرش
حسینو پیدا کن تو روضه که میشینی
توی هیاتش زیر قبهشی، نکنه یوقت بیایی بی وضو
خودتو ببین رو به رو حسین، حالا حرف دلتو بهش بگو
تا سلام میدی اون جواب میده، اینجوری شروع میشه یه گفتگو
به خدا که خوب جایی اومدی
بانی این روضهها فاطمهس
دم هیات شب به شب ایستاده
که خود صاحب عزا فاطمهس
حب الحسین وسیلة السعدا
#مرتضی_سراوانی
#داود_رحیمی
+ قسمت هایی که صوت با شعر مغایرت داره، شعر درسته
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلت رو احیا کن حسین و صدا بزن
واحد مناجاتی
توی بساطت همه جور آدمی پیدا میشه
هر کسیو یه جوری عاشق خودت کردی
نگاه نمیکنی بد و خوب گداها رو
خیلی مردی
شنیدم علم کش دسته ها میگفت
آقا کشته مرده ی کرمت هستم
مادرم منو سپرد دست عباست
من مسلمون شده ی علمت هستم
تو صاحب پرچمی
تو شاه عالمی
تو عشق و حالمی
####
خیلی دلم تنگه برای روزای بچگیم
بابام گرفت دستمو توی روضه آوردم
تو روضه قد کشیدم عمری و سر سفرت
روزی خوردم
پدرم محرما رزق یک سالو
از غذای نذریه شما بر میداشت
مادرم تو سفره ی نذری روضه ت
لقمه رو به نیت شفا بر میداشت
ای آقای کریم
این رزق نوکریم
بود ارث مادریم
###
شکر خدا بچگیامون توی روضهت گذشت
دعوا می کردیم تو صف سینه زنی جاشیم
کاشکی الآنم یه کمی شبیه اون روزا
عاشق باشیم
برای خریدنه پیرهن مشکی
یادمه چه ذوقی وشعفی داشتیم
یادمه که زودتر از بقیه هر سال
یه سیاهی سر دره خونه میذاشتیم
این پیرهن مشکیا
این اشکای عزا
هست، هست و نیست ما
###
شکر خدا که داریم آقا تو غمت پیر میشیم
خیلیا خواستن بگیرن عشق تو رو از ما
اونا همه که رفتن اما تو برای ما
موندی آقا
آره دنیا میگذره اما تو هستی
تا که دنیا دنیا باشه گداتیم ما
خاک عالم به سره زندگی بی تو
پسر ابوتراب خاک پاتیم ما
ای شاه با مرام
تو می مونی برام
جز عشقت چی میخوام
#صادق_نجم
#داود_رحیمی
زمینه شب سوم
فکرشو بکن دخترت، تنها یه گوشه بشینه
پیرهنی که مال تو بود، دست این و اون ببینه
با گریه میگه، پیرهن بابامو بدید
حالا تو ببین، دختر ارباب چی کشید
رقیه ای که، سر باباشو، تو دست نامردا میدید
رقیه جوری گریه کرد، که آخرش نفس گرفت
با گریه از غریبه ها، سر باباشو پس گرفت
###
فکرشو بکن دردونهت، زخمی ببینه سرت رو
تو اون حال و روز کی باید، آروم کنه دخترت رو؟
حالا تو ببین، دختر ارباب چی کشید
سر باباشو، بریده و خونی میدید
تا گریه میکرد، با تازیونه، زجر حرومی میرسید
شب سیاه و سردی بود، توی خرابه نور اومد
رقیه رو آتیش زد اون، سری که از تنور اومد
###
فکرشو بکن دختره، ارباب تو خرابه خوابید
دختر یهودی هم به، موهای رقیه خندید
با خنده می گفت، تویی که بابا نداری
شبا سرتو، رو دامن کی میذاری
با طعنه میگفت ، تو چندسالته؟ چقد موی سفید داری؟
میبینی کار دنیا رو، سه سالشه قدش خمید
آخه رقیه ی حسین ، کجا و مجلس یزید
#صادق_نجم
#داود_رحیمی
زمینه شب عاشورا
تپش تپش، وا میشه زخمامو
با هر نفس، خون میره از تنم
ترک ترک، شد کویر لبام
جای خنجر کندش، مونده رو گردنم
کسی رو ندارم اینجا، یا سیوف خذینی
نزارید ببینه زهرا(س)، یا سیوف خذینی
اسیرم تو دست گرگا، یا سیوف خذینی
روزگار و میبینی دنیا
موندم اینجا بی کس و تنها
رو زدم به تیر و شمشیرا
ای(۳) بی وفا مردم
###
دلم میره، پشت در خونه
تا رو تنم، میباره نیزه ها
یادم میاد، بین دیوار و در
مادرم تا زمین خورد، فضه رو زد صدا
منم میگم عین مادر، یا سیوف خذینی
بیا راحتم کن آخر، یا سیوف خذینی
ببُر حنجرو سریعتر، یا سیوف خذینی
بعد کوچه بعد از اون جنجال
چشم به راهتم تو این چندسال
از مدینه تا ته گودال
###
سر از تنم، داره جدا میشه
دلم شده، بی تاب خواهرم
دلم میخواد، رو سره نیزهها
دنبال زن و بچهم، راه بیفته سرم
میخوام سایهبون شه این سر، یا سیوف خذینی
نسوزه سه ساله دختر، یا سیوف خذینی
میگم با گلوم به خنجر، یا سیوف خذینی
روی نیزه پیش ناموسم
میمونم تا چشم نامحرم
خیره شه به این سر درهم
#صادق_نجم
#داود_رحیمی
زمینه شب سوم
طبقو برگردونید برید؛ ازتون من خواهش میکنم
قول میدم صدای گِریَش نیاد، من خودم آرومِش میکنم(۲)
رهاش کنید
جایِ این فکری به حالِ تَرَکِ لباش کنید
فکری به جایِ زنجیرِ روو دست و پاش کنید؛رهاش کنید
توی اِزدحام زدنش/مجلس حرام زدنش/
گفت بابا میخوام،زدنش زدنش زدنش
تا چشاشو بست زدنش/دندوناش شکست زدنش
چند تا مردِ مست،زدنش زدنش زدنش
رحم کن سَرو بِبَر
دختره بی طاقته
آااه یادگاریه
دست من امانته (۲)
###
مگه این دختر چندسالشه ، که موهاش اینجوری شد سفید
غیر باباش ازتون چی میخواد ؟ واسه چی انقدر زجرش میدید؟
تو رو خدا
یه مسلمون مگه پیدا نمیشه بین شما؟
خودتون دختر دارید آخه بی مروتا، تو رو خدا
خواب بودی توو خواب، زدنت/مجلس شراب زدنت/تا که گفتی آب، زدنت زدنت زدنت
بی سوال جواب، زدنت/ بی حساب کتاب زدنت/ آخ برا ثواب زدنت زدنت زدنت
دست رو دلم نذار
از بابات خبر نگیر
آه میکُشی منو
دست روی کمر نگیر
####
من ازین تنهایی دلخورم، منی که با درد هم بازی ام
من بابامو میخوام هرجوری هست، به سر بریدهشم راضی ام
منو زدن
بوی نون داره میاد چی شده مهربون شدن؟
کی غذا خواستم عمه؟ بگو بابامو بدن، منو زدن
افتادم زمین زدنم/ پاهامو ببین زدنم/ به بابام نگین زدنم زدنم زدنم
هی میرن میان میزنن/ هرچقد میخوان میزنن/ خولی و سنان میزنن میزنن میزنن
من بابامو میخوام
حرف من کجاش بده؟
من بابامو میخوام
طاقتم سر اومده
#جواد_قمری
#داود_رحیمی
زمینه حضرت عبدالله
قدّم کوچیکه ولی، از همینجا هم معلومه
تنها مونده رهبرم، وقت یاری مظلومه
خسته، زخمی و لب تشنهس
باید عمه جون کاری کرد
میرم چون دیگه فرصت نیست
الان میرسه اون نامرد
غریب افتاده توی میدون عمو
رجز میخونم تو دل خون عمو
عمو ای عمو ای عمو ای عمو
####
وقتی میدون اومدم، اوج غربت و فهمیدم
مثل باباجون منم، خیلی از چیزا رو دیدم
دیدم تکیه گاه عالم
تنها و رها افتاده
دیدم سورهی یاسینم
زیر دست و پا افتاده
دیدم، هی عموم دست و پا میزنه
یکی، میرسه از قفا میزنه
عمو ای عمو ای عمو ای عمو
###
خیلی شرمندهم عمو، خیلی خیلی غصه خوردم
هر کاری کردم نشد، دستمَم جلو آوردم
میخواستم سپر شه دستم
دست افتاد و شمشیر رد شد
من مثل بابام شرمندم
اون روز توی کوچه بد شد
روزی که سپر واسه مادر نشد
روی پنجه ایستاد و آخر نشد
عمو ای عمو ای عمو ای عمو
#داود_رحیمی
شور حضرت قاسم
نوبت عاشقی رسیده به من
من اومدم واسه فدایی شدن
شیریلی از نسب حیدرم
ان تنکرونی فانابن الحسن
من حسنی ام، حسین آقامه
راه بابامو، میدم ادامه
خون علیه، که تو رگامه
میزنم به قلب لشکر
با دمِ الله اکبر
رجزم یا حیدر حیدر
یا حیدر یا حیدر حیدر
###
اماممو غریب گیر آوردن
فکر میکنن که راستی راستی مَردن
داد میزنم تا همشون بفهمن
ان تنکرونی فانابن الحسن
مرد ندیدم تو لشکر شام
میرم به میدون به جای بابام
زره نمیخوام سپر نمیخوام
بی زره، بی سپر میرم
مرگو به بازی میگیرم
واسه امامم می میرم
رجزم یا حیدر حیدر، یا حیدر یا حیدر حیدر
####
یه دونه باشه یا هزارتا دشمن
معنی نداره ترسیدن برا من
شاگرد رزم حسن و حسینم
ان تنکرونی فانابن الحسن
قاسم یعنی، همت و غیرت
واسه تو مردن، زهی سعادت
من بی قرارم، برا شهادت
واللهِ الاعزِّ الاجل
تو راهه شاه بی بدل
شهادت احلی من عسل
رجزم یا حیدر حیدر، یا حیدر یا حیدر حیدر
#داود_رحیمی
زمینه حضرت علی اصغر
داری میری، حالمو ببین
لبای خشک تو چشامو تر کرد
با اشک چشم، پشت پای تو
آب میریزم اصغرم زود برگرد
میخونم
لالایی، قوربون چشمات! خیلی ماهی
لالایی، داری میری سمت سیاهی
لالایی، زود برگردی اصغرم الهی
پسرم ، تاج سرم
برو و زودی برگرد به حرم
آخه من، یه مادرم
آرزو دارم برات گل پسرم
آه لالایی عشقم، لالایی عمرم، لالایی مادر
####
بیا بگیر، هرچی دارمو
گهواره ی اصغرمو برگردون
دستامو، هی تکون میدم
لالایی میخونم منه سرگردون
میخونم
لالایی حتما آب خوردی و میایی
لالایی ، خوابیدی رو دست بابایی
لالایی، واسه چی پشت خیمه هایی
پسرم ، تاج سرم
پس چرا جواب نمیدی اصغرم؟
تو گوشم، میخندی و
دوباره با گریه از خواب می پرم
آه لالایی عشقم، لالایی عمرم، لالایی مادر
###
دل نگرون، دلهره دارم
از جلو خیمه هی نگاه میندازم
دل تو دلم، نیست خدای من
الانه که برگرده سربازم
میخونم، لالایی دلشوره دارم آخه کجایی
لالایی مادر واسه چی زیر عبایی
لالایی خونیه چرا دست بابایی
پسرم، تاج سرم
چرا میره پدرت پشت حرم؟
روی چی، خاک میریزه؟
چه بلایی آخه اومده سرم؟
آه لالایی عشقم، لالایی عمرم، لالایی مادر
#داود_رحیمی
واحد حضرت علی اکبر
بالا سرت رسیدم اما چی بگم
کدوم سری؟ سری نمونده واسه تو
چیو بایستی از تو صحرا بردارم
که آخه پیکری نمونده واسه تو
بلند شو بابا خودت ببین چه کردی با من
بلندشو بابا که اشکمو میبینه دشمن
جوونمو زمین زدن شکست غرورم
حالا دارن بلندبلند بهم میخندن
روی سرم نشسته خاک ماتم
حرفی بزن علی که دیگه مردم
بعد از تو خاکُ بر سر دو عالم
###
جونم به لب رسید علی وقتی دیدم
پا روو زمین کشیدی پیش من بابا
یه بار ندیدم پا جلوم دراز کنی
حالا چرا خوابیدی پیش من علی
بلند شو بابا ببینم اون قد رشید و
تو صورت من ببین محاسن سفید و
عصای پیریمو با حرمتم شکستن
مسخره که نمیکنن پدر شهید و
بلندشو داغ نذار رو قلب بابا
نذار که جون بدم جلو نامردا
نذاری پای عمه واشه اینجا
###
درد من اینه که نامسلمونا
وضو گرفتن و برا خدا زدن
تا که گفتی تو هم اسمت علیه
یهودیا با بغض مرتضی زدن
سر تو مثل سر بابام علی شکسته
خون از چشات پاک میکنم با دست خسته
دل باباتو برده کوچهی مدینه
هر نیزه که تو پهلو و سینهت نشسته
خس خس توی سینه ت آتیشم زد
غم تو آتیش به دل حرم زد
غصهی تو مرگ منو رقم زد
#داود_رحیمی
شور حضرت ابالفضل
عالم تحت اختیاره
پسر ام بنینه
ادبش که شاهکاره
آسمونا و زمینه
یه دیوان غزل انگار توو چشماشه
اونیکه آسمونا توی دستاشه
ادب آداب داره یعنی که عباس
همیشه توو ادب شبیه باباشه
ابالفضل و ابالعشق و ابالادبه
عموی بچه ها عموی با جذبه
همه عاشقشن ولی میون همه
علاقه ی رقیه بهش بی عدده
####
همتایی نداری اصلا
توو وفاداری ابالفضل
همه ی امید مایی
توو گرفتاری ابالفضل
لغت نامه هارو به هم زده عباس
که معنای وفا یعنی خوده عباس
ادب احساس عاطفه وفا غیرت
اینا معنی شدن، همش شده عباس
علمداره وفاداره هوامو داره
مگه میشه برا گداها کم بذاره
کریم ابن کریمه و اخ الکریمه
بارون رحمتش رو سر ما میباره
###
میدونرو زیر و رو کرد
پسر حیدر کرار
روز دشمنا رو شب کرد
قمر حیدر کرار
ابالفضل اومده همه شدن خاموش
نگاه می کنه دشمنا میرن از هوش
دوتا لشکر می فرسته توو میدون
همینکه میخوره گره دوتا ابروش
ابالفضله که باز داره علم میزنه
شبیه مرتضی ببین قدم میزنه
اذا زلزلت الارضه می لرزه زمین
بانعره هاش یه میدونو بر هم میزنه
#محسن_عراقی
#داود_رحیمی
شور امام حسن
بر مَشامَم میرسه؛ هر لحظه بوی حرم
بر دِل میترسم بمونه؛ آخر آرزویِ حرم
حرم گُفتمو باید از تو صحبت بکنیم
اسم زیبای حَسن جانو تلاوت بکنیم
آی امام حُسینیا مایه بزارید امشب؛براش قیامت بکنیم
عِشقُنا عَلَمِ حسن/هَل اَتی کرمِ حسن
از نجف آخر یه روز/میریم یه راست حرمِ حسن (۲)
حسن جـان ۲
####
تا محرم میرسه ، سفره میندازه حسن
با دست لطفش چه بزمی، واسمون میسازه حسن
جفا میکنیم و حسن محبت می کنه
دستمون رو میگیره راهی هیات میکنه
خودمون میدونیم اینجا جای ما نیست اما، ماهارو دعوت میکنه
ما شدیم آدمه حسن، سرخوشیم با غمه حسن
هر کیو که میشناسم، حسینی شد با دمه حسن
حسن جان
###
بی دست و پا منم و، دست و دل بازه حسن
بی چارهم اما غمی نیست، یار چاره سازه حسن
اون آقایی که با جذامی همسفره میشه
آقازادهس ولی با گدا میشینه همیشه
این که با بی سر و پایی مثه من راه میاد از، بزرگی و آقاییشه
سرورم پدر حسن، مادرم مادر حسن
کربلا یه جلوه از، قیامته پسر حسن
حسن جان
#جواد_قمری
#داود_رحیمی