2⃣
اگر ناچارید در غربت زندگی کنید..!!
⏪این خانم حاضر نیست چند فرسخ دورتر از محل تولدش زندگی کند و میگوید:
چرا دوستانم را رها کنم و بروم در غربت، تنها زندگی کنم ⁉️
گویا این خانم آن قدر از خودش مطمئن و قوی نیست که بتواند در غربت نیز دوستان و آشنایانی با وفا و صمیمی پیدا کند.😕
خانم محترم!
دانا و بلند همت و فداکار باش.
تنها به فکر خودت نباش. شغل همسرت ایجاب کرده که دور از وطن زندگی کند.🍃🌾
مستخدم دولت است، مگر میتواند به محل مأموریتش نرود⁉️
تاجر یا کاسب یا کارگری است که در غربت بهتر میتواند کسب و کار کند، چرا مزاحمش میشوی و نمیگذاری پیشرفت کند⁉️
تو که میدانی شوهرت ناچار است دور از وطن زندگی کند، چرا با ایراد و بهانههای بیفایده، اسباب ناراحتی و رنجش او را فراهم میسازی⁉️
وقتی دیدی که شغلش ایجاب میکند که به محل دیگری برود، با او موافقت کن، خود را اهل همان جا بدان و با دلگرمی و بشاشت برای زندگی نوین آماده شو. ✨🌱
خود را با اوضاع و شرایط محیط وفق بده و با زنان پاکدامن و خوش اخلاق، طرح دوستی و الفت بریز؛🧕
اما چون تازه وارد هستی و با اخلاق و روحیه اهالی آن جا کاملًا آشنا نیستی، در انتخاب دوستان تازه احتیاط کن و دراین باره حتماً با شوهرت مشورت کن.☝️
❇️خود را فردی غریب حساب نکن، بلکه تلاشکن که با محیط تازه و ساکنان آن جا مأنوس شوی.💞
ادامه دارد....✍
#تقویت_باورها
#زندگی_در_غربت
http://eitaa.com/joinchat/2452357136C6307b8e640
❣✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬▬▬
❤️
بهترین چیزی که در زندگی
میتوان نگه داشت،
یکدیگر است...
http://eitaa.com/joinchat/2452357136C6307b8e640
❣✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬▬▬
🟠نخستین وظایف زن و شوهر(۲)
🔺هر کدام از زن و مرد اگر نقصی در طرف مقابل خود ببیند و احساس میکند که قابل اصلاح نیست، همسرش را با همان نقص بپذیرد و تصمیم بگیرند هر طور شده با آن زندگی کند
🔚 مثلاً اگر همسرش عصبانی است شرایط عصبانیت او را فراهم نسازد
🔚و اگر عصبانی شد بردباری و گذشت نشان دهد
🔚اگر زود رنج است سعی کند سعی کند وسیله رنجش او را فراهم نسازد.
و اگر رنجیده شد از او دلجویی کند اگر در زندگی نامنظم است و تاکیدات و توصیه ها هم در او کارساز نیست، با گذشت و فداکاری خود را با وضع موجود تطبیق دهد
🟠و مقداری را نادیده بگیرد و بعضی ها را هم خودش منظم سازد.
اگر وسواسی و بدبین است اسباب بدبینی او را فراهم نسازد و سعی کند بدبینی و سوءظن او را با مهربانی و خیر اندیشی برطرف سازد
📚کتاب همسرداری ص ۱۸
#همسرداری
به طبیبِ جان بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/3658612752C778c1803ba
❣❀●•۰▬▬▬▬▬▬▬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوشگل بودن
خوبه،
ولی خوب بودن
خوشگل تره.....! 👌🌺🌱🌱
http://eitaa.com/joinchat/2452357136C6307b8e640
❣✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬▬▬
عشق جانم 🌹
❤️آگاهی از ذهن زلال تو میتراود
💗معرفت از زبان پاک تو جاری است
💖عشق از آبشار اندیشه تو سرریز میشود
مهربانم، در روز معلم، دستان سبزت را بارها میبوسم.😘💐
روزت مبارک عشق جان🎊
#ایده_متن
#روز_معلم
http://eitaa.com/joinchat/2452357136C6307b8e640
❣✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬▬▬
نخستین آموزگار بشر 🌱
⚜ در زن شروع می شویم و با زن رشد می کنیم و ادامه می یابیم.
در میان خویش، حفاظتمان می کند و از شیره جانش به ما می نوشاند و سیرمان می سازد،
در آغوشش آرام میگیریم و رفته رفته قد می کشیم و بزرگ می شویم.
❣آنکه اول بار با شنیدن صدای گریه ما لبخند می زند و با نوازشهای مهربانانه اش آراممان می کند، زن است..
❣آنکه با خوشبختی، سعادت و موفقیت ما راضی و شاد و خندان می شود زن است؛
❣آنکه از اندوه، درد، رنج، سختی و انحراف ما نگران و گریان می شود، زن است؛
❣و آنکه در بیماری به پرستاری ما مشغول می گردد و پس از مرگ، بر جسد بی جانمان اشک باران و نوحه کنان می شود، زن است...
❣زن، مظهر لطافت و مهربانی و تجلی لطف و رحمت خداوند است؛ زن، زمین زرع است و بستر جوانه زدن، رشد و تربیت.
❣از دامن زن، مرد به معراج می رود...
موسی هم که باشی، آسیه ای می خواهی
و برای محمد شدن، آمنه ای را نیازمندی؛
باید نرگسی گل کند تا مهدی شکوفا شود...💚
#روز_معلم
#تقویت_باورها
http://eitaa.com/joinchat/2452357136C6307b8e640
❣✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬▬▬
🔴 #چوبکبریتهای_زندگی
💠 بسیاری از اشیاء #کوچک در شرایط عادی، ضایعات به حساب میآیند و حتّی در سطل زباله انداخته میشوند. مثل یک میخ کوچک، #سوزن سرم، یک چوب کبریت، پیچ و مهره ریز و دهها چیز بیارزش دیگر که کسی تلاش جدّی برای نگهداری آنها نمیکند. امّا گاه در شرایط سخت و #حسّاس همین اشیاء بیارزش نقش حیاتی ایفا میکنند. سوزن سرم جان یک بیمار و چوب کبریتی جان انسانی را از #سرما نجات میدهد.
💠 در زندگی مشترک، گاه یک رفتار یا جمله کوچک و به ظاهر ناچیز، آبی بر روی #آتش دعوا و تشنّج است و از فتنهای بزرگ جلوگیری میکند. هر رفتار و جملهی سادهای که بتواند همسر را از لجبازی، #عصبانیّت و جدل دور کند گوهری ارزشمند است.
💠 برای نمونه برخی رفتارها و جملات ساده و #کوچک را که در حال عصبانیّت همسر کارگشاست ذکر میکنیم:
🔅بوسیدن پیشانی همسر
🔅 مالش مهربانانهی شانههای همسر
🔅سکوتِ متواضعانه به هنگام عصبانیت شدید وی
🔅آوردن آب قند برای او
🔅لبخند زدن با ژست پذیرش نظر او
🔅 جملات کوتاه مثل "خودتو اذیت نکن"، "حق با توست"، "ارزششو نداره خودتو ناراحت نکن"، "درکت میکنم"،"منو #ببخش اگر ناراحتت کردم"،"طاقت دیدن ناراحتیتو ندارم"،"بیا فراموشش کنیم"،"چشم هر چی تو بگی عزیزم"،"تو جون بخواه عزیزم"،"روی حرفات فکر میکنم"،"از دستم #راضی باش" و صدها رفتار کوچک و جملهی کوتاه و ساده که در بزنگاهها شما را از خطر سردی روابط نجات میدهد.
http://eitaa.com/joinchat/2452357136C6307b8e640
❣✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬▬▬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزتون به همین قشنگی 😍👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤍
آیا چشم زخم واقعیت دارد ⁉️
اگر افرادی را دیدیم که چشم زخم دارند چگونه رفتار کنیم !؟
چه حرفهایی نزنیم و چه قضاوتهایی نکنیم ⁉️
💡راه درمان و مقابله با چشم زخم چیست !؟
#چشم_زخم
آیت الله #فاطمی_نیا 🎙
#تقویت_باورها
http://eitaa.com/joinchat/2452357136C6307b8e640
❣✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬▬▬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماز خوندن بچهه عالیه
باباهه دیگه نتونست تحمل کنه 😂
http://eitaa.com/joinchat/2452357136C6307b8e640
❣✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬▬▬
⚜️افشای عیوب همسرتون⁉️
فقط برای چندلحظه شما رو آورم میکنه. اونم بخاطر ارضای فوری هیجانات .
👈اما اول از همه اعتبار و شخصیت خودتون رو بین دوستان و بستگان نابود میکنه!
تجربه میگه نتیجه این عیبجوییها این میشه که زن به طور ناخودآگاه مکدر بشه ، مهر و علاقهاش رفته رفته کم بشه، نسبت به زندگی و خانهداری و شوهرداری دلسرد بشه ، و پیش خودش (ضمیر ناهشیارش) بگه :
چرا توی خونه مردی که دوستم نداره زحمت بکشم؟ و ممکنه به دلیل تقویت این رفتار بیشتر تلافی بکنه و مستقیم و مستمر از شوهرخودش عیبجویی کنه ...
👈و اتفاق بدتری که ممکنه بیافته اینه که همسرش هم درصدد همین رفتار بربیاد و موجب عیب جویی و دلزدگی دوطرفه بشه !
❕چقدر خوبه که بعضی از خانواده های زوجین هم از این کارا دوری کنند و اجازه بدن بحران ها و مشکلات زناشویی رو خودشون حل بکنن یا نهایتا در حد مشاوره باقی بمونه ... 🤨
پس نکن اینکارا رو رفیق ...
#عیب_جویی
http://eitaa.com/joinchat/2452357136C6307b8e640
❣✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬▬▬
🤍
مادربزرگم آخر همه تلفنهایش میگفت:
کاری نداشتم، فقط زنگ زده بودم صداتون رو بشنوم،
ما هم که جوان و جاهل
چه میدانستیم صدا با دل آدم چه میکند ...!
http://eitaa.com/joinchat/2452357136C6307b8e640
❣✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬▬▬
این زن یکی از عاملان خداست !!
🔸مردى خدمت رسول خدا (ص) آمد و عرض كرد: همسرى دارم كه هر گاه وارد خانه مى شوم به استقبالم مى آيد و چون خارج مى شوم بدرقه ام مى كند و زمانى كه مرا اندوهگين مى بيند، مى گويد: اگر براى روزى (مخارج زندگى) غصه مى خورى، بدانكه ديگرى (خداوند متعال) آنرا به عهده گرفته است و اگر براى آخرت غصه مى خورى ، خدا اندوهت را زياد كند (بيشتر به فكر آخرت باش.)
🔸رسول خدا (ص) فرمود:خداوند در روى زمين عاملان و كارگزارانى دارد و اين زن يكى از عاملان خدا است . او نصف پاداش شهيد را دارد...
📚منبع:
وسائل الشیعه ،ج 14 / 17
http://eitaa.com/joinchat/2452357136C6307b8e640
❣✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬▬▬
دلبرکده
#داستان #فیروزهی_خاکستری6 #اِصرار بعد از ناهار درحال کلنجار با کتاب تاریخ ادبیات بودم. فرانک روبر
#داستان
#فیروزهی_خاکستری7
#سینی_چای
سینی چای در دستم میلرزید. تمام وجودم میلرزید. گلویم تنگ شده بود. آب دهانم پایین نمیرفت. دمِ پذیرایی ایستادم. فرانک بازویم را نشگون گرفت.
_برو دیگه چاییها یخ کرد.
اخمی کرد و چندبار آرام به صورتم زد.
_رنگشو...
چشمانم را بستم و با صدایی که به زور بیرون آمد گفتم:
_قلبم... داره از جا درمیاد
_آیة الکرسی رو بخون و برو
چشم باز کردم و ابروهایم را بالا دادم.
_اول تا آخرش رو اشتباه خوندم.
_چار قل بخون.
چشمانم گشاد شد.
_هیچی یادم نمیاد.
_صلوات بفرست بـــرو دیگــــــه
مامان جلوی در ظاهر شد. از دیدن ما پشت در، کمی عقب رفت و چشمانش گشاد و تنگ شد. نگاهی به سینی چای انداخت و با دست اشاره کرد بیایم داخل. این پا و آن پایی کردم. زیر لب خیلی تند صلواتی فرستادم. سرم را پایین انداختم و دل را به دریا زدم.
صدای ماشاالله و الله اکبر خانمها بلند شد. خدارا شکر کردم که به حرف فرانک گوش دادم! روسری آبی روشن با ترکیب چادر سفید و گلدار، به پوست سبزهام میآمد. قلبم گوپ گوپ به سینه میکوبید. از اینکه صدایش را بقیه بشنوند تنم لرزید.
همهی مهمانان بالای مجلس به پشتی تکیه داده بودند. دو نفر اول مردی با موهای سفید و کم پشت و جوانی لاغر بودند. با همان یک نگاه، راه گلویم سفت شد. تمام تصوراتم از خواستگار رؤیایی شکست. بابا با قد رشید و چهارشانهاش مقابلم ایستاد. سینی چای را از دستم گرفت. پیراهن سفید تنش را خودم به فرانک توصیه کرده بودم. دکمههای آستینش طبق معمول باز بود. خواستم چشم و ابرویی بیایم تا متوجه شود. برگشت و سینی را مقابل مرد میانسال گرفت. از بین دستان بابا دوباره چشمم به مرد جوان افتاد. از ذهنم گذشت که آه فهیمه مرا گرفت. با اشارهی دست مادر به طرف سه خانم مهمان رفتم. یک نفر دیگر به خانمهای خواستگار اضافه شده بود. همان زن جوانتر سر و زبان دار با لبخندی ملایم معرفیاش کرد:
_ خواهرِآقا امیده
رونوشت دخترانهای از پسر جوان بود. به جز پیوند ابروهایش که برداشته بود و آرایشی تازه عروسانه.
در حال نشستن مقابلشان بودم که مادرش گفت:
_یه دختر و پسر دیگه هم دارم.
نگاهش مستقیم روی من بود.
_ایمان یه سال و نیم از امید کوچیکتره
به پسر جوان بغل دستش اشاره کرد. نگاهم با دست او روی جوان رفت.
_بعدش این دخترمه تازه چند ماهه...
نگاهم را پایین انداختم. فکر کردم؛ لابد همه جا با این تیپ خواستگاری میبرندش.
بابا با سینی چای توجه خانمها را از من برداشت.
به خودم اجازه دادم و یک بار دیگر به پسر جوان نگاه کردم. نگاهم به نگاهش برخورد.
خودم را برای این جسارت سرزنش کردم. سنگینی نگاهش روی قفسهی سینهام نشست. احساس خفگی کردم. تمام بدنم داغ شد.
_ ولی ما رسم داریم عروس خانم چای بیاره ها
این را مادر پسر در حال برداشتن چای گفت. بابا بدون معطلی و با همان اخم بین ابروهایش جواب داد:
_ما رسم نداریم حاج خانوم.
http://eitaa.com/joinchat/2452357136C6307b8e640
❣✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬▬▬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بابت هرچی دادی و ندیدیم شکرت...❤️
http://eitaa.com/joinchat/2452357136C6307b8e640
❣✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬▬▬