eitaa logo
شاعرِ آیینه‌ها
265 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
23 ویدیو
1 فایل
در بهبه‌ی جریان بی‌روح اطراف؛ من زندگی می‌کنم در اعماق جنگل ذهنم! در اینجا همه پیمان می‌بندیم برای باهم بودن، ما‌ گوش می‌سپاریم به‌موسیقی طبیعت، قدم‌ می‌زنیم در میان پیچک‌های سبز‌رنگ ‌و سرمی‌کشیم فنجان‌تلخ زندگی را؛
مشاهده در ایتا
دانلود
-خیال دیدنت چه دلپذیر بود؛ جوانیم در این امید پیر شد، نیامدی و دیر شد.. |‏هوشنگ ابتهاج
Life is like a chess game And I don't know how to play chess
حس سرمای شروع زمستون چیه؟ من هنوز دارم از گرمای تابستون عرق میریزم.
«قصهٔ تلخیش دراز مَکُن، زندگی روزگار کوتاهی است.» |پروین اعتصامی
هدایت شده از شاعرِ آیینه‌ها
لحظه‌ها به شدت کند و تلخ شدن، اما فرصت ها به سرعت میگذرند.
یلداتون خجسته.
باز هم همان همان دقایق، دقایق بی رحم، مرا در هم می‌شکنند. هر دقیقه، هر لحظه، از منی پدید آمده که هیچ نمیداند. از منی که گیر افتاده در پیچش لحظه ها. لحظه هایی که تشکیل دهنده‌ی هر گونه حسی در دنیای من است. این بار، در این شب، در دنیایی بی رحم، این یک دقیقه چه حسی به همراه دارد؟
دیس چیه بابا؟ من با شعر جوابتو میدم.