eitaa logo
دبخند
753.2هزار دنبال‌کننده
28هزار عکس
33هزار ویدیو
71 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/Q17W.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺طنز جبهه 😄😂خاطره ای زیبا و خنده دار ازجبهه و جنگ...😃😀 بین ما یکی بود که چهره ی سیاهی داشت ؛ اسمش عزیز بود؛ توی یه عملیات ترکش به پایش خورد و فرستادنش عقب بعد از عملیات یهو یادش افتادیم و تصمیم گرفتیم بریم ملاقاتش ،با هزار مصیبت آدرس بیمارستانی که توش بستری بود رو پیدا کردیم و با چند تا کمپوت رفتیم سراغش. پرستار گفت: توی اتاق 110 بستری شده؛ اما توی اتاق 110 سه تا مجروح بودند که دوتاشون غریبه و سومی هم سر تا پایش پانسمان شده و فقط چشمهایش پیدا بود. دوستم گفت: اینجا که نیست ، بریم شاید اتاق بغلی باشه! یهو مجروح باندپیچی شده شروع کرد به وول وول خوردن و سروصدا کردن! گفتم: بچه ها این چرا اینجوری میکنه؟ نکنه موجیه؟!!! یکی از بچه ها با دلسوزی گفت: بنده خدا حتما زیر تانک مونده که اینقدر درب و داغون شده! پرستار از راه رسید و گفت: عزیز رو دیدین؟!!! همگی گفتیم: نه! کجاست؟ :پرستار به مجروح باندپیچی شده اشاره کرد و گفت: مگه دنبال ایشون نمی گردین؟ همه با تعجب گفتیم: چی؟!!! عزیز اینه؟! رفتیم کنار تختش ؛ عزیز بیچاره به پایش وزنه آویزان بود و دو دست و سر و کله و بدنش زیر باندهای سفید گم شده بود ! با صدای گرفته و غصه دار گفت: خاک توی سرتان! حالا دیگه منو نمی شناسین؟ یهو همه زدیم زیر خنده گفتم: تو چرا اینجوری شدی؟ یک ترکش به پا خوردن که اینقدر دستک و دمبک نمی خواد ! عزیز سر تکان داد و گفت: ترکش خوردن پیشکش. بعدش چنان بلایی سرم اومد که ترکش خوردن پیش اون ناز کشیدنه !! بچه ها خندیدند. 😄 اونقدر اصرار کردیم که عزیز ماجرای بعد از مجروحیتش رو تعریف کرد: - وقتی ترکش به پایم خورد ، منو بردند عقب و توی یه سنگر کمی پانسمانم کردند و رفتند تا آمبولانس خبر کنند. توی همین گیر و دار یه سرباز موجی رو آوردند و انداختند توی سنگر. سرباز چند دقیقه ای با چشمان خون گرفته برّ و بر نگاهم کرد. راستش من هم حسابی ترسیده بودم و ماست هایم رو کیسه کردم. یهو سرباز موجی بلند شد و نعره زد: عراقی پَست فطرت می کشمت.ی چشمتان روز بد نبینه. حمله کرد بهم و تا جان داشت کتکم زد. به خدا جوری کتکم زد که تا عمر دارم فراموش نمی کنم. حالا من هر چه نعره می زدم و کمک می خواستم ، کسی نمی یومد. اونقدر منو زد تا خودش خسته شد و افتاد گوشه ی سنگر و از حال رفت. من هم فقط گریه می کردم... بس که خندیده بودیم داشتیم از حال می رفتیم😂 دو تا مجروح دیگه هم روی تخت هایشان از خنده روده بُر شده بودند.😂 عزیز ناله کنان گفت: کوفت و زهر مار هرهر کنان!!! خنده داره؟ تازه بعدش رو بگم: - یک ساعت بعد به جای آمبولانس یه وانت آوردند و من و سرباز موجی رو انداختند عقبش. تا رسیدن به اهواز یک گله گوسفند نذر کردم که دوباره قاطی نکنه ... 😂😂 رسیدیم بیمارستان اهواز. گوش تا گوش بیمارستان آدم وایستاده بود و شعار می دادند و صلوات می فرستادند. دوبارهی حال سرباز خراب شد. یهو نعره زد: آی مردم! این یه مزدور عراقیه ، دوستای منو کشته. و باز افتاد به جونم. این دفعه چند تا قلچماق دیگه هم اومدند کمکش و دیگه جای سالم توی بدنم نموند. یه لحظه گریه کنان فریاد زدم: بابا من ایرانی ام ! رحم کنین. یهو یه پیرمرد با لهجه ی عربی گفت: ای بی پدر! ایرانی هم بلدی؟ جوونا این منافق رو بیشتر بزنین. دیگه لَشَم رو نجات دادند و آوردند اینجا. حالا هم که حال و روزم رو می بینید! صدای خنده مون بیمارستان رو برده بود روی هوا.😂 پرستار اومد و با اخم و تَخم گفت: چه خبره؟ اومدین عیادت یا هِرهِر کردن؟ وقت ملاقات تمومه ، برید بیرون خواستیم از عزیز خدافظی کنیم که یهو یه نفر با لباس سفید پرید توی اتاق و نعره زد: عراقی مزدور! می کشمت!!! عزیز ضجه زد: یا امام حسین! بچه ها خودشه ، جان مادرتون منو نجات بدین ...😂😂😂 (از کتاب" رفاقت به سبک تانک" 📚) 😊 @de_bekhand ☺️
481.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درسته سن فقط یه عدده ولی داداش تو یه نگا به هیکلتم بکن 😂😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 😊 @de_bekhand ☺️
من آزارم به مورچه هم نمیرسه! . . . . البته چرا یکم میرسه! کوچیک که بودم مورچه ها رو مینداختم تو آب بعد براشون پوست تخمه میریختم تا خودشونو نجات بدن 😐 اما توبه کردم!😂😂 😊 @de_bekhand ☺️
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ *رازَ الفنا* این قسمت: ماسک خوار و ژل مال 😂 😂 گویندگان: رضا عیوضی، امیرحسن محمدپور نویسنده: محمدحسین صادقی 😊 @de_bekhand ☺️
ﮐﯿﺴۀ ﺑﺮﻧﺞ ﭼﯿﺴﺖ ؟ ﮐﯿﻒ ﺳﺎﻣﺴﻮﻧﺖ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﻬﺎ ﺑﺮﺍﯼ حمل قلیان به نقاط مختلف کشور😂 😊 @de_bekhand ☺️
😷😷😷 روز ۳۰ اُم قرنطینه 😂😂 😊 @de_bekhand ☺️
کی بود میگفت جنگ جهانی سوم بر سر آب شیرینه ، مثل اینکه جنگ جهانی سوم بر سر ماسک و اقلام بهداشتیه که شروع هم شده😳😳😳 😊 @de_bekhand ☺️
فاصله گذاری هوشمند فقط اون لحظه ای که با خانومت تو خیابون راه میری یهو میبینی دارین به مانتو فروشی نزدیک می‌شین! 😊 @de_bekhand ☺️
4.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ترامپ در شوکه😂😂 😊 @de_bekhand ☺️
▪️هر کسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش #سراب_غرب 😊 @de_bekhand ☺️
طرز تهیه سریال پرمخاطب با طعمی باورنکردنی مواد لازم: ١. نماهایی از بالای شهر، جاده، جنگل، ویلا ترجیحا شمال که باصفا باشه. ٢. مقداری لباس های عجیب و غریب چرم، پولک دوزی شده، شلوار پاچه گشاد، پالتو خال خالی، پاشنه کفش به مقدار کافی، گان ٣. مقداری مونولوگ مثل انشا سرصف خوانده شود. ۴. آب به میزان دلخواه (توصیه میشه برای صرفه جویی از سیلابهای اخیر استفاده بشه) دستور پخت: تمام مواد را با آب فراوان مخلوط کرده و در قسمتهای مختلف اتفاقی می ریزیم. 😊 @de_bekhand ☺️
منتظرم قرنطینه تموم بشه، بعد تو تقویم دنبال تعطیلات رسمی بگردم. 😊 @de_bekhand ☺️