دلم میخواد یکیو که جنبه و ظرفیتشو داره پیدا کنم و تا میتونم بهش محبت کنم و اونم هی همونو بهم برگردونه.🚶🏻
غیرممکنه عاشق کسی باشی و نسبت به ارتباطش با بقیه ناراحت نشی و حسادت نکنی.
از لئوناردو داوینچی عذرخواهی میکنم که ،
این همه عکس ِتو را مثل مونالیزا کشیدم .
نه عسل ! گس بود طعم ِبوسههایی که ندادی ،
من چه احمق خانهات را قصر ِکندوها کشیدم .
هیچ هم زیبا نبودی من تو را زیبا کشیدم ،
بیجهت اغراق کردم دلبر و رعنا کشیدم .
ساقیا اِمشَب صِدایَم با صِدایَت ساز نیست؛
یا کِه مَن مَست و خَرابَم یا کِه سازَت،ساز نیست ..
تووقتی درس میخوانی نگاهت میپرد ازمن
بـه درس و بحـث و تحصیـلات حســادت
میکنـم حتی!
-تو به قولِ غزل از ماه کمی ماهتری..
تو از این شاعرِ بیقافیه آگاه تری🌙🌿
شعرِ چشمان تو مضمونِ قشنگیست ولی
مـن پریشانم و دلتنگِ نگاهت چه کنم؟!
زلزله با بم نکرد آن چه تو با من کردهای.
آنچه با من کرده ای با دیگری دیگر نکن
خواب دیدم که برایم غزلی می خواندی
دوستم داری و این خوب ترین تعبیر است .
منِ سرما زده را گرم در اغوش بگیر
به هوایِ بغلت بود که سرما خوردم.
شهرِ موهای تو گم کرده مرا در دلِ خویش
آگهی کن ``دختری گم شده در مویِ فرَت``
در مدرسه حتی تو نرفتی ز خیالش ؛
استاد از او هندسه پرسید او غزل گفت
خبر داری که شهری روی ِلبخند ِتوشاعر شد ؟
چرا اینگونه کافرگونه بیرحمانه میخندی ؟
چشم تریاکی تو کم بود عینک هم زدی
شیشه ای کردی مرا تا خوب معتادت شوم
چشم در خط کتاب و فکر در کوچه ی تو
بیچاره مادرم که فکر کرده دکتر می شوم!...
حواسم پرتِ چشمانِ تو در لایِ کتاب و درس
و هی خط میکشد دور تو را هر لحظه پرگارم...
- سبز میپوشی ، کویر لوت جنگل میشود ،
عاقبت جغرافیا را هم تو عاشق میکنی .
مرا هنگام رفتن بغل کردی، ولی این کار
دقیقا مثل بسم الله یک قصاب میماند..
پیش او دفن کنیدم که مگر زلزلهای ،
بعد صد قرن در آغوش کشاند ما را . .
تا تو در ذهن منی؛ جایی برای درس نیست
کمتر اینجا سر بزن این ترم مشروطم نکن...
من معلم هستم اما در کلاس درس تو ،
اهل پاس واحد چشم خمارت نیستم .
چشم هایش قهوهای بود و به حق فهمیدهام .
قهوه از سیگار ُقلیان اعتیاد آورتر است !
- لبهای تو سرشارترین معدن ِسرب است ؛
بیچاره نکن صنعت ِآرایش ِچین را .