شاعرِ آیینهها
هر نفر بعد نقض نفر قبله..
دریغا؛
که گرسنه ترینی تو غنی ترین خاک.
که دنیا مدرن و ما تو عمیق ترین خواب.
حیف که کتاب زندگی ام خالی است از واژه ای. اما حجوم ناگهانی جوهر های غلتان را چه کنم؟
میدوند بر روی جادهی کاهی های کاغذ و کاغذ سیاه میشود. مانند زندگی ام. عجیب شد نه؟ هر دو باهم ارتباط دارند. دفتر زندگی که از فرکانس های اعمال منِ در زندگی الهام میگیرد. لحظه ای بعد، هم زندگی ام هم واژه هایم هم تصاویر پیش چشمم و در اخر حتی خودم هم سیاه میشوم. و دفتر زندگیم هم پر میشود از گره های سردرگم جوهر سیاهِ وجودم.
#ماه_نوشت