جان و دل پُر درد دارم هم تو در من مینگر
چون تو پیدا کردهای این رازِ پنهانِ مرا
#عطار_نیشابوری
#روزنگار،۹ اردیبهشت،
روز روانشناس و مشاور
✅ماه رخ🌙
@maahrokh
🌷#متن بند ۴۴ استغفار🌷
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
۴۴-اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ لَمْ يَطَّلِعْ عَلَيْهِ أَحَدٌ سِوَاكَ وَ لَا عَلِمَهُ أَحَدٌ غَيْرُكَ وَ لَا يُنْجِينِي مِنْهُ إِلَّا حِلْمُكَ وَ لَا يَسَعُهُ إِلَّا عَفْوُكَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ.
بند ۴۴: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که هیچ کس جز تو بر آن آگاه نشده، و کسی غیر تو آن را ندانسته، و جز حلمت مرا از آن نجاتی نیست و غیر عفوت چیزی فراگیر آن نیست؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!
✅ماه رخ🌙
@maahrokh
هدایت شده از بیکران ♾️ حسین ابراهیمیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️سالگرد استاد نادر طالب زاده ❤️
📎امروز ۹اردیبهشت سالگرد این معلم عزیز انقلابی است
✨مستند ساز بزرگی که از رفاقت با آوینی و رها کردن ثروت و غرب ماجرایش آغاز شد و تا برنامه ی عصر و تاسیس شبکه ی افق جلو رفت و در انتها ترور بیولوژیک شد و جاودانه شد✨
🟡خواستم با یه تیر دو نشون بزنم چون ایام ثبت نام حوزه های علمیه هم هست نگاه کنید این استاد بزرگ در حسرت چیست
🟢اعتقاد دارم مهمترین نقطه ای که می شود خدمت به امام زمان کرد و مهمترین نیازی که امروز جامعه ی ما دارد مبلغ دینی بودن است و اگر کسی توانایی این مسیر را داشته باشد و محکمدرآن حرکت کند خوشا به سعادتش که دنیا و آخرتش را در آن آباد میکند
#نادرطالب_زاده
👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2478244061C85cea2e081
#صبحتبخیرمولایمن
چنانپرشدفضاےسینہازدوست
ڪہفڪرِخویشگُمشدازضمیرم
قدح پُرکُنڪہمندردولتِعشق
جوانبَختِجهانمگرچہپیرم...
"حافظشیرازے"
🏝عمری است که
پناهمان هستید،
بیآنکه بدانیم ...
بیآنکه بخواهیم ...
عمری است نگاه گرم و نافذتان،
تیرهای بلا را
از ما دور کرده است ...
عمری است دعایتان،
کوچک و بزرگمان را
حفظ کرده است ...
عمری است به برکت شما
روزی میخوریم،
نفس میکشیم ...
چه جان پناه امنی داریم🏝
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
✅ماه رخ🌙
@maahrokh
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
#رزق_معنوی
#دعا_جهت_وسعت_رزق_در_قنوت_نمازها
به منظور وسعت رزق در قنوت نماز بخوانید 👌👌
رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا
رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا
رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ( ۲۸۶ بقره )
#افزایش_رزق
📓گلهای ارغوان ج 2 ص 148
✅ماه رخ🌙
@maahrokh
✨
👌👌👌حکایت بسیار زیباااا حتما تا آخرش بخونید
🔴 توبه نصوح
🔶 نصوح مردی بود شبیه زنها، صدایش نازک بود، صورتش مو نداشت و اندامی زنانه داشت.
او با سوء استفاده از وضع ظاهرش در حمام زنانه کار دلاکی میکرد و کسی از وضع او خبر نداشت. او از این راه، هم امرار معاش میکرد و هم برایش لذت بخش بود.
گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار توبه اش را می شکست.
🔷 روزی دختر شاه به حمام رفت و مشغول استحمام شد. از قضا گوهر گرانبهایش همانجا مفقود شد. دختر پادشاه در غضب شد و دستور داد که همه را تفتیش کنند.
🔶 وقتی نوبت به نصوح رسید او از ترس رسوایی، خود را در خزینه حمام پنهان کرد.
🔷 وقتی دید مأمورین برای گرفتن او به خزینه آمدند، به خدای تعالی رو آورد و از روی اخلاص و به صورت قلبی همانجا توبه کرد.
🔶 ناگهان از بیرون حمام آوازی بلند شد که دست از این بیچاره بردارید که گوهر پیدا شد و مأموران او را رها کردند.
🔷 و نصوح خسته و نالان شکر خدا را به جا آورده و از خدمت دختر شاه مرخص شد و به خانه خود رفت.
او عنایت پروردگار را مشاهده کرد. این بود که بر توبه اش ثابت قدم ماند و از گناه کناره گرفت.
🔶 چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد و نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم و دیگر هم به حمام نرفت.
🔷 هر مقدار مالی که از راه گناه کسب کرده بود در راه خدا به فقرا داد و از شهر خارج شد و در کوهی که در چند فرسنگی آن شهر بود، سکونت اختیار نمود و به عبادت خدا مشغول گردید.
🔶 در یکی از روزها همانطور که مشغول کار بود، چشمش به میشی افتاد که در آن کوه چرا میکرد. از این امر به فکر فرو رفت که این میش از کجا آمده و از آن کیست?
عاقبت با خود اندیشید که این میش قطعا از شبانی فرار کرده و به اینجا آمده است، بایستی من از آن نگهداری کنم تا صاحبش پیدا شود. لذا آن میش را گرفت و نگهداری نمود، پس از مدتی میش زاد و ولد کرد و نصوح از شیر آنها بهره مند میشد.
🔷 روزی کاروانی راه را گم کرده بود و مردمش از تشنگی مشرف به هلاکت بودند عبورشان به آنجا افتاد، همین که نصوح را دیدند از او آب خواستند و او به جای آب به آنها شیر داد، به طوری که همگی سیر شده و راه شهر را از او پرسیدند. او راهی نزدیک به آنها نشان داده و آنها موقع حرکت هر کدام به نصوح احسانی کردند و او در آنجا قلعه ای بنا کرده و چاه آبی حفر نمود و کم کم آنجا منازلی ساخته و شهرکی بنا نمود و مردم از هر جا به آنجا می آمده و در آن محل سکونت اختیار کردند، همگی به چشم بزرگی به او می نگریستند.
🔶 رفته رفته آوازه خوبی و حسن تدبیر او به گوش پادشاه رسید که پدر همان دختر بود. از شنیدن این خبر مشتاق دیدار او شده، دستور داد تا وی را از طرف او به دربار دعوت کنند.
🔷 همین که دعوت شاه به نصوح رسید، نپذیزفت و گفت: من کاری دارم و از رفتن به نزد سلطان عذر خواست.
مأمورین چون این سخن را به شاه رساندند، بسیار تعجب کرد و اظهار داشت: حال که او نزد ما نمی آید ما میرویم او را ببینیم.
🔶 با درباریانش به سوی نصوح حرکت کرد، همین که به آن محل رسید به عزرائیل امر شد که جان پادشاه را بگیرد.
🔷 بنا بر رسم آن روزگار و به خاطر از بین رفتن شاه در اقبال دیدار نصوح، نصوح را بر تخت سلطنت بنشاندند.
🔶 نصوح چون به پادشاهی رسید، بساط عدالت را در تمام قلمرو مملکتش گسترانیده و با همان دختر پادشاه ازدواج کرد.
🔷 روزی در بارگاهش نشسته بود، شخصی بر او وارد شد و گفت: چند سال قبل، میش من گم شده بود و اکنون آن را از عدالت تو طالبم.
نصوح گفت: میش تو پیش من است و هر چه دارم از آن میش توست.
وی دستور داد تا تمام اموال منقول و غیر منقول را با او نصف کنند.
🕊 آن شخص به دستور خدا گفت:
بدان ای نصوح! نه من شبانم و نه آن، یک میش بوده است، بلکه ما دو فرشته، برای آزمایش تو آمده ایم. تمام این ملک و نعمت، اجر توبه راستین و صادقانه ات بود که بر تو حلال و گوارا باد. و از نظر غایب شد.
⚪️ به همین دلیل به توبه واقعی و راستین، (توبه نصوح) گویند امیدوارم که ماهم جزو این گروه باشیم آمین
📔 انوار المجالس، ص 432
____
✨ خداوند در سوره تحریم، آیه ۲۸ به بندگانش امر مینماید که توبه نصوح کنید:
💠 یااَیهَا الذینَ آمَنُوا تُوبَوا اِلَی اللّهِ تَوْبَةً نصوحاً عَسَی رَبُّکمْ اَنْ یکفِّرَ
✅ماه رخ🌙
@maahrokh