eitaa logo
💕دلبرونگی💕
110.5هزار دنبال‌کننده
32.8هزار عکس
675 ویدیو
10 فایل
کانال دلبرونگی همسرداری، سیاست زنانه، تجربیات زنانه...💕🌸 ارسال تجربیات 👇🏻 @FATEMEBANOOO لینک کانال جهت ارسال https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 تبلیغات ما👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3365863583C9d1f0a5b90
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام در مورد خانمی که۱۵ ساله ازدواج کردند و به خاطر کارهای همسرشون مریض شدند 🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹 عزیزم دنیا خیلی بزرگه من سالهاست که زندگی مشترک دارم از مردها این را می دانم که از زن شکننده خیلی خوششان نمی آید و اینکه خود همسرم هم می گویند که سرتاپای مرد را فحش بکشی اینقدر بدش نمی آید که از التماس متنفر است از ضعیفی نفس .گرچه زن هرچه با ظرافت تر زیباتر و هرچه از درون قدرتمندتر بهتر .محکم باشید نگویید من دلبری نکردم شما دلبری کردی یا نکردی همسر شما تعهد باید داشته باشد .نترسید زندگی اینقدرها هم سخت نیست برای خودتان زندگی کنید و بچه ها منم مادرم وقتی عصبانی می شویم و دستمان به کسی نمی رسد سر بچه ها خالی می کنیم ولی این کار غلط است خودتان را اول و بچه ها را بعدش دوست داشته باشید به خودتان اهمیت بدهید به لباستان به خوشیتان .خودتان را از افکار کثیف و شیطانی نجات دهید وقتی برای خودتان ارزش گذاشتید اون مرد خودش می آید و خجالت می کشد بر می گردد اصلا برنگردد شما خودتان قوی شده اید و تحمل مشکلات را دارید حرف بزنید توی وجودتان نریزید در آخر حتی بچه ها هم برای شما نمی مانند .خودتان را قوی کنید با تحمل بالا. 💕 @delbarongi💕
🍃🍃🍃🍃🌸🍃🍃🍃 ارسالی های زیبای این روزهای شما😍🌹 واقعا که چقدر زیباست❤️ 🍃🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃
از برکت حفظ قرآن در زندگیش میگه🍃🍃🍃🍃🌸🍃🍃 .
💕دلبرونگی💕
از برکت حفظ قرآن در زندگیش میگه🍃🍃🍃🍃🌸🍃🍃 .
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃 ۱۶ ساله بودم که کلاس قرآن شرکت کردم. همون سال در مسابقه‌ی حفظ سوره‌ی نور در سطح شهرستان و استان دوم شدم.😊 این موفقیت همراه با تشویق‌های مادرم باعث شد که به حفظ قرآن علاقه‌مند بشم. تا حدود نوزده سالگی به صورت تدریجی چند جزئی رو حفظ کردم. از نوزده سالگی یعنی بعد از ازدواج هم حفظ رو به خاطر تشویق‌های همسرم جدی‌تر دنبال کردم و تا تولد فرزند اولم ۶ جزء و تا سال ۸۲ که فرزند دومم به دنیا اومد حدود ۱۱ جزء حفظ بودم. اما بلافاصله بعدش فرزند سومم رو باردار شدم و تا چهار سالگی‌ش فرآیند حفظ کردنم متوقف شد. البته بعد از اون با وجود سه فرزند، ادامه دادم تا اینکه به یاری خدا تونستم کل قرآن رو حفظ بشم...✌🏻 اما چیزی که برای حفظ، اونم با وجود چند فرزند مهمه سحر خیزیه.👌🏻 اگر سحرخیزی نباشه امکان حفظ هم نیست! در همکلاسی‌های خودم دیدم کسانی که تا ظهر می‌خوابیدن و برای چندمین بار با وجود یک بچه در کلاس حفظ شرکت می‌کردن ولی موفق نمی‌شدن.🤷🏻‍♀️ اما من بعد از نمازصبح صبحانه و حتی مقدمات ناهار رو هم آماده می‌کردم. تقریباً ساعت ۷ همگی صبحانه می‌خوردیم و بعد که دو تا از بچه‌ها و همسرم از خونه بیرون می‌رفتن و من می‌موندم و دختر ۴ ساله‌ام، می‌رفتم سراغ قرآن.😍 اول، تکلیف حفظم یعنی روزی نیم صفحه و هفته‌ای ۳ صفحه رو حفظ می‌کردم. (گاهی هم بیشتر) حفظ جدید رو تا آخر روز هر نیم ساعت دوره می‌کردم، طوری که هیچ اشکالی نداشته باشم. بعد برای استراحت می‌رفتم سراغ پختن ناهار و کمی هم با دخترم مشغول می‌شدم. الحمدلله دخترم، هم سحرخیز بود هم آروم.😎 حتی وقتی با خودم می‌بردمش کلاس، اصلاً کاری به من نداشت. یا نقاشی می‌کشید یا پازل درست می‌کرد یا مشغول خوردن بود.😄 بعد از گذاشتن ناهار و بازی با دخترم، دوباره محفوظات قبلی رو مرور می‌کردم. جدیدها رو بیشتر و قدیمی‌ها رو چند روز یکبار. تا ظهر، هم به کارهای خونه می‌رسیدم هم به برنامه‌ی حفظم. با صدای زنگ در هم قرآن رو می‌بستم و بقیه‌ی روز رو در خدمت همسر و بچه‌ها بودم. فقط گاهی به اندازه‌ی ۵ دقیقه حفظ اون روزم رو تثبیت می‌کردم. البته بیشتر خریدهای خونه و بردن و آوردن دخترم به مدرسه هم به عهده‌ی خودم بود. در طول مدت حفظ هم واقعاً زندگیم برکت خاصی داشت و خدا هم توفیقات حفظ قرآن رو روزبه‌روز برام بیشتر می‌کرد. یکی از برکاتش تشویق فرزندان و خواهرام برای حفظ بود. برکت دیگه ای که قرآن برای من داشت اینه که سعی می‌کنم به عنوان یک حافظ، مراقب اخلاق و رفتارم باشم. 💕 @delbarongi💕
سنگ نندازیم جلو پای جوونا🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🌸 ..
سلام بر فاطمه خانم عزیز ،راستش من خیلی خوشحالم از این ک میبینم خانما پیام میزارن راجب سرگذشتشون و میگن ما با وجود تحقیر دیگرون هم میخایم بچه دار بشیم 🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 هم تحصیلاتمونا تا دکترا ادامه بدیم واقعاً اَحسنت داره ای کاش در تمام رشته ها میدیدم ک صاحب مقام شدید و ده تا بچه داشتید هر چند مشکلات فراوونه ولی خب کسانی ک شرایط مالی خوبی دارند واقعاً ظلمه ک بچه دار نشن ای کاش جامعه هنریمونم اینجوری بود یعنی ما بازیگر زنی داشتیم ک صاحب نه تا بچه بشه بازیگریشم ادامه بده یا ورزشکاران زن تا به اونایی ک میگن حجاب و عفاف داشتن مانع کار زناست ثابت میکردیم ک اینطور نیست 💕@delbarongi💕
💕دلبرونگی💕
#سوال_اعضا 🍃🌹 عادت بد شوهرم رو از دوران عقدی فهمیدم... همراهان عزیز کانال دلبرونگی اگه تجربه ی مش
🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 سلام عزیزم راجب خانمی که کار بد شوهرشو از دوران عقد فهمید خواستم بگم خواهر خوبم انقدر تو خودت نریز بشین با خودش قشنگ صحبت کن با زبون نرم بهش بگو همونطور که تو روی من حساس هستی منم تو رو تمام و کمال برا خودم می‌خوام ،شوهرتو الان حتی نمیدونه چرا انقدر گرفته ای ولی به نظر من چندین جلسه با زبون نرم باهاش صحبت کن و همه حرفهای دلتو بزن ،اگه دیدی باز هم ادامه داد تا چند روز بی اعتناش کن بهش محبت نکن تا یکم به خودش بیاد ،آفرین به شما که آنقدر صادقانه پای گرفتاری های مالی و همه چیز شوهرت موندی .به امید حل شدن مشکلاتت خواهر عزیزم💖💗⁦💖 💕@delbarongi💕
وقتی خوشبختی من با اومدن بچه ها کامل شد🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹 عزیزانی که قبلا سابقه ی افسردگی‌داشتن لطفا این مطالب رو‌مطالعه نکنند شرح صبوری یک‌زن رو روایت میکنه🍃🍃🍃❤️ .
💕دلبرونگی💕
وقتی خوشبختی من با اومدن بچه ها کامل شد🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹 عزیزانی که قبلا سابقه ی افسردگی‌داشتن لطفا این مطا
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃🍃 متولد ۶۶ هستم. فرزند اول خانواده بودم و بعد از من سه برادر دیگه. تک دختر و کمی هم ناز نازی و عزیز دردونه‌ی بابام (پدرم علاقه‌ی خاصی به دختر داشتن) فکر کنم به خاطر اینه که توی فامیلمون دختر کم داریم و اکثرا تک‌ دخترن. سال ۸۵ توی سن ۱۹ سالگی با یک جوان مومن ازدواج کردم. اون زمان دانشجوی مدیریت بودم و همسرم هم ۲۰ سالشون بود. ایشون هنوز کاری نداشتن و مورد تعجب همه شده بود که چرا با وجود خواستگارهای زیاد، من باهاشون ازدواج کردم. اما برای ما که ایمان مهم‌تر بود، به خاطر ایمان زیادشون قبول کردیم. (اینو بگم که بعدها خدا هم کارشون رو درست کرد، هم ازبرکت بچه‌ها صاحب خونه و ماشین شدیم) در شهرستان زندگی خوبی رو شروع کردیم و سال ۸۷ اولین فرزندم محمدمهدی به دنیا اومد و زندگی ما رو شیرین‌تر کرد. پسرم ۳ ساله‌ش بود که تصمیم گرفتیم براش آبجی یا داداش بیاریم. باردارشدم و وقتی پسرم ۳ سال و ۹ ماه داشت محمدصادق به دنیا اومد... و باز محمدصادق عزیزم ۹ ماه بیشتر نداشت که دوباره فهمیدم باردارم. این‌بار خدا دختری به ما داد که اسمش رو زینب گذاشتیم. رسیدگی به سه تا بچه مخصوصاً دو تا پشت سر هم که حکم دوقلو رو داشتن خیلی سخت بود برام... یادم میاد که وقتی سومی رو باردار بودم، همه بهم یه جورایی نیش و کنایه می‌زدن. حتی مادرم هم خیلی ناراحت بودن و می‌گفتن من غصه‌ی تو رو می‌خورم. همسرم اما همیشه برام قوت قلب بود😍 و می‌گفت خانم کمکت می‌کنم. نگران نباش خداوند حتما توانایی‌ش رو در تو دیده که بهت بچه می‌ده.😌 زینب ۲ سال و ۹ ماه داشت که برای بار چهارم باردارشدم، چند ماهی بارداری‌م رو از بقیه به خصوص مادرم پنهان کردم. خداروشکر چون ویار نداشتم، کسی هم تا شکمم بزرگ نمی‌شد متوجه نمی‌شد باردارم. بارداری‌ها و زایمان خوب نعمتی بود که خدا به من داده بود. البته درد زایمان سختی خودش رو داشت ولی همه می‌گفتن خوش‌زایی چقدر... فقط در بعضی موارد سر زایمان خونریزی داشتم که با دارو برطرف می‌شد. ماه پنجم بارداری کم‌کم مادرم از بارداری‌م مطلع شد و این‌بار باهام دعوا کرد که بسه خودت رو از بین بردی دختر.😑 خوب چه می‌شه کرد مادره دیگه و نگران دخترش. و بالاخره خداوند به ما پسری به نام علی داد... 💕 @delbarongi💕
🍃🍃🍃🌸🌸🌸🍃 قلب من با عکسای جذابی که شکا ارسال میکنید😍🌹 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🌸🍃
🍃🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃 دلبرررررونه😍🌹 🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
🍃🌸 (مدیر کانال) 🍃💕 خوش آمدین به کانال سنجاق کانال رو چک کنید عبرت های اعضا رو بخونید ممکنه برای شما هم اتفاق بیوفته 🍃🌸 ارتباط با فاطمه بانو @FATEMEBANOOO کپی ❌از تمامی محتویات (عکس، سرگذشت، سوال، جواب، دلانه ها) در تمامی رسانه ها (روبیکا، تلگرام، ایتاو... ) حـــــــرااااام و پیگرد الهی دارد 🌸🍃 لینک کانال👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9