eitaa logo
بنیاد دعبل
388 دنبال‌کننده
969 عکس
113 ویدیو
28 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
روز اول که درِ خانه ی زهرا دیدم همه تکلیفِ خودم در رهِ مولا دیدم دَمِ در، بر قدمِ دختِ علی افتادم خویش را خادمه ی زینب کبرا دیدم خواستم مادری از بهر یتیمان بکنم عالَمی فاصله تا ام ابیها دیدم چونکه آقام به یافاطمه میکرد خطاب غمِ بی مادری از چهره ی گلها دیدم یاوه گویان چقدَر پشتِ سرم حرف زدند چه بگویم، چقدَر طعنه ز اعدا دیدم قصد کردم که خدا هر چه دهد طفلانم همه را نذر یتیمان حرم گردانم از همان روز که رخسار قمر آوردم باورم بود، سپاهی ز جگر آوردم خواستم یارِ حسینم بشوم، از این رو در ره کرب و بلا چار پسر آوردم قصه ی کوچه ی غم را که شنیدم ز حسن لشگرِ منتقمان را به ثمر آوردم داستان در و دیوار عزادارم کرد بهر زینب پس از آن، چند سِپر آوردم میخِ در را که شنیدم، نفَسم سخت گرفت ناله ها در دلِ شب تا به سحر آوردم غمِ بازوی ورم کرده کبابم میکرد روضه ی سوختنِ فاطمه آبم میکرد سوختم در همه ی عمر بر آن عمر کمش گریه کردم همه شب از غمِ آن قدِّ خمش قصد کردم، شود عباس علمدار حسین تا که در معرکه گیرد کمی از کوهِ غمش از خدا خواسته بودم به صفِ کرب و بلا بشود منتقم سیلیِ اهلِ ستمش من بمیرم که به جبهه پسرم سقا بود نتوانست در آنروز شود منتقمش از خجالت پسرم کشته شد، از تیغ نشد از لب تشنه ی آن سَرور و اهل حرمش چشمِ گریانِ سکینه جگرش را سوزاند نیزه نه، طفلِ حرم چشم ترش را سوزاند کاش بعد از پسرم یاور زینب بودم جای زهرا همه جا مادر زینب بودم وقتِ بوسیدنِ حنجر که هجوم آوردند کاش همچون سپری بر سر زینب بودم کاش در حمله ی بی وقفه ی غارتگرها مانعِ غارتِ آن معجر زینب بودم کاش زیر لگد و کعب نی و سیلی و مُشت سپرِ قافله و لشگر زینب بودم کاش در کوفه و در شام و در آن مجلسِ شوم وسط معرکه دور و بر زینب بودم تهمتِ سختِ کنیزی به حرم کشت مرا بر سر نیزه حیای پسرم کشت مرا @deabel
ذرّاتِ جهانند در نغمۀ سبحان تسبیحِ الهی ست، کار همه ایشان لا حول بخوانند ارکانِ سماوات تکبیر بگویند با حوری و قلمان دارند ملائک این زمزمه یک یک تبریک به احمد تعظیم به رحمان ممدوحِ خداوند مسجودِ ملائک شد قبلۀ عالم شد کعبۀ دوران آن مادرِ خلقت آن بانوی عصمت آمد ز مَشیّت حنّانۀ حنان سُبّوح بخوانید قدوس بگوئید طوبای مقدّس شد سایۀ رضوان هم طیّبه آمد هم طاهره آمد هم راضیه آمد هم مرضیه، ای جان آن بانوی توحید آن دختر خورشید آن نور که تابید شد فاطمه باران محبوبۀ داور، مادر به پیمبر همتاست به حیدر یکتاست به ایمان هم ذکرِ کثیر است هم خیرِ کثیر است هم کوثر طاهاست هم کوثر قرآن هم سورۀ کوثر هم سورۀ توحید هم سورۀ یاسین هم سورۀ انسان منصورۀ بالاست مستورۀ والاست هم شمس دُر اَفشان هم ماه درخشان اِنسیۀ حَوراء مُستَجمَعِ أسماء هم زهرۀ زهراء هم زهرۀ تابان مِحور به کسا اوست خود آل عبا اوست اُمُ النُّجبا اوست سرمایۀایمان زد بوسه بدستش پیغمبر اکرم تا خلق بدانند زهراست به او جان برتر ز نبی اوست بهتر ز وصی اوست لولاک به شأنش با آیه و برهان او جانِ محمد جانان محمد او همدم حیدر او همسر سلطان او اُسوۀ طاعت الگوی شجاعت اُم الحسنین است مادر به محبان خِلقت ز طُفیلش هستی است به ذِیلش جنّات به مِیلش هم باغ و گلستان هنگام نمازش در راز و نیازش سرمستِ قنوتش شد عالم امکان بانوی بهشت است خوشبوی بهشت است آن شافعۀ حشر آن آخرِ مردان پیروزیِ حیدر از قلعۀ خیبر تا بدر و حنین است تا محضرِ جانان او یار علی شد همراه ولی شد از گوشۀ خانه تا صحنۀ میدان عُزلت نگزیند گوشه ننشیند این است سیاست، این الگوی عرفان رزمندۀ جانباز بانوی سرافراز در عرصۀ پیکار در لحظۀ طوفان بازوی ولایت نیروی نبوت این است فدایی این است مسلمان در روزِ قرارش ماندند به کارش از یاسر و مقداد تا بوذر و سلمان آن خطبۀ غَرّاء میکرد چو انشاء در معرکه برخاست فریاد ز شیطان با عزمِ تمامش شد یار امامش اقدام و قیامش دین را سر و سامان ما پیرو اوییم دست از همه شوییم یا فاطمه گوییم در راه شهیدان ماییم و ولایش هستیم گدایش ما رَعیتِ زهرا، او صاحب ایران این مُلکِ حسین است هرگز نرسد دست ای بی خبرِ پست! اینجاست خراسان این خاک، حسینی است این ارضِ خمینی است با رهبر خود عهد، بستیم هزاران با دوستِ او دوست، با دشمنِ او خصم خون در رگِ ما هست با فاطمه جوشان هر جا که شود ظلم، یاریم به مظلوم هستیم وفادار، مائیم مسلمان دشمن شرر افروخت دامانِ یمن سوخت امروز وظیفه است لعنِ عربستان @deabel
✅ولادت امام باقر علیه السلام 🔻محمود ژولیده هر آنکس که خواهد شود عبدِ شاکر به ماه رجب هست این فیض ، ناظر چه زیباست ماهِ خداوندِ قادر که روشن شده با قدمهای باقر رجب باده ی کربلا می چشاند گدا را کنار خدا می نشاند چنین واسطه میفرستد خدایم امامی ز نسل حسین از برایم که دستم بگیرد برَد کربلایم مقیمم کند یار ، پایینِ پایم امامی که شد زیب دامان ارباب امامی که شد نور چشمان ارباب امامی که باشد امام معارف ولیعهدِ سجاد ، جام معارف علومش تماماً قیام معارف تمام حقیقت ، تمام معارف به عارف مدیر و به زاهد مدبّر به عترت مجیر و به قرآن مفسر احادیث از علم او جان گرفته از او درسِ توحید ، قرآن گرفته ز تقوای او کارِ ایمان گرفته ز نفسِ درونش ، گریبان گرفته فلک پرده ای از نگاه کریمش ملک جلوه ای از شعاع حریمش امامی که از جان علومش بجوشد معارف ز خاک قدومش بجوشد ستاره ز علم نجومش بجوشد حقایق ز فیض عمومش بجوشد به تاویل آگه ، به تفسیر دانا خدا خوانده او را محمد همانا امامی که تابش به انجم نماید به امواج ، حکمِ تلاطم نماید به هر انحرافی تهاجم نماید چنین تاج و تختِ ستم گم نماید جهادش حسینی ، قیامش حسینی به عالم همه احترامش حسینی امامی که یاری به اوتاد دارد دفاع از حرم پیشِ صیاد دارد به فتنه تهاجم به شیاد دارد که باقر تاسّی به سجاد دارد که او فتنه ها را همه میشناسد خسان را گُلِ فاطمه میشناسد امامی که پیغمبر کربلا شد علومش ز گودال ، تفهیمِ ما شد ز مسلخ گذشت و رسول منا شد که با روضه ها ، یارِ دین خدا شد همه عالمانند مدیون باقر همه حوزه هایند مرهون باقر امامی که از کودکی فکر ما بود ز گهواره تا گور ، لطف و عطا بود گشاینده ی بابِ علمِ خدا بود شکافنده ی علم آل عبا بود بما از کنارِ گُلی جاودانه نظر کرده همبازیِ نازدانه امامی که همدوره شد با رقیه رسانید ما را هم او تا رقیه صدا میزد از خیمه اش: یا رقیه چه خوش بوسه گیری ز بابا رقیه بیا تا به گیسوی او شانه گیریم به دامانِ بابات کاشانه گیریم امامی که در کربلا دُرّ ناب است و گهواره جنبان طفل رباب است هماره به دستانِ او جامِ آب است کنار قمر ، همچنان آفتاب است پدر هست در خیمه بیمار ، اما پسر هست یارِ پرستارِ بابا امامی که با عمه زینب سفر کرد چو اهل حرم ، خویش را دربدر کرد چه شبها که شامِ بلا را سحر کرد و از معجرِ عمه دفعِ خطر کرد عبور از دل غصه ها کار او بود که از نیزه ، راس الحسین یار او بود علیه السلام @deabel
اي علمدار سپه در دلِ شب بار ببند محمل پردگيان دوز ز اغيار ببند همه ي اهل حرم را به حرم كن احضار كودكان را به محبت دلِ شب كن بيدار اين خداحافظي آخر ما با زهراست بعد از اين وعده ي ما با همگان كرب و بلاست خواهر انگار همين جاست طواف من و تو قبر گمگشته ي زهراست مطاف من و تو مادرا ميبرم از كوچه پريشاني را ميبرم همره خود اينهمه قرباني را مشكل قافله را وابگذاريد به من گريه ي دختركم را بسپاريد به من شيرخوارم كه شده كودك هجده روزه گردنش حرز ببنديد ولي از بوسه اي سپه دار ، سپه را كمك از امشب كن با علي اكبر من همرهي ِزينب كن از همين اول راه آب بنوشان به همه زينبم جامه ي بسيار بپوشان به همه همه ي لشگر عشق است غلامت زينب زانوي اكبر ليلاست ركابت زينب بعد از اين كاش كه بي يار نگردي خواهر كاش بي قافله سالار نگردي خواهر @deabel
اعیاد شعبانیه دریای دُر از دلِ صدف می آید تبریکِ سه نور ، با شعف می آید خورشید و مَه و ستاره یکجا جمعند عطرِ صلوات از نجف می آید *** شعبان مَه با صفای خاتم باشد میلاد سه آزادۀ عالم باشد نذر قدم حسین و عباس و علی ذکر صلواتِ ما دمادم باشد @deabel
ای آنکه در فضای دعا می خری مرا تا اوج وصلِ حضرت خود می بری مرا مثل همیشه با نظر رحمتت ببخش… حال دعا و زمزمۀ بهتری مرا حال قنوت حال بکا حال بندگی کن مرحمت زسوز دل کوثری مرا آئینۀ جمال خودت را نشان بده منّت گذار تا که کنی حیدری مرا لطف خفّیه خوانده مرا ورنه ای کریم شایسته نیست این سمتِ نوکری مرا با افتخار دست نیاز آورم تو را سائل شدم که خویش کنی سروری مرا هردم که حالِ توبه مرا دست می دهد گویم که هست این گنهِ آخری مرا ای کاش پای لنگِ مرا سنگ می زدی تا می زدود حسِّ خطا باوری مرا آلوده شد نگاه من از دیدن گناه حالا بخر به دیدن چشم تری مرا تنبیه می کنی بکن اما خودت بزن هرگز مده به دست کس دیگری مرا با یک اشاره قلب حسینی به من بده زهرا کند به لطف ، مگر مادری مرا شش گوشۀ حسین دلم را ربوده است یعنی دوباره کرده علی اکبری مرا 🔸شاعر: ____________________________ @deabel
این فرق ترک خورده تسلی شدنی نیست جز فاطمه‌اش کیست تسلا کند امشب؟   اسرار مگوی علی و چاه بماند با فاطمه خود حل معما کند امشب   مردی که جدا از دل محراب نمی‌شد بایست که بالشت، مصلی کند امشب   ای کاش بگویند به زینب خبری نیست بگذار پرستاری بابا کند امشب   شد زنده دگر بار شب سخت وصیت بگذار کمی زمزمه مولا کند امشب   زان بسته که جبریل سفارش به نبی داشت باید کفن تازه‌تری واکند امشب   فرمود: حسینم! حسنم سخت غریب است بسیار دعا زینب کبری کند امشب   این سنّت تشییع غریبانه به جا ماند می‌خواست علی، یاد ز زهرا کند امشب   صحبت ز حسین و حرم و مشک و علم شد این‌هاست سفارش که به سقا کند امشب   گاهی به علمدار سپارد حرمش را گاهی سخن از اکبر لیلا کند امشب   فرمود که: قاتل به شما گرچه اسیر است با او حسنم خوب مدارا کند امشب   غافل نشود هیچ کس از قوت یتیمان نان و نمک و شیر مهیا کند امشب   دل! دست توسل به عنایات که داری؟ پروندۀ ما را علی امضاء کند امشب صلى الله عليك يا @deabel