💕 دلبری 💕
📙 #داستـــــان #عاشقانه_مذهبی #قسمت_سوم ✍با نجابت سلام میکنی!هنوز هم نگاهم نمیکنی!حیف که هم نام مول
📙 #داستـــــان
#عاشقانه_مذهبی
#قسمت_چـهارم
✍از دانشگاه بیرون می آیم،کمی آن طرف تر ایستاده ای،به سمتت می آیم،لبخند میزنی
_سلام بانو خداقوت،روزت چطور بود؟
دستت را میگیرم
_سلام عزیزم،درس ها سخت شده غر بزنم یا همین جمله کافیه؟
_دوتا گوشم در اختیار شماست!
لجم میگیرد از این همه خوب بودنت!
_ترجیح میدم اول یکم به شکمم برسم بعد غر بزنم!
_بریم اینجا؟
به کافی شاپ نزدیک دانشگاه اشاره میکنی!آن موقعی که بله را دادم توقع داشتم زیاد نامزد بازی نداشته باشیم نهایتا به دوتا شاه عبدالعظیم و قم ختم بشود!
باهم وارد کافی شاپ میشویم،صندلی را برایم عقب میکشی،مینشینم،رو به رویم مینشینی،پیشخدمت بر سر میز می آید،سفارش کیک شکلاتی به همراه آب پرتقال و بستنی میدهم!با خنده میگویی:قراره دونفری بخوریم دیگه؟
دستم را زیر چانه ام میگذارم و میگویم:نه خیر!
پیشخدمت را صدا میزنی میگویی به سفارش ها یک آب پرتقال دیگر هم اضافه کند.همانطور دست به چانه نگاهت میکنم و میگویم:علی!
مثل من دستت را زیر چانه ات میگذاری و با دست دیگرت دستم را میگیری و میگویی:جان ِعلى!
لبخند میزنم،این نوع جانم گفتن ها فقط مخصوص من است!
_نگفتی چطوری اومدی خواستگاری من؟
_والا جاهای قبلی که برای خواستگاری رفتم....
حرفت را قطع میکنم:قبل از من خواستگاری هم رفتی؟!
زیبا میخندی و میگویی:حسود!
کلافه میگویم:جوابمو بده!
_شوخی کردم،اولین و آخرین جایی که رفتم خواستگاری خونه تون بود!
آسوده خیال نفسم را بیرون میدهم!
_نچ نچ،چقدر منتظر بودی بیام خواستگاری!
با حرص از دستت بشگون میگیرم و میگویم:اعتماد به عرش!
عاشقانه دستم را میفشاری!فقط من معنی این فشارها را میفهمم!
پیشخدمت سفارش ها را می آورد،همین که میرود میگویم:علی بگو دیگه!
_اینطوری علی میگی خب قلبم وایمیسه بانو!
با لذت میگویم:این زبونو نداشتی چی کار میکردی؟
_با ایما و اشاره حرف میزدم!تو دانشگاه دیدمت!یه مدت زیر نظر گرفتمت بعد مادر رو فرستادم خدمتتون!
_دانشجو بودی؟!
_نه،یه مدت برای سال اولی ها به جای یکی از استادا می اومدم!
_چرا من ندیدمت؟!
_چون خیلی خانم تشریف داری!
چیزی نمیگویم با لذت مشغول خوردن بستنی ام میشوم!
_بانو!موبایلتو میدی؟
موبایلم را به سمتت میگیرم،موبایل را میگیری
_خب ببینم تو گوشیت چه لقبی بهم دادی!
به موبایل نگاه میکنی و با لبخند میگویی:مهربان!
موبایلت را درمی آوری و مشغول میشوی!بعد به سمتم میگیری شبیه شد!
اسمم را گذاشتی مهربانو!
به بستنی اشاره میکنی و میگویی:نمیدی؟
در حالی که کیلو کیلو در دلم قند آب میشود قاشق بستنی را به سمتت میگیرم،میخوری و سپس به دستم بوسه میزنی!
👈نویسنده:لیلی سلطانی
#کپی بدون #ذکر_منبع و #نام_نویسنده پیگرد الهی دارد.
⏪ #ادامہ_دارد...
💟 @Delbari_Love
💕 دلبری 💕
⚜اعمال شب لیلة الرغائب⚜ رجب نام نهری در بهشت است، از شیر سفیدتر و از عسل شیرین تر. هرکسی یک روز از
لیلةالرغائب، پنجشنبه هفته آینده است
🔹حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب در پاسخ به سؤالی در خصوص لیلةالرغائب، پنجشنبه هفته آینده را زمان انجام اعمال این شب دانستند.
🔹ایشان فرمودند:با توجه به اینکه پنج شنبه آینده، اولین پنج شنبه ماه رجب میباشد، اعمال لیلة الرغائب، به نیت رجاء در شب جمعه آینده انجام شود.
🔸لیلةالرغائب یا «شب آرزوها» پنجشنبه اول ماه رجب برگزار میشود؛ روزهداری و اقامه نماز مخصوص این شب از اعمال لیلةالرغائب است.
💟 @Delbari_Love
💕 دلبری 💕
📙 #داستـــــان #عاشقانه_مذهبی #قسمت_چـهارم ✍از دانشگاه بیرون می آیم،کمی آن طرف تر ایستاده ای،به س
📙 #داستـــــان
#عاشقانه_مذهبی
#قسمت_پنجم
(✍درمورد متن:صرفا تمام افراد مذهبی اینطور فرشته نیستن،همه جا خوب و بد داره،شاید این نوشته ها تلنگری باشه به اون مذهبی هایی که شدید متعصبن،مثلا توقع دارن همسرشون جلو خودشونم با چادر باشه!)
به لباس عروس ها نگاه میکنم،کدام دختری عاشق این لباس نیست؟!فکرکنم این صدمین مزون لباس عروسیست که می آییم!با تمام خستگی ها با حوصله همراهمی!
یکی از لباس ها را برای پرو انتخاب میکنم،صدایت میزنم تا نظر بدهی!
با دقت نگاهم میکنی و میگویی:به نظر منکه هرچی پوشیدی بهت میاد!انتخاب سخته!
خودم را در آینه نگاه میکنم،نگاهم میکنی و لبخند به لب داری!این لباس را بیشتر از لباس های دیگر دوست دارم.
_علی من همینو میخوام،تو خوشت اومد؟
با لحن زیبایی میگویی:صدبار نگفتم اینطور صدام نکن برای قلبم ضرر داره!
حق داری علی گفتن هایم با ناز و کشیده است!
زبان درازی میکنم و در را برای تعویض لباس میبندم!صدایت می آید:بالاخره که بیرون میای!
بعداز تعویض لباس بیرون می آیم،لباس را به فروشنده میدهم و میگویم همین را میخواهم،شنل به دست به سمتم می آیی!
_عروس خانم اجازه میدی شنلتو من انتخاب کنم؟!
به نشانه ی مثبت سرم را تکان میدهم،شنل بلند و زیبا را نشانم میدهی!
_میپسندی؟!
چقدر خوب بلدی بدون حرف و زور،خواسته ات را تحمیل کنی!
در این مدت حرف زوری نزدی!خواسته ات را تحمیل نکردی!حتی گوشزد نکردی که لباس عروس و شنل چطور باشد!همیشه از در مهربانی وارد میشوی مهربان!
میدانی من هم مثل خودت همچین چیزی را میپسندم!
با رضایت از مزون خارج میشویم،همین که سوار ماشین میشویم میگویی:کی بود اونطور علی علی میکرد؟!
گیرم انداختی!خودم را میزنم به کوچه چپ!
_واقعا کی بود؟!
با شیطنت نگاهم میکنی و میگویی:پس کی بود هان؟!
چشمانت بدترین سلاح جنگیست مهربان!
اینطور قبول نیست،چشمهایت را زمین بگذار،بیا دست خالی بجنگیم!
بوسه ی پرحرارتی روی گونه ام مینشیند،فکرکنم میدانی با این کار ضربان قلبم چقدر بالا میرود!
👈نویسنده:لیلی سلطانی
#کپی بدون #ذکر_منبع و #نام_نویسنده پیگرد الهی دارد.
⏪ #ادامہ_دارد...
💟 @Delbari_Love
#تلنڱرانہ
کسی را که دوستت دارد زیادی تنهایش نگذار
به این بهانه که چون دوستم دارد همیشه هست،
زیادی که تنهایش بگذاری
به تنهایی عادت میکند آنوقت حتی اگر باز هم دوستت داشته باشد دیگر بود و نبودت برایش فرقی ندارد دوستت دارد دیگر
چه باشی...
چه نباشی...
ولی دیگر بود و نبودت برایش اهمیتی ندارد
چون دوست داشتنت در تنهایی را
یاد گرفته است!
#باربد_الهی
💟 @Delbari_Love