فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه میکنه این ارادهی آدمیزاد...👏🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شادی اردکانی ها از صعود تیم چادر ملو
#انگیزشی
باور کنید روزی میرسد
به تمام این روزهایی که اینگونه با غصه خوردن و اشک ریختن گذرانده اید میخندید...
مشکل ما این است که کمی در غصه هایمان بی جنبه و بی طاقت هستیم...
تا کمی غصه بر دلمان مینشیند
گویی دنیا بر سر ما خراب شده است
زمین و زمان را بهم میریزیم
بخدا که اگر کمی طاقت و صبر داشته باشیم
روز هایی برای ما میرسد که تمام گذشته تلخمان جبران شود...
قشنگترین اتفاق دنیا حکمت خدا است
اگر فقط ذره ای به حکمت خدا ایمان داشته باشیم، دلهایمان آرامش بیشتری خواهند داشت
@dayimosbat
#کودکانه
دعوای خواهر و برادر اگر در حد لفظی باشد بهتر است دخالت نكرد، اما اگر كار به كتک كاری يا آزار رسيد حتما بايد والدين مداخله كنند و اگر مرتب تكرار شد، مدتی كودكان فقط زير نظر والدين بازی كنند.
هرگز برای ختم دعوا هيچ كدام از فرزندانتان را قرباني نكنيد!
❌ " تو بزرگتری كوتاه بيا "
❌ " تو كوچيكتری خجالت بكش"
❌ "اون بچه س نميفهمه تو بزرگ شدی''
@dayimosbat
گوسفند مغرور (قسمت دوم) - @mer30tv.mp3
3.75M
#قصه_کودکانه
یه قصه شیرین😍
برای کودک دلبند شما🥰
هر شب در کانال دایی مثبت 😊🌸🍃
@dayimosbat
#داستان_شب 💫
روزی پسر بچه ای نزد شیوانا رفت و گفت: «مادرم قصد دارد برای راضی ساختن خدای معبد و به خاطر محبتی که به کاهن معبد دارد، خواهر کوچکم را قربانی کند. لطفا خواهر بی گناهم را نجات دهید.»
شیوانا سراسیمه به سراغ زن رفت و با حیرت دید که زن دست و پای دخترخردسالش را بسته و در مقابل در معبد، قصد دارد با چاقو سر دختر را ببرد. جمعیت زیادی زن بخت برگشته را دوره کرده بودند و کاهن معبد نیز با غرور و خونسردی روی سنگ بزرگی کنار در معبد نشسته و شاهد ماجرا بود.
شیوانا به سراغ زن رفت و دید که زن به شدت دخترش را دوست دارد و چندین بار او را درآغوش می گیرد و می بوسد. شیوانا از زن پرسید که چرا دخترش را قربانی می کند. زن پاسخ داد که کاهن معبد گفته است که باید عزیزترین پاره وجود خود را قربانی کند تا بت اعظم او را ببخشد و به زندگی اش برکت جاودانه ارزانی دارد.
شیوانا تبسمی کرد و گفت: «اما این دختر که عزیزترین بخش وجود تو نیست. چرا تصمیم به کشتن او گرفته ای؟ عزیزترین بخش زندگی تو همین کاهن معبد است که به خاطر حرف او تصمیم گرفته ای دختر نازنین ات را بکشی. بت اعظم که احمق نیست. او به تو گفته است که باید عزیزترین بخش زندگی ات را از بین ببری و اگر تو اشتباهی به جای کاهن دخترت را قربانی کنی، هیچ اتفاقی نمی افتد و شاید به خاطر سرپیچی از دستور بت اعظم، بلا و بدبختی هم گریبانت را بگیرد!»
زن لختی مکث کرد. دست و پای دخترک را باز کرد. او را در آغوش گرفت و آنگاه درحالی که چاقو را محکم در دست گرفته بود، به سمت پله سنگی معبد دوید. اما هیچ اثری از کاهن معبد نبود! می گویند از آن روز به بعد دیگر کسی کاهن معبد را در آن اطراف ندید!
@dayimosbat