eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
36.2هزار عکس
8.3هزار ویدیو
751 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
مستند داستانی "همه نوکرها" نوشته استاد محمدرضا حدادپور جهرمی روایتی با بیان امنیتی حادثه عاشورا درباره کیفیت فرار و ریزش نیروها و چگونگی جمع شدن ۷۲ تن یار باوفای اباعبدالله الحسین(علیه‌السلام) از زبان یکی از یاران ایشان 🔴هرشب، یک قسمت، آخرین پُست کانال. منبع: کانال دلنوشته‌های یک طلبه دفاع همچنان باقیست Eitaa.ir/Defa_baghist 👇👇👇
17 قرار شد حمزه به شکار شکارچی برود. بدون لحظه‌ای درنگ حرکت کرد و دو سه تا از بچه‌ها هم پشتیبانی‌اش می‌کردند. بعدا خودش برای ما تعریف کرد که: «وقتی به جایی رسیدیم که احساس خطرم شروع می‌شد و شواهد قابل‌توجهی هم بر خطر وجود داشت، پیاده شدیم و بقیه‌اش را پیاده رفتیم. خیلی با احتیاط، با فاصله حرکت می‌کردیم تا به نزدیکی‌های ارتفاعاتی رسیدیم که جنازه رفیقمون از دور معلوم بود. دقیقا جایی بودیم که هر لحظه ممکن بود شکار بشویم و ریق رحمت را سر بکشیم! پس از اینکه حدودا دو سه ساعت ارتفاعات و دامنه را بررسی کردیم، یک دفعه توجه یکی از بچه‌ها به چیزی جلب شد. می‌گفت نور خیلی ضعیفی که انعکاس خورشید بوده را در دامنه کوه دیده‌است. خب این اولین و بهترین سرنخی بود که باید جدی می‌گرفتیم. اما مشکل بزرگی سر راه ما وجود داشت. و آن اینکه تا دامنه کوه، یعنی تا محدوده‌ای که شک ما درباره حضور دیده‌بان دشمن در آنجا وجود داشت، حدود پانصد متر منطقه بدون هیچ مانع و حفاظی بود با زمینی سرشار از شن و ماسه‌های ریز! باید به طرفش می‌رفتیم. باید شکار می‌شد. امر فرمانده بود و نباید زمین می‌ماند. تصمیم گرفتیم تا صخره دیده‌بان نفوذ کنیم. اما... اما چون زمینش شن‌زار و ماسه‌‌زار بود، باید جوری می‌رفتیم که متوجه حضور ما نشود. کوه را نمی‌توانستیم دور بزنیم و یا میان‌بر به طرف صخره پیدا کنیم. به همین خاطر، فقط یک راه داشتیم. آن یک راه هم این بود که از زیر سطح شن‌ها به طرف صخره برویم!! بدن خودم از بدن بقیه رفقایی که باهام بودند سفیدتر بود و بهتر در شنزار استتار میشد. برهنه شدم و فقط با لباس زیر، در شنزار فرو رفتم. پدرم قبلا در بندر بصره کار می‌کرد و شناگری را بلدیم اما چون باید به فاصله حدودا پانصد متر مثل مار، از زیر شن‌ها حرکت می‌کردم و فقط در حد ضرورت، لب و دهانم را از خاک بیرون می‌آوردم تا نفس بکشم، بدنم در حال سوختن و پختن بود! فقط دو سه بار دهانم را از زیر شن بیرون آوردم و نفس کشیدم و بقیه مسیر را با همین وضعیت طی کردم. چشمانم داشت سیاهی می‌رفت و خاک و خل در ریه و مجاری تنفسیم اذیتم می‌کرد. به خاطر حداقلی بودن وزن و کششم، مجبور شدم سلاح با خود نبرم و نمی‌دانستم اگر تعدادشان از یک نفر بیشتر بود، باید چه کنم و تکلیف چیست؟! خب هرچه به طرف صخره نزدیک‌تر می‌شدم، میزان شن‌ها هم کمتر می‌شد. ممکن بود که حواسم نباشد و بدنم در هنگام خزیدن، از سطح شن‌زار بالا بزند و مشخص شود و مورد هدف قرار گیرم. دیگر فکر اینجا را نکرده بودم. چند ثانیه‌ای مکث کردم و دوباره با احتیاط تمام، به طرف صخره خزیدم. اما زمین هم از حالت شن‌زار داشت به حالت سنگ و کلوخ تبدیل می‌شد. خلاصه وضعیتی پیش آمد که باید تصمیم می‌گرفتم. یعنی یا باید می‌پریدم بیرون و مبارزه می‌کردم و یا ... یا هیچ راه دیگری نداشتم... خیلی آرام سرم را از آن باتلاق شن خارج کردم و صخره را دو سه متری خودم دیدم. دیدم که سوراخ خیلی کوچکی در صخره وجود داشت که احتمالا از این جا شلیک‌ها را انجام میداده و بچه‌ها را مورد اصابت قرار میداده است. نفس عمیقی کشیدم. نفس دوم را در سینه حبس کردم. یک متر دیگر به سختی هر چه تمام‌تر پیش روی کردم و ناگهان بلند شدم و بقیه مسیر را با شدت به طرف صخره دویدم. خیلی سریع دویدم. تا رسیدم به صخره، با سرعتی که داشتم، نوک یکی از پاها را گذاشتم به تنه صخره و به حالت پرواز، به طرف بالا پریدم و از صخره رد شدم. انتظارم این بود که تا به آن طرف صخره پریدم، روی سر و کول دیده‌بان دشمن فرود بیایم... اما... چشمتان روز بد نبیند... روی زمین سفت و سخت فرود آمدم و محکم به زمین خوردم... کاش فقط این بود... مشکل اساسی اینجا بود که حواسم نبوده که اندکی از مسیر را در شنزار کج رفته و صخره کناری را هدف قرار داده بودم! ای دل غافل... به سرعت از روی زمین بلند شدم و پشت سرم را نگاه کردم... لا اله الا الله... دیده‌بان دشمن، با چشمانی گرد و متعجب، پشت سرم بود! از دیدن همدیگه وحشت کرده بودیم... ادامه دارد... منبع: کانال دلنوشته‌های یک طلبه دفاع همچنان باقیست Eitaa.ir/Defa_baghist
🌺سلام علیکم و رحمه الله وبرکاته 🍀بسم الله الرحمن الرحیم 🌺اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ☀صبح روز جمعه بیست و سوم آذر ماه به خیر 🕋ذکر روز جمعه؛ صدمرتبه 💐اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم💐 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 مـسیـحِ چشم تو از ابتـدا نجاتم داد همین که اسم تو آمد خدا نجاتم داد نوشته اند مـرا از ازل گـدای حسین چه خوب قصه شاه و گدا نجاتم داد هـزار مـرتبه تا آمـدم سقـوط کنم دعـای لحظه ی گـودال نجاتم داد من سیاه کجا، خانه ی کریم کجا؟ یکی نبود بپرسد چـرا نجاتم داد؟ دعا بدون قسم بر تو بی اثر شده بود قسم به نام تو دادم دعا نجاتم داد میان غفلت و ظلمت دلم ز دستم رفت ولی ز دست زمانه بلا نجاتم داد کسی که دل به تو داده دلش نمی میرد محبت تو ز دست فـنـا نجـاتم داد همین که صفحه ی دل پر شد از سیاهی ها دو قطره گـریه برای شما نجاتم داد همیشه گردن ما زیر دِین کرب و بلاست قسم به مادرتان کــربلا نجاتم داد نوكر نوشت: حـسـین جـان خورشید ٺابناک به رویٺ سلام ڪرد خاک زمین به زخم گلویٺ سلام ڪرد آقا جــواب مـیـدهــی آیا به عـاشقــی؟ صبح علی الطلوع به سویٺ سلام ڪرد صلي الله عليک يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين دفاع همچنان باقیست Eitaa.ir/Defa_baghist
مـهـدی جان! به روسیـاهی ‌مان نگاه نکن و به دسـت هایمـان که خالـی و گنهکارند ، قلبمان را ببین که هر روز #صبـح و #شـام تـو را می‌ خوانـنـد فقیـر گوشـه نشیـن محبتـت هستـم بســاز بـا دل آنکـه فقـط تــو را دارد دفاع همچنان باقیست Eitaa.ir/Defa_baghist
▫️ سید بن طاووس (عالم شیعی قرن هفتم) در کتاب الملاحم و الفتن (ص۳۵۹ - ۳۵۸) می‌گوید: در روایت است که روزی موسی و هارون به خدا گفتند: چرا به فرعون عمر دراز دادی و تا مدت‌ها نفرین ما را در حق او اجابت نکردی؟ خدا فرمود: ، یک داشت و یک . عیب او این بود که می‌کرد، و حُسن او این بود که را و را و را کرده بود. از او به من نمی‌رسید، اما او به بود. پس از تا .... منبع: یادداشت‌های فرهنگی دفاع همچنان باقیست Eitaa.ir/Defa_baghist
💢بازداشت مسئول ستاد انتخاباتی حسن روحانی در قم (مدیر عامل شرکت شهرک های صنعتی قم) به جرم فساد مالی و ... ♦️مهدی کاهه دادستان قم: مدیر عامل شرکت شهرک های صنعتی قم به اتهامات تضییع حقوق بیت المال، دریافت رشوه و... تحت قرار متناسب از سوی بازپرس رسیدگی‌کننده بازداشت شد. ♦️لازم به ذکر است که طیبی نژاد مسئولین ستاد انتخاباتی حسن روحانی در قم بوده است دفاع همچنان باقیست Eitaa.ir/Defa_baghist
▪️شما از ، فقط استخرفرح پهلوی رفتن او را می‌دانید، هاشمی نخ تسبیح بسیاری نگفته‌هاست. 👈 بخوانید: ⛔خودش در کتاب خاطراتش می‌گوید: به (ره)درسال ۵۸ در قم گفتم، شما از اوضاع مملکت مطلع نیستی، بدون مشورت ما کاری مکن!!! امام(ره) ناراحت شد و در جوابم گفت: با کی حرف میزنی!!! (هاشمی که تازه به لطف و ایثارگری و مبارزات ملت از زندان آزاد شده بود، خود را فهیم تراز امام می‌دانست! این خود هاشمی تا آخرعمر با او بود!!!) دفاع همچنان باقیست Eitaa.ir/Defa_baghist
⛔ در کتاب خاطرات می‌گوید به امام گفتم: شما نظراتی در رابطه با #حجاب_خانمها و مسائل دیگر دارید و ما مجبوریم مواضع شما را پیگیری کنیم واین برای ما #دردسر دارد و #مورد_شماتت قرار می‌گیریم، شما #محفوظ می‌مانید و ما #سپر_شما شده‌ایم، این قابل قبول نیست. امام چیزی نفرمود. ⁉️( مگر #هاشمی قرار نبود #منویات_ولایت را پیگیری کند، چون نظر امام با او تعارض داشت، نظر خود راصائب می‌دانست!!!) دفاع همچنان باقیست Eitaa.ir/Defa_baghist
یك روز طلبه‌ای نزد مدرس آمد و در نامه‌ای نوشته بود: اجازه بفرمایید در وزارت معارف به عنوان معلم استخدام شوم. مدرس روی یك قطعه كاغذ نوشت: آقای وزیر معارف! حامل نامه، یكی از دزدان و قصد همكاری با شما را دارد. گردنه‌ای به وی واگذار كنید. طلبه، نامه را گرفت و رفت. پس از چند لحظه خجالت زده بازگشت و گفت: آقا! چه بدی از من دیده‌اید؟ اگر كسی به شما چیزی گفته، دروغ گفته است. مدرس جواب داد: اگر بگویم كه تو شخص فاضل و متدینی هستی، تو را راه نمی‌دهند. برو و نامه را ببر. او مجدداً نامه را برد و فردای آن روز خدمت مدرس رسید و گفت: آقا! استخدام شدم و مدیریت یك مدرسه را هم به من داده‌اند. دفاع همچنان باقیست Eitaa.ir/Defa_baghist
🔸رئیس اتحادیه گوشت گوسفندی: در حال حاضر قیمت هرکیلوگرم شقه بدون دنبه تحویل به مغازه دار بین ٦٢ تا ٦٣ هزارتومان و برای مصرف کنندگان حدود ٦٨ تا ٦٩ هزارتومان است./ متاسفانه با کمبود شدید دام در بازار مواجه هستیم و دام از کشور قاچاق می شود./ احتمال افزایش دوباره قیمتها در شب یلدا وجود دارد. دفاع همچنان باقیست Eitaa.ir/Defa_baghist
⛔ کسی که #میرحسین را بعنوان #نخست_وزیر با در دست گرفتن #جوّ_مجلس به حضرت آقا(امام خامنه‌ای) درهر دو دوره #قالب کرد ایشان(هاشمی رفسنجانی) بود!!! #امام (ره) که در دور دوم به #حضرت_آقا پیام داد، #مصلحت آنست که #میرحسین باشد، از #جوسازی ایشان در #مجلس مطلع بودند، حضرت آقا هم تبعیت کردند.!!! دفاع همچنان باقیست Eitaa.ir/Defa_baghist
🔺استاد رحیم پور ازغدی: رهبری نباید پاسخگوی وظایف بر زمین مانده مسئولین باشد/ نمازجمعه جای تکرار مکررات نیست عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی پیش از خطبه‌های نمازجمعه: 🔹رهبری نباید پاسخگوی وظایف بر زمین مانده صدها هزار مسئول در حوزه‌های مختلف باشد 🔹رهبری هم باید پاسخگوی وظایف خود باشد که پاسخگوست 🔹نباید کاری کرد که رهبری مجبور باشد پاسخگوی کوتاهی‌های ما و از جمله قصوری باشد که از سوی سه قوه و مخصوصاً رئیس‌جمهور صورت می‌گیرد 🔹آنها را اینجا بیاوریم تا پاسخگوی عملکرد خود باشند 🔹نباید گذاشت کارگری که قربانی اقتصاد برجامی شده، بی‌جواب بماند دفاع همچنان باقیست Eitaa.ir/Defa_baghist
هدایت شده از 
⛔ در جریان هاشمی در سال۵۸، قضیه این بود که گروه فرقان، و را با شلیک به سر آنها در درب منزل و دانشگاه رساند، اماهاشمی، بنا به نقل خودش در منزل، در حالیکه خود را روی او کرده ‌بود، فرقانی‌ها، به سر و روی خانم او و خودش ، دلشان برای خانمش سوخت! 🔹گفتند: حاج خانم شما کنار برو، فقط به او آنهم می‌زنیم، که آسیب جدی نبیند!!! با شرلوک هلمز، زیرک‌ترین کارآگاه دنیا تماس گرفته شد، نتوانست، تشخیص دهد.!!! دفاع همچنان باقیست Eitaa.ir/Defa_baghist
🔴 جنگنده‌های ترکیه مواضع پ.ک.ک و پژاک را در بمباران کردند دفاع همچنان باقیست Eitaa.ir/Defa_baghist
🚩 حجت‌الاسلام صدیقی:‌ FATF خودتحریمی است خطیب موقت نمازجمعه تهران : 🔹به مسئولین می‌گویم برجام را دوباره باFATF تجربه نکنید. مومن از یک سوراخ دو بار گزیده نمی‌شود. 🔹برجام یک تجربه بود، آنهایی که فرصت‌‌ها را از دست دادند وعده داده بودند که زمان اجرای برجام همه تحریم‌ها لغو می‌شود و ما ایران را بدون تحریم تجربه می‌کنیم چه شد؟ 🔹ضعفای جامعه را ایمان و ولایت نگه داشته‌است 🔹 امروز می‌توانیم احیانا تحریم‌ها را دور بزنیم اما اشراف اطلاعاتی آنها به منابع مالی، بانکی و تجاری ما 🔺اولا مخالف آیه قران لم یجعل للکافرین علی المومنی سبیلا 🔺ثانیا خلاف قانون اساسی و 🔺ثالثا خلاف رهنمون رهبر انقلاب است 🔹یکی از معاونت‌های خزانه‌داری آمریکا تصریح کرده است که اگر بخواهیم مردم ایران را کنترل کنیم، به حضور کامل FATF نیاز است. تصریح کردند مانند برجام این باعث تنگنای بیشتر می‌شود. می‌گویید مردم زندگی ارزانی می‌خواهند این شعارها را قبلا هم دادید اما روزگار مردم را سیاه و مردم را گرفتار کردید. دفاع همچنان باقیست Eitaa.ir/Defa_baghist
داماد حسن روحانی، معاون وزير صنعت شد کامبیز مهدی‌زاده كه سال گذشته داماد رييس جمهور شد، چندی پيش به عنوان "دبیر ستاد توسعه فناوری‌های حوزه انرژی" معاونت علمي رييس جمهور شد و حالا خبر رسيده كه او طی حكمی از سوی وزير صمت، بعنوان معاون وزير صمت و رييس سازمان زمين شناسی منصوب شده است. چقدر روحانی براتون جوون‌گرایی کنه آخه 😬 بازنشسته‌ها می‌روند ، آقازاده‌ها می‌آیند منبع: بی‌سیم‌چی دفاع همچنان باقیست Eitaa.ir/Defa_baghist
هدایت شده از 
⛔ در جریان حزب جمهور ی اسلامی در شب هفتم تیر سال ۶۰ در تهران، تنها کسانی که از و در جلسه شرکت نکردند، و رفیق تواب او بود. تعجب نمی‌کنید!!! دفاع همچنان باقیست Eitaa.ir/Defa_baghist
هدایت شده از 
⛔ تنها کسی که بعد از در کلمه را امام خمینی(ره) دانست و بر اساس که به ، امام اطلاق می‌کنند، به امام خامنه‌ای گفته شود هاشمی رفسنجانی بود... تا آنجا که آیت‌الله جوادی آملی، را به رهبری و دانست!!! چه کسی این ظلم و جفا را درحق رهبری اعمال کرد!؟ هاشمی رفسنجانی!!! دفاع همچنان باقیست Eitaa.ir/Defa_baghist
▫️ عفو بیش از ۱۶ هزار ارتشی فراری از سوی بشار اسد 🔹رئیس‌جمهور سوریه ۱۶۵۰۰ نیروی ارتش این کشور را که در خلال جنگ با تروریسم، به شکل غیر قانونی ارتش را ترک کرده بودند مورد عفو قرار داد دفاع همچنان باقیست Eitaa.ir/Defa_baghist
مستند داستانی "همه نوکرها" نوشته استاد محمدرضا حدادپور جهرمی روایتی با بیان امنیتی حادثه عاشورا درباره کیفیت فرار و ریزش نیروها و چگونگی جمع شدن ۷۲ تن یار باوفای اباعبدالله الحسین(علیه‌السلام) از زبان یکی از یاران ایشان 🔴هرشب، یک قسمت، آخرین پُست کانال. منبع: کانال دلنوشته‌های یک طلبه دفاع همچنان باقیست Eitaa.ir/Defa_baghist 👇👇👇
18 من که سلاح نداشتم... اما اونم تا می‌خواست سلاحش را آماده کنه دیگه کار از کارش گذشته بود! به خاطر همین با سرعت به طرف هم دویدیم... محکم به هم برخورد کردیم... هر کدوم از ما به یه طرف افتاد... بدن فرز و آماده‌ای داشت... فورا پا شد... منم که جونم را دوست داشتم سریع پاشدم... با هم گلاویز شدیم... مشت و لگدهای مختلف بود که نثار هم کردیم... نامردی بود البته... چون من لخت و عور بودم اما اون لباس نظامیش تنش بود... بالاخره وقتی اون میزد، هم بدنم می‌سوخت و هم درد می‌گرفت... اما وقتی من می‌زدم، فقط بدن اون درد می‌گرفت... داشتیم هر دومون وقت را از دست می‌دادیم... بخت با کسی یار بود که ابتکار عمل را در دست بگیره... توی همین فکرها بودم و می‌زدم و می‌خوردم که یهو شنیدم که فحش بسیار زشتی به من داد... تا متوجه فحش زشتش شدم، گفتم: «صبر کن ببینم! ما با هم همزبون هستیم؟!» یه لحظه حرکاتش کند شد و یه مکث دو سه ثانیه‌ای کرد... اونم تعجب کرد... خب دقیقا منم همینو می‌خواستم... از همین دو سه ثانیه استفاده کردم و محکم با مشت زدم وسط استخون سینه‌اش... یکی دو قدم به عقب رفت و نفس کشیدنش سخت شد و دستش‌رو گذاشت روی سینه‌اش... وقتش بود... دیگه یا علی را گفتم و یه چرخش زدم روی رگ شیرین گردنش... پرت شد و سرش خورد به صخره و بیهوش افتاد... منم که خیلی خسته و کوفته بودم، نشستم روی زمین و نفس چاق کردم. مقداری که نفسم سرجاش اومد، یه بند از وسایل دیده‌بان پیدا کردم و دست و پاش را محکم بستم. از صخره اومدم بالا و دستی تکون دادم و به دوستام اشاره کردم تا به طرف ما بیایند. وقتی اومدند، یکی از بچه‌های عراقی اون دیده‌بان را شناخت! گفت این مرد را قبلا زیاد می‌دیدم. اهل یکی از روستاهای قادسیه بود. یکی دیگر از بچه‌ها که رفته بود سراغ آنالیز وسایل دیده‌بان، به طرف برگشت و گفت: بچه‌ها بدبخت که نه، اما نیمچه بدبخت شدیم! من که چشمام گرد شده بود گفتم: چطور؟! حالا که لخت و عور و سوخته و کوفته شدم بدبخت شدین؟! گفت: کاش فقط همین‌ها بود! ببینید. به این وسایلش نگاه کنین. قمقمه آبش پر هست با اینکه این نزدیکی‌ها آب پیدا نمیشه. بیشتر از یکی دو تا دونه هسته خرما هم نیست. وسایلش هم نسبتا تمیز هست و خاک و خولی نشده هنوز! اینا یعنی اینکه این بابا تازه اومده اینجا و مستقر شده! گفتم: ینی میخوای بگی...؟! گفت: دقیقا! این بابا تازه اومده اینجا. اما رفیق ما حدودا یکی دوساعت قبل شهید شده. این ینی یا یه دیده‌بان دیگه رفیقمون را زده و جاش هم یه جای دیگه است و ما خونه را اشتباهی اومدیم. یا اینکه اونی که رفیقمون را زده، جاش را با این بابا عوض کرده و داره چهار نعل می‌کوبه تا بره خبر ببره که ما را دیده! گفتم: عجب! احتمال اول ضعیفه. چون هیچ موقعیت دیگه‌ای برای دیده‌بانی وجود نداره الا همین جا! چیکار کنیم حالا؟! بالاخره تصمیم گرفتیم این بابا و جنازه دوستمون را برداریم و به طرف فرمانده بریم. همین کار را هم کردیم. وقتی به فرماندهی رسیدیم، شرح ماوقع دادیم. فرمانده گفت: تلاش شما خیلی خوب بوده اما اتفاقی که نباید می‌افتاد افتاده و دیگه احتمالا تا حالا خبر حضور ما در این منطقه همه جا پیچیده. وسایلتون را جمع کنین. همه جمع و جور کنن! با سرعت به طرف عمق پیش میریم.» ادامه دارد... منبع: کانال دلنوشته‌های یک طلبه دفاع همچنان باقیست Eitaa.ir/Defa_baghist
🌻سلام علیکم ورحمت الله وبرکاته 🍀بسم الله الرحمن الرحیم 🌺اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ☀صبح روز شنبه بیست و چهارم آذر ماه به خیر 🕋ذکر روز شنبه؛ صدمرتبه 💐یارب العالمین💐 🍀🌻🍀🌻🍀🌻🍀 برای دوری ات آهِ جگر بهانه گرفت شکست بغض نهان، چشمِ تر بهانه گرفت خوشا به حال دلم، از فراق و هجرانت خودش به جای هزاران نفر بهانه گرفت همین زمان که دعا می کنی برای دلم همین دقیقه دلم بیشتر بهانه گرفت دمی ز ماه رخت پرده را کنار بزن برای دیدن رویت قمر بهانه گرفت همیشه هر که دلش سوخت از غم هجران به اشتیاق نگارش سحر بهانه گرفت فدای راه رقیه تمام هجران ها چقدر زیر کتک، در گذر بهانه گرفت همین که صوت پدر شد بلند از نیزه دوید و خورد زمین پشت سر، بهانه گرفت نوكر نوشت: آقـا جـان روزها بی تو گذشٺ و غربتٺ تایید شد چون دعـای فـرج مـا همه با تردید شد بارها نامـه نوشتم ڪه بیا، امـا حیف معصیٺ ڪردہ ام و غیبٺ تو تمدید شد صلي الله عليک يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين دفاع همچنان باقیست Eitaa.ir/Defa_baghist
❤️پیامبرخدا(ص) : همانا خداوند #دشمن دارد آن مؤمنی را که ضعیف و بی دین است، سؤال شد: مؤمن ضعیف و بی دین کیست؟ فرمودند: کسی که نهی از منکر و جلوگیری از کارهای زشت نمیکند 📕وسایل الشیعه، ج۱۶، ص۱۲۲، ح۲۱۱۳۹ دفاع همچنان باقیست Eitaa.ir/Defa_baghist
🍂افول نخبگان در غفلت از مصیبت‌های بزرگتر 🌴بعد از واقعهٔ کربلا شخصی نزد عبدالله بن عمر آمد و از او دربارهٔ نجاست و پاکی خون پشه پرسید. عبدالله بن عمر گفت: مثل اینکه عراقی هستی؟ گفت: بله. گفت: خون پسر پیغمبر را ریختند و شما تکان نخوردید، حالا از من دربارهٔ خون‌ پشه می‌پرسی؟! 😭 🌳آقایان متولیان فرهنگ و سیاست، فقر و تبعیض و تحقیر، گریبانگیر مردم فقیر و مستضعف شده و همنشینی جز درد و رنج ندارند. شما که درد دین دارید، توجه داشته باشید که دین گریزی منحصر در بی‌حجابی و اختلاط و ورزشگاه و کلاه گیس زنان بازیگر و ... نیست. مکلف هستید از حقوق اولیه مردم دفاع کنید، که حقی بالاتر از این وجود نخواهد داشت... ✅جامعه فقر زده ، گرفتار کفر خواهد شد... دفاع همچنان باقیست Eitaa.ir/Defa_baghist
💢یک جوان از عالمی پرسید: من جوان هستم و نمیتوانم خود را از به منع کنم، چاره‌ام چیست؟ عالم نیز کوزه‌ای پر از شیر به او داد و به او توصیه کرد کوزه را سالم به جایی ببرد و هیچ چیز از کوزه بیرون نریزد و از شخصی درخواست کرد او را همراهی کند و اگر شیر را ریخت جلوی همه مردم او را بزند! جوان کوزه را سالم به مقصد رساند و چیزی بیرون نریخت. عالم از او پرسید: چند دختر سر راهت دیدی؟ جوان جواب داد: هیچ، فقط به آن بودم که شیر را نریزم که مبادا در جلوی مردم بخورم و و شوم. عالم گفت: این مومنی است که همیشه را بر کارهایش می‌بیند و از و و که مبادا در منظر مردم خار و خفیف شود بیم دارد. 📚آیا انسان نمی‌داند که خدا او را می‌بیند(علق/14) دفاع همچنان باقیست Eitaa.ir/Defa_baghist