eitaa logo
شاعرِ آیینه‌ها
264 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
24 ویدیو
1 فایل
در بهبه‌ی جریان بی‌روح اطراف؛ من زندگی می‌کنم در اعماق جنگل ذهنم! در اینجا همه پیمان می‌بندیم برای باهم بودن، ما‌ گوش می‌سپاریم به‌موسیقی طبیعت، قدم‌ می‌زنیم در میان پیچک‌های سبز‌رنگ ‌و سرمی‌کشیم فنجان‌تلخ زندگی را؛
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی خوشحالی که امتحانات تموم شده. تا میخوای یه نفس راحت بکشی... معلما: بچه حدود یه هفته‌ی دیگه امتحانات ترمتون شروع میشه. من: معلم: من تا ابد:
eyes-
غرق در گودالِ افکارِ مغزِ ترک خورده-
تلخ؛ به تلخی زمانی که در ازدحام جمعیت تو میدرخشیدی اما حال تو، برایم مانند همه‌گانی. به تلخی غلت خوردنم در خونِ زخم هایم؛ زخمی بر روی تنم نیست، اما خنجر بی رحم تو، اثرش را روی کالبد روحم میگذارد. کالبدِ روح؟ چه تضادی.... مانند تویِ تلخ و حرف های شیرینت.
چه معنایی خواهد داشت این "من"؟
افکارم دیگه دارن وحشتناک میشن!
واژه ها تسلیم ناپذیرند. بی آنکه به تو توجهی کنند، از روحت سرازیر میشوند بر قلمت. بی درنگ نشانی از خود درکاغذ بر جای میگذارند. جوهر ها خشک نمی شوند زیرا که خاطرات دفن نشدنی را تازه میکنند. و تو چه میتوانی بکنی در برابر سیل عظیمی از کلمات که جاری شده اند، تا به دریای خود برسند. دریا خودشان کجاست؟ ذهن دیگران یا حتی ذهن خودت؟
-☕️