هدایت شده از آشغالایِ رنگی !-
You said forever, now I alone cross the street !...
-#139_:)
↠ @delbarnadashtam°•
هدایت شده از آشغالایِ رنگی !-
او استعداد عجیبی برای سکوت داشت.
میتوانستی ساعت ها کنار او ساکت باشی.
بیآنکه متوجه شوی چیزی برای گفتن نداری
-رومنگاری
- فکر میكنی این داستان پايان خوشی داره؟
+ پایان های خوش، برای داستانهایی هستن
که هنوز تموم نشدن.
هدایت شده از آشغالایِ رنگی !-
باید تمام ترسم را دور بریزم.
باید شیر آب را محکم ببندم که چشم هایم چکه نکند.
ادویه می زنم به اجساد ماهی ها و به طعم زندگی فکر می کنم.
فکرهای کثیف هنوز در ظرفشویی مانده اند.
ذهنم،آشپزخانه ی شلوغی است؛به هر طرف دست می برم،چیزی می شکند.
#139_:)
↠ @delbarnadashtam°•
hoping to go to the places that l've always wanted to visit.
-#139
↠ @delbarnadashtam°•
آدم ها
رفته رفته بیش از حد صبور میشوند.
آگاهانه و تعمدا صبور میشوند؛
و این مصیبت است!
- کارلوس فوئنتس
هدایت شده از آشغالایِ رنگی !-
+ تو معتقدی یه انسان میتونه سرنوشتش رو عوض کنه؟
- من اعتقاد دارم یه انسان خیلی کارا میتونه بکنه تا زمانیکه سرنوشتش در دستای خودشه.
-دیالوگ
بخام مودمو توصیفکنم :
جوریه که از یه ساختمون ۵۷۹ طبقهای افتادم پایین ولی کاملا سالمم و فقط میخام بخوابم . . . !
آشغالایِ رنگی !-
دیگر به راستی میدانم که درد یعنی چه... درد به معنای کتک خوردن تا حد بیهوش شدن نبود بریدن پا بر اثر
-When you fall in love
#139
↠ @delbarnadashtam°•
به زور نمیشود در دل کسی جا شد
همانطور که به زور هم نمیشود خاطر کسی را از ذهن کسی پاک کرد،
بعضی چیزها دلی هستند
زور سرشان نمیشود..!
هدایت شده از آشغالایِ رنگی !-
میدونی چی نقاشی مونالیزا رو معروف کرد؟
دزدی! شاید باورت نشه، قبل از اینکه مونالیزا دزدیده بشه کسی آن چنان نمیشناختش، یه شب یکی از کارمندهای موزه لوور می خوابه توی موزه و صبح نقاشی رو بر میداره و به راحتی میدزده، احمقانه نیست؟! از فرداش همه میگفتن وای خدای من، مونالیزا دزدیده شده؟ مونالیزا...مونالیزا...
بعد از اون اتفاق مردم واسه دیدن جای خالی مونالیزا هم میاومدن موزه، حتی کافکا هم رفته بود، در ضمن اون دزد فقط هشت ماه زندانی شد! عجیبه، نه؟
منظور من این نبود که هنری توی اون تابلو نیست، من میگم هر چیزی که ناگهانی از دست بره، ارزشمند میشه و مردم میپرستنش.
-روزبه معین
#139_:)
↠ @delbarnadashtam°•
هدایت شده از آشغالایِ رنگی !-
- یهجایی توی انیمیشن Frozen، شخصیتِ اولاف میگه:
«بعضی از آدما ارزش ذوب شدن دارن.»
و ذوب شدن برای اولاف یعنی پایان زندگی.
میخوام بگم آدمای اطرافتون رو جوری انتخاب کنید که ارزششو داشته باشن بخاطرشون ذوب بشید!
اغلب مردم زود فریب می خورند چون تشنه آرامش فوری هستند. و دام هایی را که در پشت وعده های بزرگ پنهان است نمی بینند.
- نیکولا ماکیاولی -
روزی، جایی،دقیقهای خودت را باز خواهی یافت.و آن وقت یا لبخند خواهی زد یا اشک خواهی ریخت.
-پابلونرودا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-I hope you forgive yourself for all the things you are not.
-#139
↠ @delbarnadashtam°•
به محض اینکه شروع به بیرون پرت کردن چیزها میکنی متوجه میشوی دوست داری از شر همه چیز خلاص شوی.
خاطرههای اتفاقیو تصادفی نداریم.
از میان بیشمار یادهایی که بر ذهن اثر میگذارند،فرد ناخودآگاه آنهایی را برمیگزیند که احساس میکند اکنون به کارش میآیند.
-آلفرد آدلر.
4_5764899439076444033.mp3
2.63M
Dear diary, when life is sometimes shit, turn to music.
#139
↠ @delbarnadashtam°•
هدایت شده از نـون خـامـه اے
- خب قضیه از این قراره که دوباره گشادیمو کنار گذاشتم و میخوام چالش بزارم.
مثل همیشه فور میکنید و لینک کانالتونو تو ناشناس میفرستین. [www.6w9.ir/msg/8156033] و من با توجه به وایب کانالتون بهتون یه عکس کمیک طور به اضافه ی یه متن یا داستان کوتاه مربوط به تصویر میدم.
ظرفیتش هم تا ساعت ۲۲:۲۲ فردا شب.
و مثل همیشه میگم که همش رو قرار نیست تو یه روز بفرستم پس صبر پیشه کنید چون نوشتن متنا ممکمه یکم طول بکشه.
با تشکر.
حالا اگر فقط جای خالی دیگران بود غصهای نداشتم.آدم هرجور که بتواند با جای خالی دیگران کنار میآید، اما جای خود من خالی است و این جای خالی دیگر شوخیبردار نیست.اگر بشود گفت چیزی که اینجا ساخته شده مثل رنگیست که آدم به سر و ریش خودش میگذارد و فقط ظاهر را درست میکند.اما به قول کالبدشکاف ها، اعضا و جوارح درونی رنگ برنمیدارد.
آدم های شکست خورده آدمهای خطرناکی هستن. اونا میدونن که هر اتفاقی بیفته بالاخره آخرش دوباره حالشون خوب میشه و ادامه میدن.
-دیالوگ
اخلاق عجیبی داشت. هیچوقت چیزی رو دور نمینداخت. حتی اگه خراب میشد. از عروسک هایی که دست و پاشون جدا شده بود گرفته تا کتاب داستان های پاره.نمیتونست با نبودن چیزی که برای اون بوده کنار بیاد.فکر میکرد یه روز صبح وقتی از خواب بیدار میشه دست و پاهای عروسکاش سالم و برگه های کتاب داستانش دوباره نو میشه. برای همین هیچ وقت به عوض کردن اونا فکر نمیکرد و مدام تو گذشته بود. تو روزایی که هنوز چیزی خراب نشده بود. اون فکر میکرد هر چیزی که خراب میشه بالاخره یه روز درست میشه. اون نمیدونست بعضی از خراب شدنا بعضی از شکستنا هیچوقت درست نمیشن. فقط جای وسایل دیگه رو تنگ می کنن. فقط باعث میشن لذت بردن رو یادت بره. همین.
اون دور انداختن رو بلد نبود. درست مثل خیلی از ما که یاد نگرفتیم احساسی که خراب میشه، حرمتی که شکسته میشه رو نباید نگه داریم.درست مثل ما که نمیتونیم با نبودن کسی که برای ما بوده کنار بیایم. مدام تو گذشته قدم میزنیم و تصور میکنیم یه روز از خواب بیدار میشیم و همه چی مثل روز اول درست میشه. هر چند می دونیم که نمیشه. این وسط فقط انرژی هدر میدیم. فقط جای دیگران رو تنگ میکنیم. فقط لذت بردن از زندگی رو یادمون میره.همین.
-حسینحائریان
هدایت شده از آشغالایِ رنگی !-
تو انیمه the shape of voice ،برچسبِ رویِ صورتِ آدمها وقتی افتاد که ایشیدا خودش رو بخشید!
خودتون رو ببخشین.
آخر سر فقط وسایلت از تو میمانند. شاید برای همین من هرگز نتوانستهام چیزی را دور بریزم،شاید به این خاطر جهان را تلنبار میکردم.در این امید که وقتی مُردم جمع تمام چیزهایم نشانه زندگی بزرگتری از آنچه داشتم باشد.
حالا اگر فقط جای خالی دیگران بود غصهای نداشتم.آدم هرجور که بتواند با جای خالی دیگران کنار میآید، اما جای خود من خالی است و این جای خالی دیگر شوخیبردار نیست.اگر بشود گفت چیزی که اینجا ساخته شده مثل رنگیست که آدم به سر و ریش خودش میگذارد و فقط ظاهر را درست میکند.اما به قول کالبدشکاف ها، اعضا و جوارح درونی رنگ برنمیدارد.