eitaa logo
دبخند
772.6هزار دنبال‌کننده
26.9هزار عکس
30.4هزار ویدیو
71 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/Q17W.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
♥️علامه طباطبایی رحمه الله علیه فرمودند برای رسیدن به آرامش و برطرف شدن اضطراب و نگرانی ۳۵ بار آیه ی نور را بخوانید در‌باره آیه نور که یکی از آیات این سوره است، فضایل بسیاری نقل شده است. منظور از آیه شریفه نور این آیه است:"  اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ فیها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فی‌ زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لا شَرْقِیَّةٍ وَ لا غَرْبِیَّةٍ یَکادُ زَیْتُها یُضی‌ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلی‌ نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلیمٌ "؛ خداوند نور آسمان‌ها و زمین است؛ مثل نور خداوند همانند چراغ‌دانی است که در آن چراغی (پر فروغ) باشد، آن چراغ در حبابی قرار گیرد، حبابی شفاف و درخشنده همچون یک ستاره فروزان، این چراغ با روغنی افروخته می‌شود که از درخت پربرکت زیتونی گرفته شده که نه شرقی است و نه غربی (روغنش آن‌چنان صاف و خالص است که) نزدیک است بدون تماس با آتش شعله‌ور شود، نوری است بر فراز نوری و خدا هر‌کس را بخواهد به نور خود هدایت می‌کند، و خداوند به هر چیزی داناست.  و هر کس می خواهد خوابهای شیرین ببیند به عدد الله که ۶۶ است قبل خواب آیه ی نور بخواند و خوابهای شیرین ببیند💕 ◼️ @de_bekhand ◼️
📌 چه صبری داری علی 🔥 سوختنم را در آتش دیدی. با دست‌های بسته در کوچه‌های کوفه رفتی. ماجرای زخم بازوی مرا فهمیدی. ناله‌های حسن را می‌شنوی. گریه‌های حسین را می‌بینی. بی‌تابی زینب، ناآرامی ام‌کلثوم... 🌊 دلت دریای غم است و من، عزیزِ من، دیگر کنارت نیستم که بگویم خدا بزرگ است. علی جانم! قوی بمان. صبر و سکوت شعله‌ایست که از درون زبانه می‌کشد و ذره‌ذره آدم را آب می‌کند. بمان تا اسلام بماند؛ حق نمیرد و چشمهٔ عدالت خشک نشود. بمان تا این داستان مظلومیت من و تو و فرزندانمان، گوش‌به‌گوش و سینه‌به‌سینه بچرخد تا زمانی که پسرم مهدی حکومتی علوی برپا کند. 🔘 شهادت سلام الله علیها را به محضر امام زمان و شما عزیزان تسلیت می‌گوییم. ◼️ @de_bekhand ◼️
ناگهان فاتحه ای خواند به عالم،آتش بیشتر فاجعه میساخت،همین کم،آتش از نگارنده ی تقدیر،سوالی دارم این چه رسمی ست،که شد قاتلِ شبنم،آتش نامه ها در قفسِ سینه ی خود،زهرا داشت مُهر کوبید بر آن نامه چو خاتم،آتش آه آرام بگیرید،عزادارم من پشت در کیست علی جان؟به گمانم آتش 🥀 💔 🥀 ◼️ @de_bekhand ◼️
حق الناس ♦️ساعت حدود ۱ و ۴۵ بود و به کلاس نمی‌رسیدم و صف غذا طولانی بود .دنبال آشنایی می‌گشتم در صف تا بتوانم سریعتر غذا بگیرم. شخصی را دیدم که چهره‌ای آشنا داشت. نزدیک شدم و ژتون را به او دادم و گفتم: برای من هم بگیر. چند لحظه بعد نوبت او شد و ژتون مرا داد و یک ظرف غذا گرفت. و برای من که پشت میز نشسته بودم، آورد و خودش به انتهای صف غذا برگشت و در صف ایستاد. بلند شدم و به کنارش رفتم و گفتم: چرا این کار را کردی و برای خودت غذا نگرفتی؟ گفت: من یک حق داشتم و از آن استفاده کردم و برای شما غذا گرفتم و حالا برمی‌گردم و برای خودم غذا می‌گیرم .سخت متاثر شدم و از او بابت اين حركت زيبا و آموزنده اش تشكر كردم. ✅در همه حال به حقوق یکدیگر احترام بگذاریم. حق الناس گناهی است که بخشیده نمی شود. ◼️ @de_bekhand ◼️
🔴يك لقمه و فروختن دين 🏷فضل بن ربيع گفت : روزي شريك بن عبدالله نخعي بر مهدي عباسي سومين خليفه بني العباس وارد شد . مهدي گفت : بايد يكي از اين سه كار را بپذيري : يا منصب قضاوت را قبول كني يا اولاد مرا تعليم دهي و يا از غذاي ما بخوري . شريك فكر كرد كه تعليم فرزندان خليفه مشكل و امر قضاوت سخت است ، خوردن غذا آسان است ، لذا سومي را انتخاب كرد . مهدي عباسي به آشپز دستور داد چند نوع غذاي لذيذ از مغز استخوان شكر سفيد تهيه كند . وقتي غذا حاضر شد ، نزد شريك آوردند و او به مقدار كافي خورد . متصدي آشپزخانه به خليفه گفت : اي امير اين شيخ بعد از اين غذا خوردن هرگز رستگار نخواهد شد . فضل بن ربيع گفت : بخدا سوگند شريك پس از آن طعام مجالست و هم نشيني با بني العباس را اختيار نمود و قضاوت و تعليم اولاد ايشان را هم پذيرفت . روزي حواله اي براي شريك از بابت حقوقش به صرافي نوشتند ، شريك به صراف مراجعه كرده سخت مي گرفت كه بايد نقد بپردازي . آن مرد گفت : كتان و لباس قيمتي نفروخته اي كه اين قدر سخت مي گيري . شريك در جواب او گفت : بخدا قسم از كتان با ارزشتر يعني دينم را فروخته ام . 📚پند تاریخ ج۴ ص۸۶ 📚مروج الذهب ج ۳ ص۳۲۰ ◼️ @de_bekhand ◼️
💡 در زمان گذشته به پزشکان حکیم می گفتن و این حکیمان با دانش محدود و چند جوشانده گیاهی سعی در معالجه بیماران می کردند. این حکیم باشی ها در نسخه های خود علاوه بر دارو، نحوه مصرف آن و همچنین غذای که بیمار در دوران بیماری باید مصرف کند را نیز ذکر می کردند، این دستورات حکیم همانند وحی منزل بود و باید مو به مو اجرا می شد و فی المثل اگر کسی از شیوه ی درمان بیماری دچار تعجب می شد به او گفته می شد که "حکیم این چنین فرموده است!" اصطلاح "حکیم فرموده"کنایه از انجام کاری است که شخص مجری براساس امر و دستور یک مقام بالاتر موظف به انجام آن است و خودش در انجام آن هیچ اراده ای ندارد. ◼️ @de_bekhand ◼️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚چوپان و فرشته پيرمردى بود که يک پسر رنجور و ضعيف داشت. هرکس به او مى‌رسيد آزارش مى‌داد و اذيتش مى‌کرد. چون ناتوان بود، زورش به کسى نمى‌رسيد. بعد از مدتى پدر مرد و چون چيزى نداشتند، پسر خودش گله گوسفندان را به صحرا مى‌برد. چيزى نگذشت که چوپان‌هاى ديگر او را از زمين‌هاى پر علف بيرون کردند و او ناچار شد گلهٔ کوچک خود را در جاهاى دور، در کوه‌ها يا در جنگل‌ها بچراند. يک روز در جنگل انبوهى مشغول چراندن گوسفندان بود. ناگهان چشم‌اش به زنى زيبا افتاد که زير درخت بزرگى خوابيده بود. زنى بود که در ميان زنان ده هرگز نديده بود. لباس عالى و قيمتى بر تن، کفش‌هاى گران‌قيمت تيماج بر پا داشت و گيسوان مشکى و بلندش هم افشان شده بود و چون سايه درخت برگشته بود، آفتاب نيمروز بى‌رحمانه گونهٔ قشنگ او را مى‌سوزاند. پسرک مبهوت زيبائى زن شده بود و دلش سوخت و شاخه‌هائى از درخت‌ها که برگ داشتند بريد و آهسته سايبانى بالاى سر آن زن درست کرد، اما چيزى نگذشت که زن فرشته صورت از خواب بيدار شد و سايبان را ديد و وقتى که اطراف خودش را جستجو کرد، پسر را ديد و گفت: ”چطور شد که به فکر آسايش من افتادي؟“ پسر گفت: ”چون ديدم اهل اينجا نيستى فهميدم راه گم کرده‌اى و خسته هستي، دلم سوخت و حيف‌ام آمد صورت قشنگ شما را آفتاب بسوزاند.“ آن زن که فرشته بود، از اين جوان و مهربانى‌اش خوش‌اش آمد، گفت: ”معلوم مى‌شود که آدم خوبى هستى حال عوض اين خوبى که به من کردى هر چه ميل دار از من بخواه!“ جوان گفت: ”من احتياج به چيزى ندارم، ولى اگر اى فرشته خوب و قشنگ مى‌خواهى به من کمک بکنى مرا نيرومند کن، تا گوسفندان خود را هرجا دلم بخواهد بچرانم و کسى نتواند اذيتم کند.“ فرشته گفت: ”خوب هر چه خواستى شد. حالا زور خود را آزمايش کن.“ جوان رفت نزديک درختى که تا اندازه‌اى کلفت بود و آن را گرفت و با يک زور از ريشه کند. بعد فرشته گفت: ”حالا برو آن سنگى را که روى تپهٔ بالاى ده قرار دارد زور بده.“ جوان رفت و به تخته سنگى که فرشته نشان داده بود زور آورد و تخته سنگ از جا تکان خورد. فرشته فرياد زد: ”چه مى‌کني؟ مواظب باش اگر بيشتر فشار بياورى و سنگ از جاى کنده شود ده خراب خواهد شد و به مردم آزار خواهد رسيد مواظب باش که از زورت در موقع لازم و به منفعت مردم در کارهاى نيک استفاده کني، کسى را نيازار و با کسانى که به مردم ظلم مى‌کنند جنگ کن.“ فرشته اين را گفت و ناپديد شد. جوان از آن روز پهلوان پرزورى شد و پند فرشته را هرگز فراموش نکرد و تا زنده بود از زورش در کارهاى مردم و آسايش اهالى ده استفاده کرد و نمى‌گذاشت کسى اشخاص ضعيف را آزار و اذيت کند. ◼️ @de_bekhand ◼️
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄ 🔴تلنگرانه در گذر از راه های پر پیچ و خم و سختی های آخرالزمان، خداوند مسیری را برای ما مهیا کرده است که بتوانیم به ریسمان او چنگ زده و خود را از باتلاق آخرالزمان نجات دهیم. در ابتدا باید ببینیم که در کجای این مسیر هستیم. و آیا تابلو و نشانه و یا راهنمایی برای طی کردن و ادامه راه وجود دارد؟ 🌹🌹امیرالمومنین هشت فاکتور و یا بهتر بگوییم هشت تابلو برای رهایی از فتنه ها در آخرالزمان، معرفی کرده اند که می‌تواند کمکی برای بشر سرگردان امروزی باشد. اولین تابلو، استقامت و تقیّه در برابر دشمنان است: «ما درِ گشایش ایم؛ وقتی که مبعوث شویم و همه راه ‌ها بر مردم بسته شود. ماییم «باب حطّه» که در اسلام است. هرکس در آن آید، نجات یابد و هر که از آن دور شود، فرو افتد. خدا به ما آغاز کرد و به ما پایان داد و آنچه را بخواهد به ما می‌زداید و به ما پایدار سازد و به ما باران فرود آید. مبادا فریبنده، شما را از خدا فریب دهد. اگر بدانید در ماندنِ شما میان دشمنانتان و تحمّل اذیت ‌ها چه اجری دارید، چشم شما روشن شود. و اگر مرا نیابید، چیزهایی از ستم و دشمنی و خودبینی و سبک ‌شمردن حق خدا و ترس ببینید که آرزوی مرگ کنید. چون چنین شود، همه به رشته خدا بچسبید و از هم جدا نشوید و بر شما باد به صبر و نماز و تقیّه» 📚 بحارالانوار، ج ۶۵، ص ۶۱ ◼️ @de_bekhand ◼️
🔸چرا «فاطمه» را «فاطمه» گفته‌اند؟ 1️⃣ «سمِیتْ فَاطِمَةُ فَاطِمَهَ لاِنَّهَا فُطِمَتْ مِنَ الشّرِ» فاطمه، فاطمه نامیده شده است؛ چرا كه از شر بریده و جدا است. این جمله اشاره به «عصمت» حضرت زهرا (س) است؛ زیرا مسلماً معصومه است، و آیه «إنَّمَا یریدُ اللهُ لِیذْهِبَ عَنَكُمُ الرِّجسَ أهْلَ الْبَیتِ‌ وَ یطَهِرَّكُمْ تَطْهِیراً»، درباره ایشان است. 2️⃣ «سمِیتْ فَاطِمَةَ لأنَّهَا فُطِمَتْ عَنِ الطّمْثِ» فاطمه را فاطمه گفتند؛ زیرا بریده است از خونی كه زن‌ها می‌بینند. این تفسیر اشاره به «طهارت ظاهری» حضرت زهرا (س) است؛ زیرا از نظر روایات، چنانچه زهرا مطهره بود، از نظر معنی،‌ طاهره از خون حیض، نفاس و استحاضه بود. 3️⃣ «سمِیتْ فَاطِمَةُ فَاطِمَةَ لأِنَّهَا فُطِمَتْ‌ عَنِ‌ الْخَلْقِ» فاطمه را فاطمه گفتند، برای اینكه بریده شده از خلق بود. این تفسیر اشاره به «مقام فنا و لقا»ی حضرت زهرا مرضیه (س) است. كسی كه در دل او هیچ‌‌كس جز خدا نبود، دل او فقط مشغول به خدا است. 4️⃣ «سمِیتْ فَاطِمَةُ فَاطِمَةَ‌ لاِنَّ‌ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ‌ كُنَهِ‌ مَعْرفَتِهَا» فاطمه، فاطمه نام گرفت؛ زیرا مردم از معرفت ایشان بریده شده‌اند و قدرت بر شناخت حقیقت ایشان ندارند، و این تفسیر اشاره به همان مقامی دارد كه به واسطه آن مقام «اُم‌ّ أبیها» نامیده شده است. 5️⃣ «سمِیتْ‌ فَاطِمَةُ فَاطِمَةَ لاَنَّهَا فُطِمَتْ هِی وَ شِیعَتُها عَنِ‌ النّارِ» فاطمه را فاطمه گفتند؛ چون شیعیان خود را از آتش می‌رهاند و نجات می‌دهد. این تفسیر اشاره به «شفاعت» است. ◼️ @de_bekhand ◼️
✅ یقین ✍در روايت داريم كه از خدا يقين بخواهيد. يقين همان اعتقاد صد در صد است. يقين همان اطمينان است. يك وقت شما می شنويد كه در خيابان پشتی آتش سوزی شده است. شما احتمال اين را می دهيد. بعد به خيابان می رويد و دود غليظی می بينيد ولی باز اطمينان صد در صد نيست. ولی يك وقت شما كنار خانه ای كه آتش گرفته است می ايستيد. در اينجا شما صد در صد علم داريد كه اين خانه آتش گرفته است. يك وقت انسان خودش در آتش می سوزد، به اين يقين می گويند. همه می دانند كه هيچ كاری از يك جنازه برنمی آيد ولی كسی حاضر نيست كه پيش او بماند زيرا می ترسد. در يقين انسان به جايی می رسد كه جهنم را می بيند. درسوره تكاثر خدا مي‌فرمايد كه بعضي از انسانها آن قدر يقين دارند كه گويی جهنم را می بينند. حضرت امير ميفرمود: اگر پرده‌ها كنار برود بر يقين من افزوده نمی شود. گاهی ما با يك آزمايش به يقين می رسيم. دكتر می گويد كه قند يا چربی شما بالاست و نبايد اينها را بخوريد، ماهم حرف دكتر را گوش می كنيم. ۱۲۴ هزار پبامبر می گويد كه غيبت فشار قبر دارد ولی ما بازهم غيبت می كنيم، می گويند كه ربا زندگی را از هم می پاشد ولی باز ربا مي‌خورد. يقين ثمره تلاش و اخلاص است. اگر انسان زاهد شد، به يقين می رسد. داريم هر كس حرص دارد، يقين ندارد. انسان حريص يقينش ضعيف است. داريم ترس از ضعف يقين است. بعضي مواقع ما ترس بازدارنده است. ترس از خدا، ترس پويا است. گاهی ما از ترس دروغ می گوييم كه اين بخاطر ضعف يقين است. 📚از بیانات دکتر رفیعی. ◼️ @de_bekhand ◼️