eitaa logo
شاعرِ آیینه‌ها
267 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
23 ویدیو
1 فایل
در بهبه‌ی جریان بی‌روح اطراف؛ من زندگی می‌کنم در اعماق جنگل ذهنم! در اینجا همه پیمان می‌بندیم برای باهم بودن، ما‌ گوش می‌سپاریم به‌موسیقی طبیعت، قدم‌ می‌زنیم در میان پیچک‌های سبز‌رنگ ‌و سرمی‌کشیم فنجان‌تلخ زندگی را؛
مشاهده در ایتا
دانلود
آسمونِ آبی، منِ سبز، صدای ویگن و احساس کردن تابستون.
اینبار من از غم نمی‌گریزم. به هم می‌نگریم و زیر بارِ رنجِ خوفناکِ زیستن، یکدیگر را در آغوش می‌کشیم. شاید این بار، زمانی که آبیِ غم، در قهوه‌ای چشم هایم جا خوش کند، نبارم. پلک‌هایم را بر هم بفشارم و صبر کنم تا تنِ لرزانم را در آغوشِ سردش بکشد. تا در گوشم نجوا کند، که بودنش را گاه باید پرستید و تلخی‌اش را با زبان حس کرد. تا بگوید که او نیز بخشی از من است. نیمه‌ای از من که مرا سوق می‌دهد به اندیشیدن به رنجی که مرا در بر گرفته.
یهو به خودم میام میبینم دارم بلند بلند با خودم حرف میزنم.
تنها برنامه‌ای که تابستون ها بهش پایبندم هری پاتر خوندن/دیدنه.
وای وای.