💕دلبرونگی💕
🍃🍃🍃🌸🍃 انگار خانوادگی طلسم شدیم. 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃
یه مدته همه اش برامون بد میاد.
چندوقت بود ضررهای مالی
ماشین خراب میشد
هی درست میکردیم
باز یه عیب دیگه.
همسرم کارمنده و یه کار دیگه هم داشت که پول خوبی روزانه میدادن ، ولی انگار نه انگار این پول به خونه ما میومد.حتی وضعمون از ماههای قبل هم بدتر بود.
ولی الان دیگه از ضرر مالی گذشته!
دوهفته قبل ماشینمون خراب بود
ماشین بابا رو گرفتم.
دوروز دستم بود.شب، آخر وقت بردم دادم ،صبح ساعت ۶ تصادف وحشتناکی کرد.به خدا که به دلم افتاده بود این ماشین هم مثل ماشین خودمون یه خرجی دستمون میزاره.
خدا رو شکر خودش هیچی نشد حتی یه
خراش.با اینکه ماشین سه بار معلق زده بود.
ماشینمون یه ماهه تعمیرگاهه،
با موتور اینور و اونور میریم.چندروز پیش همسرم دختر و پسرم رو سوار کرده بود که به جشن ولادت پیامبر برسونه.منم پیاده رفتم.
متاسفانه یه راننده ناشی فوری راهنما زده و از پارک در اومده بود.
بازم خدا رحم کرد
آینه اش خورد به همسرم و چون موتور از کنترل در نیاد،همسرم پاش رو محکم زمین زده بود که از اون روز درد پا داره و لنگ میزنه.
دیروز پسرم صبح موقع مدرسه رفتن،با اینکه چراغ قرمز بوده ولی ماشینی رعایت نمیکنه و میاد که به پسرم خورده بود.بازم فقط یه ضربه ساده که به خیر گذشت.
راستش دیگه دارم میترسم.
و فکر میکنم زندگیمون طلسم شده.
اخه توی نت که سرچ کردیم نشانه های دیگه داشت که واقعا به وضعیت ما میخورد.
زندگیمون یه مدت بود خیلی تو چشم بود فکر میکنم این باعث شده که بدخواهان طلسم کنن.
من یه خانوم خانه دار بودم که یک ساله یه موقعیتهایی اجتماعی برام پیش اومده که خیلی توی اجتماع هستم و خیلی ها میشناسند من رو.
مثل امام جمعه شهرمون و فرمانده سپاه و بزرگای محله .که اصلا شاید یک سال قبل نمیدونستن کسی هم به این اسم بوده.
خواستم راهنمایی کنید که چطور مطمئن بشیم طلسم شدیم یا نه؟؟
و چطور این طلسم رو از بین ببریم.
ببخشید یه چیز کوچولو هم بگم
گفتن زیارت امام رضا طلسم رو باطل میکنه.
ما هرساله چندبار حرم میرفتیم چون فقط ۴ ساعت فاصله داریم ،ولی امسال انگار اونم طلسم شده.
تا جایی که سوییت اجاره کردیم ولی نشد بریم.
همه اینا فکرم رو به سوی طلسم و دعا شدن میبره
🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9
@FATEMEBANOOO🍃🌸
💕دلبرونگی💕
🍃🍃🍃🌸🍃 سلام عزیزانی که قصد ازدواج دارند چند کار را باید بکنند و بعد بسپارند به خداتوکل کنن 🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃
اولی توبه کنند زیاد بگویند الهی العفو ،استغفار دینتون قوی کنید اطلاعات مربوط به دین اسلام
نماز های اول وقت بخوانند نماز های قضا اگر دارند بجا بیاورند اعمال واجب بجا آورند
مراقب چشم هاتون باشید ،حجاب رعایت کنید
با چند شهید که در مورد ازدواج جواب می دهند متوسل شوند سید رضا حسینی، شهید سید مجتبی علمدار
جوشن کبیرفراز 12👈🏻برای بخت گشایی جوان ها
زیاد به ازدواج فکر نکنند معمولا به چیزی که فکر نکنی اتفاق می افته
توقعات بالا نداشته باشید و بدونید خدا روزی رسانه ومهم دین دار با اخلاق امانت دارباشد
رفتارهای اشتباه اگر دارید اصلاح کنید مهم نیست که دیر یا زود ازدواج کنید مهم اینه که دوام داشته باشه زندگی
چند گروه برای ازدواج در ایتا هست مثل کانال ازدواج پایدار در اونجا شرکت کنید می فهمید فقط شما مجرد نیستید و انشالله فردی با معیار خود پیدا میکنید
در اجتماع حضور داشته باشید مثل مسجد بسیج روضه ها معمولا خانم ها در اینجا دنبال دختر خوب هستن
قبل ازدواج کلاس های همسرداری بروید
اعتماد بنفس خودتون افزایش بدهید باور کنید زیباییید ونوع دیدها متفاوت است
در مفاتیح دعاهای ازدواج آمده بخوانید انشالله که خوشبخت شوید و آخرین نکته اگه چله وهرکاری کردید نشد بدانید صلاح ووقتش نیست پس عجله نکنید کارهای هنری بیشتر انجام بدهید بیشتر با خدا باشید هوا تون داره ناشکری نکنید گلا از طرف پاییز تقدیم به شما برام دعا کنید 🌹
🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9
@FATEMEBANOOO🍃🌸
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃
وقتی تو دعوا داری سعی می کنی حرص همسرت رو دربیاری یا یه جواب دندون شکن به حرفاش بدی؛
یه لحظه مکث کن!
فکر کن!
داری چه کسی رو میرنجونی؟
کسی که یه روز بین همه آدم های دنیا تو رو انتخاب کرده!
🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9
@FATEMEBANOOO🍃🌸
وَلَا يُؤۡخَذُ مِنۡهَا عَدۡلٞ وَلَا هُمۡ يُنصَرُونَ
🍃🍃🍃🌸🍃
#فاطمه_بانو :قرآن خوانی هرروز یک صفحه، به امید خدا عزیزان..
برای همدیگه دعا کنیم🙏🏻🌸
🍃🍃🍃🍃
💕دلبرونگی💕
🍃🍃🍃🍃🌸 #خاطرات یک زن زندانی... من جوانه ام.... 🍃
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃
به قدری همه چی خوب بود که هیج دلیلی نمیدیدم برای عقد نکردن
درست زمانی که فرداش قرار بود جواب انتخاب رشته ها بیاد عقدمون بود و امیرعلی بهم گفت میتونی دانشگاهت رو بری ولی دوست ندارم سرکار بری باشه جوانه؟ و منم قبول کردم و با بله ای که دادم شدم خانوم خونه ی امیر علی
عقدمون متقابلا دوماه بعدش عروسیمون بود و شروع اول خوشی هامون همون خوشی هایی که امیرعلی شب خواستگاری بی صبرانه منتظرش بود شاید بخاطر اینکه بچه بودم و سنی نداشتم فورا یکماه بعدش حامله شدم امیرعلی توی شوک بود و باورش نمیشد قراره پدر بشه خیلی شوق داشت ولی ماه ۵بارداری بودم که فهمیدم امیرعلی کلا خلقش عوض شده دائما بهانه گیری میکنه و با شوخی و غیرمستقیم میگه کوچیک نبودی جوانه واسه بارداری؟ چه بهم نمیاد بابا بشم و....
گاهی وقتا میدیم خیلی تو خودشه و از پشت سر داره نگام میکنه ازش میپرسیدم چیه امیرعلی میگفت دوستت دارم ولی چیز دیگه ای بود تا اینکه ماه هشتم بارداری بودم که ویار داشتم بهم گفت برو خونه ی مادرم بعد میام دنبالت منم ولی امیرعلی دنبالم نیومد تا فردا ظهرش... بازهم تکرار و تکرار شد..
من رو میفرستاد خونه ی مادرشوهرم و تاکید میکرد میام دنبالت نهایت شب رو اونجا بمون اگه نیومدم ولی اونقدر این کار تکرار شد که یه شب با شک کردم چرا امیرعلی نمیاد دنبالم...
🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9
@FATEMEBANOOO🍃🌸
💕دلبرونگی💕
🍃🍃🍃🌸🍃 از قشنگترین معجزات و حاجت گرفتن هایی بوده که تاحالا خوندم، واقعا قشنگ بود.... 🍃
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃
سلام فاطمه بانوی گلم... و همه ی دوستان دوست داشتنی یکم طولانیه خوشحال میشم بخونین
منم از چهارده سالگی موهام سفید شد ارث خانواده ی پدری به من رسیده و هر خاستگاری برام میومد در جریان خانوادش میذاشتم
ک موهام سفیده و ب مادر یا خواهر پسره موهامو نشون میدادم و همه هم از ازدواج باهام منصرف میشدن 😄
ی بار خواهرم گفت ول کن نشون ندی موهاتو رنگ میکنی درس میشه ولی نمیتونستم پنهون کنم شاید از نظر بقیه عیب محسوب بشه ولی از نظر خودم یک حسن و زیبایی ک خدا بهم داده بود
تا اینکه همه ی خواستگارم پرید این خواستگار اخری ک برام اومد همه چی داشت خوب پیش میرف ک یهو یادم اومد
نگفتم موهام سفیده با خواهر پسره حرف زدم و رف تو فکر رفتن و زنگ زدن ک داداشم گفته نمیخوامش بدم میاد یعنی چی ک همه ی موهاش سفیده ایندفعه دلم بدجور شکست
از شهرمون با مامانم رفتم حرم امام رضا تا چشمم ب حرم افتاد اشکام ریخت دست خودم نبود ایندفعه بد دلم شکست
گفتم اقا من نمیدونم چون جلو چشمن مو سفیدا برام طبیعی و زیباییه یا واقعا خیلی زشته من ازدواج نمیکنم تا یکیو تو بفرستی ک منو بخاطر خودم بخواد و موهامو دوس داشتع باشه از اونجا یکی دو روز مشهد بودم و برگشتم شهرمون
شبش خواب دیدم تو حرم اقام جلو ضریح واستادم مردم شمع دستشونه گذاشتن تو ضریح منم شمع روشن کردم و گذاشتم تو ضریح یهو داد زدن برین کنار اقا داره میاد 😭
بعد همه جا تاریک شد امام رضا وارد حرم و ضریح شدن فقط ی اقای نورانی دیدم با لباسای کاملا سفید اومدن دستای مبارکشونو گذاشتن رو شعما
و گفتن شمع هر کی خاموش شد حاجتشو دادم دستشو گذاشت رو شمع من و رو شمع خیلیای دیگه
همه جیغ میزدن گریه میکردن از گریه و شوک و خوشحالی خوابم یادم نمیرع یهو یک صدایی گفت آقا حاجتتو داد و یهو دیدم شمع خاموش تو دستمه منم بیدار شدم
حدود یک ماه بعد برادرشوهر دختر خالم منو تو ی مراسم میبینه و شش ماه دنبال من بود تا جواب و گرف و ب دختر خالم گفتم ببین بهش بگو موهای من سفیده
وقتی اومد خواستگاریم رفتم توی اتاق حرف بزنم همون اول گفت ببین من با موهات هیچ مشکلی ندارم خیلیم موهای سفیدو دوس دارم دعا کن. موهای منم سفید بشه 😂
الان سی و دو سالمه و ده ساله ک ازدواج کردم خیلی راضیم از هدیه ی امام رضا و الانم نمیذاره موهامو رنگ کنم همیشه میگه همینجوری قشنگی مگه واسه من نیس منم رنگ نمیخوام 😍
آرزوهای بهترینها دارم برای فاطمه بانوی عزیزم
🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9
@FATEMEBANOOO🍃🌸
💕دلبرونگی💕
🍃🍃🍃🌸🍃 سلام فاطمه بانوی عزیز برای مادری مینویسم که معلمه و از دست دخترش کتک خورده منم دقیقا مثل ش
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃
تمام جوانیم را گذاشتم به پای بچه هام که سختی که خودم در خانه ی پدریم کشیدم بچه هام نکشن از همه ی راحتی خودم
زدم تا بچه هام آسوده خاطر برن مدرسه و برای خودشون کسی بشن وقتی دبیرستانی شدن درس که نخوندن هیچی طلبکارم هم شدن که تو برا ما هیچ کاری نکردی در صورتی که ابتدایی بودن باباشون بدون
هیچ سرمایه و بیمه فوت کرد و من با خون دل بزرگشون کردم پسر کوچیکم در حیاط که باز میکنه از بهم زدن در من میدونم که عصبیه چنان درو به هممیکوبه که زمین و
زمان و قلب من میلرزد بعد نوبت به در حال ،در اتاق در یخچال میرسد هر ثانیه یک بهونه سر من دارد اون شب به رویم چاقو کشید که پشتی را حایل کردم هر
ثانیه برایش طلب خیر و مغفرت میکنم و آیه الکرسی میخوانم شبها با ترس میخوابم مبادا بهمحمله کند ولی خودم را سپرده مبه خدا و همیشه برایش دعا میکنم اونقدر این رفتارش عادی شده که اگر بیاد خونه و این کارا نکنه انگار خودش از خودش خجالت میکشه یعنی شده عادتش بد اخلاقی
و اما تصمیم من
میخوام خودمو زودتر از موعد بازنشسته کنم و برم در شهری بزرگ زندگی کنم و هیچ نشانی از خودم نگذارم و تک و تنها در آرامش و آسودگی زندگی کنم و هیچ وقت یاد از این دو تا بچه ی ناسپاس نکنم
برایشان سرمایه گذاشته ام ولی دیگر حاضر نیستم بقیه ی عمرم را به پاشون تلف کنم میخوام بی نام ونشون بروم خسته از فرزند ناسپاس هستم
🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9
@FATEMEBANOOO🍃🌸