یه چیزی بگم ..
یه فردی آقارو دید ك شب عید لباس سفید پوشیده بودن و شال مشکی .
ازشون پرسیدن ك امشب شبِ عیدِ ؛ مشکی چرا ؟
آقا برگشتن گفتن ك هرچی بوده از امشب شروع شده .. تموم بدبختی هامون ..
هرچی بوده بین در و دیوار بوده .
بین گودال و سر بوده .
به هر حال ماها امشب توی شادیمون واستون گریه کردیم و سینه زدیم ..
همینه ك میگن کار جنون ما به تماشا کشیده است .
فقط اینکه ..
عیدی به ما اشكِ شبِ اول محرم رو بده ♥️ :)
همین .
ولی ما چهسفتچسبیدیم به این دنیای فانی و زود گذر
ما آدمایی که معلوم نیست دو دقیقه دیگه چه بلایی سرمون میاد
مثلا وقتی توی خیابونیمممکنه یه ماشین بیاد و بزنه ویاوقتیتو خونه ایم با یه پریدن آب توی گلو از بین بریم.
آره تهش اینکه به همین راحتی ممکنه جون بدیم پس چرا ما آدما انقد دودستی به ایندنیا چسبیدیم و خوشیم بهش؟
چرا وقتیمیدونیم خیلی راحت عزرائیل میتونه جونمون رو بگیره اینههبدی میکنیم در حقهم؟چرا اینهمه با آدما و حتیخودمونو خدا بد تا میکنیم؟
ولی خاصیت ما انسان ها همینه که
با شنیدین خبر مرگ یک فرد توی فکر میریم شاید ساعت ها و شاید نهایتا یه هفته ولی دیگه بعد از اون مدت زمان به فکر مرگ بودن از یادمون میره و انگار نه انگار و باز خطاها و گناهامون شروع میشه و دوباره همون آش و همون کاسه
خوبهکه همیشه به فکر مرگ و آخرتمون باشیم !
تو مرکز مفقودین بینالحرمین ،،
تکلیف دلی ك گمشده اینه ك ..
پشت بلندگو آقای اباعبداللھ رو به عنوان صاحبش صدا میزنند :)♥️
اگر توهم دلت شور میزنه محرم رو ببینی ؛
باید بدونی ك آقا یه لبخند ریزی رو لبشه و داره نگاهت میکنه :)
4_5899717560554751974.mp3
2.56M
🎧 چرا من بر احوال خودم اشک نمیریزم؟ و چرا نمیدانم به کدام سرنوشت پیش میروم؟ و اینکه نفسم از سر نیرنگ با من چه برخوردی خواهد داشت؟ و ایام چه حیلتی برایم خواهد کرد؟ بر بالین من بالهای مرگ تکان میخورد و روزگار با من از سر حیلت برخورد میکند! پس با این اوصاف چرا گریه نکنم؟ اشکی برای خارج شدن روح از بدنم! برای ظلمت قبرم! برای تنگی لحد! برای پرسشهای نکیر و منکر از من! اشکی برای برهنه و خوار و بار گناه بر پشت کشیده از قبر بیرون آمدن . . .
اینکه تو این بمیر بمیر دستای تو به محرم رسیده و میتونی این دهه رو اشك شی .. ابر شی ..
نماز شکر داره .
همونجوری ك تو تابستون بارون باریده ؛
امشب تو دعا کن بیابون دلمون ، بارونِ اشك شه ..
اونوقت ما قول میدیم جز واسه عزای تو سیاه نپوشیم . خب ؟ :)💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاش همچین رفتنی نصیب مون بشه . . .
میگه ك :
احلی من العسل شود این زندگی اگر
با اسم قاسم و پدرش زندگی کنی ..
- چون وقتی آقا پرسیدند مرگ واست چجوریه ؟ گفتن شیرین تر از عسل .
4_5943014997016710220.mp3
5.17M
به موقع تشییع جنازم
به پیرهن مشکیم مینازم
کسی چه میدونه سال دیگه شبِ هشتو میبینه یا نه ..
هر چقدر هم گریه کنی باز سال دیگه حسرت میخوری .
اینجا دُنیاست
جِسارتاً هیچی موندگار نیست
منزله ی آخرته. بکوب، بساز
بخون، برو، بمون، بزن واس
اون دنیا و به نیتِ خدا