eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
38.3هزار عکس
9.8هزار ویدیو
852 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان کوچه را هرکس شنید آه از عمق وجودش بر کشید لمس کن اوج مصیبت را کمی سر کش از دریایی از ماتم نمی تاکنون بغض شکسته دیده ای؟ مادری از پا نشسته دیده ای؟ تاکنون سر نهفته داشتی؟ ماجراهای نگفته داشتی؟ تاکنون دریای ماتم دیده ای؟ مادرت را با قد خم دیده ای؟ داشتی در سینه آهی دردناک؟ مادرت را دیده ای بر روی خاک؟ دیده ها از اشک خون تر دیده ای؟ خاک کوچه روی چادر دیده ای؟ تاکنون لا جرعه از غم خورده ای؟ تاکنون سیلی محکم خورده ای؟ تاکنون بودی عصای مادرت؟ از مصیبت خاک ریزی بر سرت؟ گوشواره دانه دانه برده ای؟ مادرت را سمت خانه برده ای؟ : 💔 یا رب نصیب هیچ غریب دگر مکن داغی که گیسوان حسن را سپید کرد سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
تا ذهن را با خاطره درگیر می کرد ناگاه رنگ صورتش تغییر می کرد خواب پریشان شبش را در خیالش خوب و بدون درد و غم تعبیر می کرد شان نزول آیه های چشم خود را با روضه های مادرش تفسیر می کرد گلهای روی بالش زیر سرش را با اشکهای چشمهایش سیر می کرد او داغ دیده در میان کوچه ای تنگ داغی که یک تازه جوان را پیر می کرد هر روز با خود زمزمه می کرد ای کاش در کوچه دشمن چند لحظه دیر می کرد یا کاش بعد از کوچه وقتی خانه آمد میخِ کجِ در را خودش تعمیر می کرد جعده، خیانت، زهر و اینها علتش نیست روی جگر داغی دگر تاثیر می کرد می خواست مادر را برد از کوچه اما چادر به زیر پای دشمن گیر می کرد آئینه ای یک دست را در قلب تابوت مشت مهیب تیرها تکثیر می کرد : 💔 حسنی ها همگی غصه ی ممتـد دارند چونکه از کوچه و در خاطره ی بد دارند سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
داغی نهفته است در این قلب پاره ام همچون حباب منتظر یک اشاره ام عمریست لحظه ی گذر از کوچه هایِ تنگ آن صحنه ی غرور شکن در نظاره ام گفتم به زهر، خوب اثر کن بر این جگر در دستهای توست فقط راه چاره ام در ظلمت همیشه ی شبهای کوچه ها در جستجویِ تکّه چندین ستاره ام چون مادرم تمامِ تنم سوخت ای خدا امّا به سینه است تمامِ شراره ام اسرار کوچه را نتوان گفت با کسی راویِ این حقیقت پر استعاره ام یک جمله ای بگویم و ای خاک بر سرم بگذاشت پا به چادر و رد شد ز مادرم : مادر چقدر دلنگران سکوت اوست فهمیده سینه ی حسنش تیر میکشد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
همه گفتند حسین و جگرم گفت حسن سینه و دست و سر و چشم ترم گفت حسن گوشم از بدو تولد به شما عادت کرد مادرم گفت حسین و پدرم گفت حسن نامتان را به کنار پدرم گفتم و گفت ای خدا شکر که پیشم پسرم گفت حسن بعد از این خوب تر است جای صفاتی مثل سفره دار و پدر جود و کرم گفت حسن زائری در وسط صحن غریب الغربا دید تا گنبد زیبای حرم گفت: حسن... تا که جارو زدن صحن رضا را دیدم چشم خیس و مژه ی رفتگرم گفت حسن قاسمت راهی میدان شد و دیدند همه خواهری موی پریشان ز حرم گفت حسن پایه ی نهضت خونین حسین صلح تو بود. آیه ی نهضت خونین حسین صلح تو بود : 💔 نقش باید بشود در همه جا چون دل من  هر دری بسته شود جز در پر فیض حسن سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
بزم حسن حال و هوایش فرق دارد از ابتدا تا انتهایش فرق دارد اینجا همه کاره کریم اهل بیت است آقا نگاهش بر گدایش فرق دارد با دست خالی برنمیگردی از این در بیت الکرم جود و سخایش فرق دارد چشمی که گریان عزای مجتبی شد بر او خدا لطف و عطایش فرق دارد گریه نکرده مزد کارت را گرفتی گریه کنی که ماجرایش فرق دارد آقا خودش فرموده از کوچه بخوانید اصلاً گریز روضه هایش فرق دارد دارد صدای سیلی از کوچه می آید این مجلس روضه عزایش فرق دارد : بنویسید به روی کفنم سینه زن است سینه‌اش وقف‌حسین است و گدای‌حسن است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
پادشاه است هر آن کس که گدای حسن است کار جبریل امین گریه برای حسن است چای می خورد دم هیئت و با خود می گفت شک ندارم که شفا در ته چای حسن است چه خداوند کریمی همه را می بخشد این خداوند به هر حال خدای حسن است همهمه بین گداها به وجود آمده است به گمانم که دگر دقت عطای حسن است هر چه داریم و نداریم خودش داده به ما هر چه داریم و نداریم فدای حسن است کربلا قاسم او تا که به میدان آمد همه گفتند که این شیر به جای حسن است بعد نابودی حکام سعودی دیگر نوبت ساختن صحن و سرای حسن است : حسنی هستم و از حشر چه باکی دارم؟ که سروکار غلامان با سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
حرم ندارد و دل در غمش مقیم تر است کسی که لطفش از یک جهان قدیم تر است اگرچه جمله کریمند و صاحب کرمند در این قبیله یکی از همه کریم تر است بنازم این ساقی را که از وفاش مدام گلوی ما که از او باده می خریم، تر است علی که رفت همه کوفه شد یتیم، ولی  میان کوفه حسن از همه یتیم تر است چه آمده به سرت ای غریب آل عبا؟ که راه صلح تو از جنگ، مستقیم تر است به لطف صلح تو تا کربلا رسید حسین قسم به نام خدایی که خود علیم تر است دعا کن این جمعه، آخرین ولی برسد که حال دنیا از هر زمان وخیم تر است : هرچه  ﺩاﺭﻡ اﺯ ﺩﺭ اﻳﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺩاﺭﻡ آﺑﺮﻭی ﻣﻦ ز ﻟﻂﻒ و ﻣﺮﺣﻤﺖ ﻫﺎی ﺷﻤﺎﺳﺖ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
گرچه در مظلومیت احساس غربت می‌کنیم میرسد از راه، روزی که قیامت می‌کنیم میرسد روزی که می‌سازیم، صحنت را بعد از آن درباره‌اش هر روز، صحبت می‌کنیم از مزارت گَردِ غم یک روز، جارو می‌شود خاکـهای روی آن را مُهر تربت می‌کنیم ما حصارِ ظلم را از دورِ قبرت می‌کَنیم زائرانت را از این دیوار، راحت می‌کنیم عاقبت یک روز، از درگاهِ پرچمِ گنبدْ طلایت را زیارت می‌کنیم عاقبت یک روز، رو به گنبدت می‌ایستیم دست بر سینه به تو عرض ارادت می‌کنیم لذتِ بوسیدنِ دستِ ضریحت را حسن با تمام ساکنان عرش، قسمت می‌کنیم ما برای روضه خوانی بین جمع زائران در حرم هر روز، یک مداح دعوت می‌کنیم در حیاطِ صحنِ تو آنقدر، سینه می‌زنیم بعد از آن در سایه سارت استراحت می‌کنیم در میانِ کوچه‌ی بغضِ تو هیئت می‌زنیم در عزای مادرت ذکر مصیبت می‌کنیم بغض کردن از غریبی مزارت کافی است میرسد روزی که آخر ترک عادت می‌کنیم میرسد روزی که ما در سرزمین مادری از ظهورِ حضرت حمایت می‌کنیم : سحر پانزدهم، دل به دادم و بس روی پای افتادم و بس دل من گشته خراب و حسن آبادش کرد من فقط اهل دیار و بس سلام عليكم و رحمه الله، صبحتون بخير، میلاد کریم اهل بیت علیهم السّلام، چشمه ی جوشان جود و سخا، حضرت علیه‌السلام مبارک.🌺🌸
جنس انگور اگر عسگری اش قیمتی است دلِ خالص شده هم دلبری اش قیمتی است عبد رسوا شده ای که همه جا را گشته زار برگشتن و جامه دری اش قیمتی است دل رسوای مرا لطف خدا بالا برد از بس این ظرف دلم، مشتری اش قیمتی است تا سحر نام تو را می برم، ای رب کریم سینه ی سوخته، نوحه گری اش قیمتی است از همان روز ازل ما را خوانده مادر ما به خدا مادری اش قیمتی است دل نبستیم به هر دل که فقط در دلـهـا در تمامی جهان حیدری اش قیمتی است کل اعمال گره خورده به حب حیدر مژده بر دل که باوری اش قیمتی است هر کسی ذوب در انوار حسینی باشد نزد زهرا و علی نوکری اش قیمتی است چشم ما گریه نکرده است به جز بر ارباب باده ی ناب فقط کوثری اش قیمتی است : ❤️ صید دام تو شدن، روزی هرکس نشود لطف ک در دام شما افتادم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
سلام من به حَسَن شاهِ بی مِثال و قَرین سلام من به حَسَن نورِ چشم اهلِ یقین سلام من به صفایَش به صُلحِ بی مَثَلَش سلام من به حَسَن پیشوایِ اهلِ یمین سلام من به تو ای جلوه گاهِ حضرت حق  سلام من به تو اُستادِ جبرئیلِ امین سلام من به تو ای قبله ی بدونِ حرم سلام من به تو ای نورِ آسمان و زمین سلام میدَهَمَت ای سرورِ قلبِ نبی اِی آنکه حبِّ تو باشد کلیدِ خُلدِ برین هزار شُکر که هستم غلام درگَهِ تان نباشَدَم به جهان منصبی فراتر از این : 💔 حسن امام من است و منم گدای حسن تمام هفته فدای دوشنبه های حسن سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
دل را سپرده ایم به دست کریمها امروز نه، ز روز ازل از قدیمها ما خاک پای خادمتان هم نمی شویم دلداده ی تو نوح و مسیح و کلیم ها بر سینه ی کسی نزند دست رد حسن دلبسته ی عطای تو حتی رجیم ها هرکس که زیر سایه ی حُسنِ حَسن رسید پر میزند ز قلب و دلش کل بیم ها خیره شدن به تابش خورشید کی شود درک شما کجا و عقول فهیم ها؟ وقتی حسن امام شود در تمام شهر راحت شود خیال تمام یتیم ها در اوج غربتش به برادر خطاب کرد لا یوم مثل قصه ی ذبح عظیم ها از تربت تو بوی غم و غصه میوزد بویی ز دود کوچه گرفته نسیم ها : بی مرحمت که روز شما شب نمیشود اصلا تـو  آفـریده برای کَـرَم شدی سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
کلید کرب وبلا در متانت حسن است قیام آنکه به نی شد قیامت حسن است سکوت مسئله سازش فراتر از درک است که حفظ وحدت امت سیاست حسن است نه با معاویه لبخند زد نه سازش کرد به زیر سلطه نرفتن ظرافت حسن است به رغم مدعیانی که در پی صلحند زمان گواه شکوه و شجاعت حسن است فقط سکوت حسن را شنیده اند انگار وگرنه جنگ جمل هم علامت حسن است فقط نه اینکه به یادش دل من آشفته است زمین، زمان، همه جا حرف غربت حسن است : 💔 دوشنبه ها بپاست در قلبم سلام میدهم از عمقِ‌ جان بسمت سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،