eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
36.5هزار عکس
8.5هزار ویدیو
801 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
📜 استاد محمدحسین ایام شهادت مولی‌الموحدین (ع) 🚦پس از ضربت چه شد...؟؟ 📍در مطالب پیشین اشاره شد که امیرالمومنین(ع) توسط ابن‌ملجم لعنه‌الله در محراب عبادت هنگامی که در رکعت اول به سجده دوم میرفتند، ضربت خورد. آن حضرت سر مبارک خود را با عمامه خویش بست و به طور نشسته نماز را ادامه داد و (ع) بدستور پدر، نماز جماعت را با مردم اقامه فرمود اما (ع) در هنگام اقامه نماز با این که نشسته بود، در اثر درد و رنج ضربتی که به سر مطهرش وارد شده بود، به سمت راست و چپ متمایل می‌شد و همین که سلام نماز را داد بر زمین افتاد. 📍امام مجتبی(ع) سر مقدس پدر را در آغوش گرفت و جای جراحت را محکم بست. سپس حضرت را از محراب به میان مسجد آوردند و مردم هم گرد آن وجود مقدس جمع شدند با این که امام مجتبی(ع) جای ضربه را محکم بسته‌بود اما از آن خون می‌ریخت و رنگ رخسار (ع) از زردی به سفیدی مایل گردیده بود. 📍آن حضرت به آسمان نظر می‌افکند و تسبیح و تقدیس الهی را می‌گفت و می‌فرمود: الهی اسئلک مراقفه الانبیاء و الاوصیاء و الی درجات جنة المأوا... سپس بی‌هوش شد و در همان حال امام مجتبی(ع) گریه می‌کرد. امیرالمومنین(ع) از قطرات اشک فرزند که بر گونه مبارکش ریخت به هوش آمد، چشم گشود و فرمود: ای فرزند! چرا گریه و بی‌تابی میکنید؟ بدان که تو پس از من به زهر و برادرت حسین به تیغ ستم شهید خواهید شد و هر دو به جد و پدر و مادر خویش ملحق خواهید شد. 📍پس از این امیرمومنان(ع) به منزل آوردند و طبیبی برای معاینه و معالجه به خانه حضرت آمد. او حضرت را به این ترتیب معاینه کرد که شُش گوسفندی تازه ذبح شده را خواست و آن را در جای ضربتی که بر سر مطهر وارد شده بود فرو کرد و در آن دمید و بیرون آورد و دید که ذرات مغز مطهر امیرالمومنین به این شش چسپیده و آثار زهر در آن نمایان است. 📍وقتی طبیب چنین دید، شهادت حضرت را قطعی دانست و اعلام کرد که هر وصیتی را که دارید انجام دهید. لذا امیرالمومنین(ع) وصیت معروف خود را نسبت به (ع) بیان داشتند. 📍در روز بیستم ماه رمضان حال امیرالمومنین(ع) به وخامت گذاشت و همان موقع حضرت فرزندان خود را فراخواند و آخرین نصیحت‌ها و سفارشات خود را فرمود و امامان بعد از خود را معرفی کرد و سپس بی‌هوش شد. چون به هوش آمد، فرمود: هم‌اینک پیغمبر خدا، عمویم حمزه و برادرم جعفر نزد من آمدند و گفتند زود بشتاب که ما مشتاق و منتظر تو هستیم. 📍آنگاه دیده‌های مبارک خود را گردانید و به اهل‌بیت خود نظر کرد و فرمود همه شما را به خدا می‌سپارم، خدا همه را به راه حق و مستقیم بدارد و از شرّ دشمنان حفظ فرماید. خداوند خلیفه من بر شماست و خدا برای خلافت و نصرت کافی است. سپس فرمود: سلام بر شما باد ای فرشتگان خدا... لمثل هذا فلیعمل العاملون، ان‌الله مع الذین اتقوا و الذین هم محسنون. 🔹آنگاه پیشانی مبارک (ع) عرق کرد، چشم‌های خود را برهم گذاشت، دست و پای مبارک خویش را به سوی قبله کشید و فرمود: أشهدأن‌لااله‌الاالله وحده‌لاشریک‌له، و اشهدأن‌محمداعبده‌ورسوله... این را فرمود و روح مقدسشان به ملکوت پرواز کرد... ‌دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist