eitaa logo
📚➕دایی مثبت➕📚
1.2هزار دنبال‌کننده
13هزار عکس
13.2هزار ویدیو
95 فایل
باید مثبت بود تا جذب شود حس خوب را باید انتقال داد مطالب dayimosbat دایی مثبت را به دوستان خود ارسال کنید #دایی_مثبت در ایتا👇👇👇🤠 @dayimosbat ارتباط با ادمین @dayimosbat1
مشاهده در ایتا
دانلود
📸کد6⃣2⃣ 🤠مسابقه 🤠 همراهان عزیز عیدتون مبارک 🌺🎉 @dayimosbat شما عزیزان میتوانید برای شرکت در این مسابقه از تمام لحظات خاطره انگیز خود عکس گرفته و با ما به اشتراک بگذارید 🛑 مهلت ارسال عکس تا ۱۳۴۰۲/۰۱/۱۴ 🛑ارسال عکس به @dayimosbat1 @dayiali به پر بازدید ترین عکس از طرف دایی نوروز جوایز نفیس اهدا میشود #و... @dayimosbat دیدن به خواب خوش که به دستم پیاله بود...
تبادل 👇👇👇
📸اتلیه خونگی من📸 مخصوص مامانای باسلیقه😍 🔴طراحی عکسهای تو گوشی شما دیگه نمیخواد کلی هزینه اتلیه بدی😍 بیا کانال ما کلییییی سوپرایز میشی🏃‍♀🏃‍♀🏃‍♀🏃‍♀🏃‍♀🏃‍♀🏃‍♀🏃‍♀🏃‍♀🏃‍♀ بزن رو لینک زیر👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3038052597C83b688f9a4 ارتباط با من @Haidieee 👈مدیر @Ataleh 👈ادمین 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅
میخوای یه قورمه سبزی بپزی☺️ که عطرش هفت محله بپیچه💥 ادویه های دست ساز که اول تمیز میشه بعد آسیاب میشه بیا ببین چه خبره ه ه اینجا لینک کانال 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/4196401464C325db6e72d
پایان تبادل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی پلنگ ایرانی متوجهِ حضور فیلمبردار می‌شود! به گزارش رکنا، علی غلامرضاپور، فیلمبردار، در جنگل های هیرکانی مازندران فیلمی جالب از یک پلنگ ایرانی ثبت کرده است. در این فیلم پلنگ ایرانی متوجه حضور فیلمبردار می شود! @dayimosbat
مالدیو ایران 😍👌 جزیره مارو یا (شیدور) هرمزگان @dayimosbat🤠
📚حکایت‌ آموزنده 🔸به بهلول گفتند تقـوا را توصیف کن گفت: اگر در زمینی که پُر از خار و خاشاک بود مجـبور به گذر شوید چه میک‌نید؟ گفتند: پیوسته مواظب‌ هستیم و با احتـیاط راه می رویم تا خود را حفـظ ڪنیم... بهـلول گفت در دنیا نیز چنین کنید تقوا همین است از گـناهان کوچک و بزرگ پرهیز ڪنید و هــــیچ گناهی را ڪوچڪ مشمارید کوهها با آن عظمت و بزرگی از سنگهای ڪوچڪ درست شـده اند @dayimosbat
💫 یک روز گرم، شاخه‌ای مغرورانه و با تمام قدرت خودش را تکاند و به دنبال آن، برگ‌های ضعيف و کم طاقت جدا شدند و آرام بر روی زمين افتادند. شاخه چندين بار اين کار را ددمنشانه و با غرور خاصی تکرار کرد تا اينکه تمام برگ ها جدا شدند و شاخه از کارش بسيار لذت می‌برد. برگی سبز و درشت و زيبا به انتهای شاخه محکم چسبيده بود و همچنان در مقابل افتادن مقاومت می‌کرد. باغبان تبر به دست، داخل باغ در حال گشت و گذار بود و به هر شاخه خشکی که می‌رسيد آن را از بيخ جدا می‌کرد و با خود می‌برد. وقتی باغبان چشمش به آن شاخه افتاد با ديدن تنها برگ آن، از قطع کردنش صرف نظر کرد. بعد از رفتن باغبان، مشاجره بين شاخه و برگ بالا گرفت و بالاخره دوباره شاخه مغرورانه و با تمام قدرت چندين و چند بار خوش را تکاند تا اينکه به ناچار برگ با تمام مقاومتی که داشت از شاخه جدا شد و بر روی زمين افتاد. باغبان در راه بازگشت، وقتی چشمش به آن شاخه افتاد بی‌درنگ آن شاخه را از بيخ قطع کرد. شاخه بدون آنکه مجال اعتراض داشته باشد بر روی زمين افتاد.ناگهان صدای برگ جوان را شنيد که می‌گفت: «اگر چه به خيالت زندگی ناچيزم در دست تو بود ولی همين خيال واهی پرده‌ای بود بر چشمان واقع‌نگرت که فراموش کنی نشانه حياتت من بودم. @dayimosbat🤠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سپیده که سر بزند در این بیشه‌زار خزان زده شاید گلی بروید شبیه آنچه در بهار بوئیدیم پس به نام زندگی هـرگز نگـو هـرگز… شبتون ماه🌙 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌ @dayimosbat🤠