😊 #شوخ_طبعی | #زمان_جنگ
💠 جشن پتو !
🔺یکبار سعید خیلی از بچهها خیلی کار کشید. فرماندۀ دسته بود. شب واسش جشن پتو گرفتند. حسابی کتکش زدند.😂
🔹 من هم که دیدم نمیتونم نجاتش بهم، خودم هم زیر پتو رفتم تا شاید کمی کمتر کتک بخوره!
🔸سعید هم نامردی نکرد، به تلافی آن جشن پتو، نیم ساعت قبل از وقت نماز صبح، اذان گفت. همه بیدار شدند و نماز خوندند!
▪️ بعد از اذان، فرماندۀ گروهان دید همۀ بچهها خوابند. بیدارشان کرد و گفت: اذان گفتند چرا خوابید؟
➖ گفتند: ما نمازمونو خوندیم!
─ گفت: الآن اذان گفتند، چطور نماز خوندید؟
➖ گفتند: سعید شاهدی اذان گفت!
─ سعید هم گفت: من برای نماز شب اذان گفتم نه نماز صبح!
🆔 @Defa_Moqaddas
جان به کف...خنده به لب
شعله به دل...شور به سر
جان فدا در رهِ جانانه ی عشقیم هنوز
🌷 #شهید_محمود_کاوه
🆔 @Defa_Moqaddas
😊 خاکریز لبخند (جشن پتو)
▫️ قاسم طالقانی مسئول معاونت تبلیغات و انتشارات لشكر ویژه شهدا بود.
جوانی خوش سیما و صاف و ساده و جذاب.
تازه از مرخصی برگشته و توی همین مرخصی ازدواج هم كرده بود.
شاد و شنگول و پرانرژی!
گویا قرار جشن پتو برای قاسم با تلاقی نگاههای بچهها به هم تصویب شد.
احمد كه آن روز شهردار(مسئول تدارک و رسیدگی به سنگر) بود
و در حال جارو كردن خبر آمدن قاسم را رساند.
تو اتاق مسئول معاونت،
بچهها پتو به دست منتظر ورود قاسم طالقانی نشسته بودند.
💥 در باز و بسته شد
و در یك چشم به هم زدن
مراسم جشن پتو
به بهترین روش اجرا شد.
😳 چراغها كه روشن شد،
دیدیم #محمود_كاوه است
كه نشسته بود وسط!
همه سر به زیر و خجل شدیم.
😊 این لبخند و خنده شهید كاوه بود كه تحویل بچهها میشد
و همه به صرف یك لیوان چای میهمان لبخند مهربانانه كاوه.
—( راوی: هادی جهانزاده)
🆔 @Defa_Moqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | ایثار، صلابت و ازخودگذشتگی بسیجیان به روایت شهید محمد ابراهیم #همت
🌴 دوران #دفاع_مقدس
🆔 @Defa_Moqaddas
🌷 شهید اصغر وصالي تهراني، فرمانده «گروه دستمال سرخها»
🔹 در محله دولاب تهران به دنیا آمد(1329)- در سال های جوانی توانست با مشقت فراوان از ایران خارج شده و دورههای چریکی را در میان مبارزان فلسطینی طی کند. سپس به ایران آمد و زندگی مخفی خود را شروع کرد اما سرانجام توسط عوامل رژیم طاغوت بازداشت شد. اول به اعدام و بعد با یک درجه تخفیف به حبس ابد محکوم شد ولی بعدها حکم تغییر کرد و دوازده سال زندان برایش بریدند. در اواخر سال56 هم بعد از پنج سال و نیم حبس، از زندان آزاد شد.
🔸 با پیروزی انقلاب، علی اصغر انتظامات زندان قصر را تشکیل داد و در سال 59 وارد سپاه شد و از بنیانگذاران اصلی بخش اطلاعات سپاه گردید و مدتی نیز فرماندهی بخش اطلاعات خارجی را بر عهده گرفت.
▪️روحیه علی اصغر به هیچ وجه با امور اداری و ستادی سازگار نبود و به همین دلیل مسئولیت خود را در ستاد مرکزی سپاه رها کرده و به جبهه غرب شتافت تا به نبرد رودررو با ضدانقلاب و متجاوزین بعثی بپردازد.
🔺او با گردان تحت امرش در سخت ترین جبهه های غرب کشور به نبرد با ضدانقلابیون و ارتش صدام پرداخت بسیاری از نیروهایش در همین زمان به شهادت رسیدند. ام همچنین در غائله پاوه دوشادوش شهید چمران با گروهکهای معارض جنگید. نیروهای تحت امر علی اصغر وصالی به دلیل بستن دستمال سرخ بر گردن هایشان به «گروه دستمال سرخ ها» شهرت داشتند. (وجه تسمیه این گروه، به شهادت یکی از اعضای جوان آن باز می گردد که به هنگام شهادت، لباسی سرخ بر تن داشت که همرزمانش به عنوان یادبود وی، تکه هایی از لباس او را بر گردن بستند و عهد کردند که تا گرفتن انتقامش، آن را از خود جدا نکنند.)
💠 روز تاسوعای سال 1359 تصمیم گرفته شد عملیاتی برای روز عاشورا تدارک دیده شود.حوالی ظهر عاشورا، علی اصغر در تنگه حاجیان از ناحیه سرمورد اصابت گلوله قرار گرفت و بر اثر همین جراحت، مصادف با چهلمین روز شهادت برادرش اسماعیل به شهادت رسید. پیکر پاک او در قطعه 24 بهشت زهرای تهران در کنار برادرش و در میان یارانش (گروه دستمال سرخها) به خاک سپرده شد.
🆔 @Defa_Moqaddas