یاد اون دیالوگ از فیلم لئون افتادم که لئون به ماتیلدا گفت:
تو به زمان نیاز داری تا یک کمی بزرگ بشی!.
ماتیلدا گفت: من دیگه بزرگ شدنم تموم شده ؛ بعد از این فقط سنم زیاد میشه...
تَرک موتور بابا،
رفتیم این شهر و بالا،
من درگیر رنگ و لعاب و بابا دنبال امضای طلبکارا،
گفتم اون اقاعه که مشکی پوشیده،
تو اشغالا دنبال چیه بابا!؟
لبخند زد و گفت اینجا رنگیتر اند اشغالاش:)
روح ها هم از تنهایی میترسن!-
#139_:)
↠ @delbarnadashtam°•
آشغالایِ رنگی !-
Tears!
Tears!
#139_:)
↠ @delbarnadashtam°•
خنده، بخیه است.
بوسه، بخیه است.
فراموشی، بخیه است.
مهربانی، بخیه است.
آدم، بیبخیه متلاشی میشود.
آدم
زخم است..!
طاهره_خنیا
مثل یک پروانه کوچیک میشینه روی انگشتت
و مستت می کنه؛
می دونی که قرار نیست بمونه و به زودی پر می کشه
و میره، اما باز محوش میشی.
نه می تونی داشته باشیش،
نه می تونی دل نبندی
به لذت نگاه کردنش..!
این کاریه که بعضی ها با ما می کنن.
با حضور نامرئی، کوتاه، کُشنده و خواستنی شون!
#139_:)
↠ @delbarnadashtam°•
«اون دختر زیبا بود. نه مثل دختر های توی مجلهها. اون زیبا بود، برای طرز فکرش، اون زیبا بود برای درخشش توی چشماش وقتی درمورد چیزی که عاشقش بود صحبت میکرد . اون زیبا بود، بخاطر تواناییِ لبخند آوردن رو لبای مردم، حتی وقتی که ناراحت بود! نه؛ اون برای چیزی زودگذر زیبا نبود؛ اون از اعماق روحش زیبا بود..»
#139_:)
↠ @delbarnadashtam°•
نیاز دارم چشمام ابی باشه بعد برم با یکی که چشماش سبزه ازدواج کنم چشما بچمون سبزابی شه
میدونی عشق واقعی ینی چی?¡
ینی روزی هف ،هشت بار برینین ب هم ولی بازم همو دوس داشته باشید؛