eitaa logo
بشارت وفتنه های آخرالزمان👹
1.7هزار دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
6.6هزار ویدیو
72 فایل
⁦❇️⁩⁦❇️⁩ شواهد نشان میدهد در دوران پیش از ظهور قرار داریم بزودی خبرهایی مهمی جهان را شگفت زده خواهد کرد @deldadghann1401 ادمین کانال👇 @zeynab_ghanevatii 🌺🌺کانال فروشگاهی ام👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1782055167Ce2c04afb47
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂ای درد سینه سوز دلم را علاج تو تاریک خانه ی نفسم را سراج تو... 🍂دنیای ما بدون حضورت جهنم است دردم تویی علاج تویی احتیاج تو... تعجیل در فرج مولایمان صلوات به رسم وفای هر شب بخوانیم دعای فرج و سلامتی حضرت رو https://eitaa.com/joinchat/64094406Cdc1aa61960
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واکنش شهیدرئیسی به نقاشی‌اش تصویر حضرت آقا رو میکشیدید من که طلبه هستم، کسی نیستم... هراندازه افتادگی کنید به همان اندازه بالا برده میشوید امیرالمومنین علیه السلام https://eitaa.com/joinchat/64094406Cdc1aa61960
😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭 کاش موقع حلالیت دیر نشده باشه بنده رو شناختی که از اخلاق سید ابراهیم رییسی دارم میبخشتت ، شما هم خیراتش یک نفر بفرست کربلا از ته دل راضی بشه.. https://eitaa.com/joinchat/64094406Cdc1aa61960
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 دختر دانشجو معلول بود، میخواست با رئیس جمهور صحبت کنه اما سید خودش رفت پیشش... ما مسئول اینجوری میخواهیم مردم بفهمه 🔴‌جهت پیوستن کلیک کنید https://eitaa.com/joinchat/64094406Cdc1aa61960
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📛هشدار کلاهبرداری تلفنی: ارسالی یک شهروند❗️❗️ با شماره شما تماس می گیرند می گویند از همراه اول یا فروشگاه...... هستیم ، شما برنده جایزه یک اپل واچ شده اید براتون بفرستیم؟ هزینه اش دم در به پست تحویل میدید.. اگر فریب بخورید می فرستند دم در ، پست ۴۰۰ هزار تومان از شما می گیرند و یک ساعت مچی قلابی بی ارزش داخل جعبه است.. لطفا بگید مسئولین و پلیس این کلاهبرداران را بگیرند.. ❗️❗️هرکس زنگزد گفت جایزه برنده شدی، ماشین برنده شدی و... بگو ازطرف من هدیه بده خواهرتون😉 خودش معناش می‌فهمه 😅 https://eitaa.com/joinchat/64094406Cdc1aa61960
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام صبحتون معطر به ذکرصلوات برمحمدوآل محمد(صلی الله علیه و آله وسلم)🌷 به رسم ادب هرصبح: السلام علی رسول الله وآل رسول الله❤️ السلام علیک یابقیة الله فی ارضه(عج)❤️ السلام علیک یااباعبدالله الحسین❤️ السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا❤️ السلام علیکم جمیعاو رحمت الله و برکاته💐 و لعن الله علی اعدائهم اجمعین...🔥 https://eitaa.com/joinchat/64094406Cdc1aa61960
❤ سلام حضرٺ باران تویی بهانه باران، برای باریدن تویی بهانه خورشید برای تابیدن بیا که عدالت مطلق مسیر میخواهد سپاه منتظرات امیرمیخواهد 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 https://eitaa.com/joinchat/64094406Cdc1aa61960
✳️منتظران ظهور 🔴سید کریم پینه دوز؛ مردی که 19 سال آقا امام زمان(عج) به دیدنش میرفت.. ✳️نامش سید کریم محمودی بود؛ حجره ی کوچکش در بازار، جایی بود که سالها در آن پینه دوزی کرده بود و شهرت سید کریم پینه دوز را هم به همین خاطر به او داده بودند. 🌹همانجایی که بارها و بارها، امام زمان (عج) به دیدارش رفته و با او هم صحبت شده بودند. 🌸آنچه در مورد سید کریم پینه دوز مشهور است، ملاقاتهای 19 ساله ی او با صاحب الامر (عج) در شبهای جمعه بود. ☘راز این کرامت بزرگ و دائمی را خود سید کریم اینگونه تعریف می کند: شبی در عالم خواب، جدم پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را دیدم. از ایشان تقاضای ملاقات امام عصر (عج) را نمودم. 🌟 آن حضرت فرمودند: «در طول شبانه روز، دو مرتبه برای فرزندم سیدالشهدا (علیه السلام) گریه کن.» از خواب بیدار شدم و این برنامه را به مدت یک سال اجرا کردم تا به خدمت آن حضرت نایل آمدم. 🔵وقتی توسل و صبر، گره ها را باز کرد ✳️مهلت اجاره خانه تمام شده بود، کنار دیوار چادر زده بود و خودش اسباب اثاثیه را توی کوچه آورده بود و با ناراحتی روی یک صندلی کهنه نشسته بود و به آقایش متوسل شده بود. 🌸آقا آمده بود و بهش گفته بود: «سید نگران نباش! اجدادمان هم مصیبتهای زیادی کشیده اند.» سید لبخندی زده بود و به شوخی گفته بود: ❤️«درست است آقا جان! اما هیچ کدام به درد اجاره نشینی مبتلا نشده اند!» 🌷حضرت مهدی(عج) تبسمی کرده بودند و فرمودند: «منزل درست می شود.» 💠و به صبح نرسیده کسی آمده بود و گفته بود خواب دیده که حضرت ولی عصر(عج) به او فرموده اند: «برو، فلان خانه را، در فلان خیابان بخر، به اسم سید کریم محمودی...» و در طول یک شب تا صبح خانواده بی سرپناهش، صاحب خانه شدند. 🔵آزمایش وفای عهد 💥صدای قدمهای کسی روی سنگهای کف مغازه توجهش را جلب کرد. سرش را که روی کفش خم کرده بود، بالا آورد. لبخندی صورتش را پوشاند. «شمایید آقا!» ♻️ برای چند لحظه کار را کنار گذاشت و سلام احوالپرسی گرمی کرد. طبق عادت همیشگی، آقا روی صندلی رو به رویش نشست. 💠سید سرش به کار گرم شد. 🌹«کفش ما را هم می دوزی؟» 💠«بله آقا جان! بعد از اینکه این 3 تا کار تمام شد مال شما را هم می دوزم.» ✳️سید سرعتش را بالاتر برد. حواسش بود که کفش میرزا را باید بعد از نماز تحویل بدهد. خوش قولی و مهارتش در بازار معروف بود. 🌹آقا دوباره پرسید: « سید کریم! کفش ما را هم می دوزی؟» 💠کریم لحظه ای دست از کار کشید و لبخندی زد. دست بر چشم گذاشت و گفت: «چشم آقا جان! این 3 تا کار تمام شد با جان و دل کفش شما را هم می دوزم.» ✳️دوباره مشغول شد. دستهای کریم انگار با سوزن و کفش بازی می کرد. 🌸دوباره آقا فرمود: «سید کریم! کفش ما را هم می دوزی؟» 🔰این بار کریم کفش را رها کرد. عبا را روی دوشش محکم کرد و با سرعت به طرف آقا رفت. با لبخند شیطنت آمیزی دست در کمر آقا انداخت و محکم نگهش داشت. سرش را نزدیک گوش مبارک حضرت (عج) برد و گفت: «من غلام و نوکر و خاک پای شمایم، این همه مرا امتحان نکنید! 🌺اگر یکبار دیگر تقاضای خود را بفرمایید و مرا شرمنده خود کنید، من هم مردم کوچه و بازار را خبردار می کنم که شما در مغازه من هستید.» 🌼آن گاه حضرت او را دلداری داده و عمل او را در تعهد به قول و پیمان، تایید فرموده بودند... 📙 زندگینامه آقا شیخ مرتضی زاهد، محمد حسن سیف اللهی ،ص50 📙. نقل قول از استاد کاظم صدیقی 🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃 https://eitaa.com/joinchat/64094406Cdc1aa61960
‍ ‍ خــانـــــوم خوشگله شــماره بـدم؟؟؟☹️ خــانـوم خــوشـگِله برسونمت؟؟؟😏 خـوشـگـلـه چـن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟😣 ایـنها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!😞 بیچــاره اصــلا” اهل این حرفـــــها نبود…😔 این قضیه به شـــدت آزارش می داد تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود وبه محـــل زندگیش بازگردد. به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت شـاید می خواست گـــلــه کند از وضعیت آن شهرِ لعنتی دخترک وارد حیاط امامزاده شد… خسته… انگار فقط آمده بود گریه کند…دردش گفتنی نبود….!!!😭 رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد…وارد حرم شد و کنار ضریح نشست. زیر لب چیزی می گفت انگار!!! خـدایـا کـمکـم کـن…❤️ چـند ساعـت بعد،دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد… خانوم!خانوم! پاشو سر راه نـشـسـتـی!!! مردم می خوان زیارت کنن!!! دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود رابه خوابگاه برساند…😱 به سرعت از آنجا خارج شد…وارد شــــهر شد… امــــا… امــا انگار چیزی شده بود… دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..!😳 انگار نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی کرد!!!😳 احساس امنیت کرد…با خود گفت:مگه میشه انقد زود دعام مستجاب شده باشه!!! فکر کرد شاید اشتباه میکند!!! اما اینطور نبود! یک لحظه به خود آمد… دید چـــادر امامــزاده را سر جـــایــش نگذاشته…!!!😍 🌹چادر یعنی امنیت🌹 💠کپی با ذکر صلوات آزاد است 💠 https://eitaa.com/joinchat/64094406Cdc1aa61960
✍میدونستید اون روزی که از سر دلسوزی به کارگر گفت ناهار خوردی خودش روزه بوده...؟ چقدر سوژه‌ش کردن و مسخرش کردن... 🖤اولیای الهی اینجورین،تازه بعد مرگشون همه میفهمن کی بوده و چیکارا کرده... https://eitaa.com/joinchat/64094406Cdc1aa61960
🌹شهیدامیرعبدالهیان به روایت همسر؛ خاطرات ۳۰ سال زندگی مشترک با آقای وزیر! ♦️من ۳۰ سال با آقای امیرعبدالهیان زندگی کردم، وقتی زندگی‌مان را شروع کردیم این ویژگی شخصیتی ایشان که حواس‌شان به همه‌چیز بود بسیار برای من جالب بود. جزو کسانی بودند که به صله‌رحم بسیار اهمیت می‌دادند. ما بدون استثنا باید هر هفته به فامیل سر می‌زدیم. حتی فامیل و بستگان دورتر را الزام داشتند که ماهی یک‌بار به آنها سر بزنند و یا اینکه اگر شرایطش پیش نمی‌آمد تلفنی احوال‌شان را جویا باشند. ♦️وزارت نه اسمش نه رسم و مسئولیتش ذره‌ای از خانواده دوستی و مردم‌داری آقای وزیر کم نکرد. او دلبسته صندلی گرم و نرم وزارتخانه و پله‌های ترقی نبود. اسم و رسمش را جای دیگری جستجو می‌کرد؛ شاید در دایره محبوبان خدا. ♦️بارها پیش‌آمده بود که برخی از دوستان شهید در جمع به ایشان گفته بودند که ما در شما استعداد و توانایی‌ای می‌بینیم که به مقام بالایی خواهید رسید. اما همسرم هر بار که با هم صحبت می‌کردیم می‌گفتند:من همیشه از خدا خواستم که زمانی به جایگاه و مقامی برسم که آن مقام به اندازه عطسه بز برای من بی‌ارزش باشد. ♦️دقیقا هم همینطور بود. ایشان وزراتخانه را فرصتی برای حل بیشتر مشکلات مردم و خدمت به آنها می‌دانستند و هیچ‌وقت تغییر نکردند. ♦️خانم امیرعبدالهیان که شیرینی مرور روزهای خوش زندگی با یک شهید، طراوت را به چشم‌هایش بازگردانده، پیوست جالبی برای خاطراتش دارد. می‌گوید:« انگار از پهلوی پیغمبر خدا رد شده بودند و ما داشتیم قطره‌های کوچکی از سیره نبوی را در وجودشان می‌دیدم. مثل یک مسلمان واقعی!» ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/joinchat/64094406Cdc1aa61960
روزي با كاميون شخصي از ستاد كمک‌رساني به جبهه‌هاي جنگ از كاشان به مريوان عازم شدم، اكبر زخمي شده و در بيمارستان بستري بود به عيادتش رفتم اما برادرم با عصا از بيمارستان به خط‌مقدم رفته بود. مدتي صبر كردم تا از خط برگشت و او را دیدم. من فراموش كرده بودم كوپن سوخت همراه خود ببرم، به برادرم گفتم براي برگشت نياز به گازوئيل دارم، مرا به جايگاه برد و دستور داد فقط به مقداري كه مرا از منطقه تا كاشان برساند به من گازوئيل بدهند! گفتم: هر دو باک كاميون را پر كنيد، من براي حمل‌ونقل محموله‌ها، كرايه‌اي نگرفته‌ام برادرم گفت: بيشتر از اين به تو بدهم از بيت‌المال است و حرام، به اندازه‌اي كه بتوانی به كاشان برسی گازوئيل در اختيارم گذاشتم!! https://eitaa.com/joinchat/64094406Cdc1aa61960 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆آقای رئیسی رو مسخره کردن و گفتن همّت(هزار میلیارد تومن) رو بلد نیست بخونه اشتباها می‌خونه هَمَت ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/joinchat/64094406Cdc1aa61960
🌷🕊 درباره حساسیت زیاد داشت. می‌گفت: اگر روزی یکی از خواهرهایم را بی‌توجه به حجاب ببینم روز مرگ من است... 🌷🕊 ‎‎‌‌‎┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/joinchat/64094406Cdc1aa61960
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از شهید اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 📿 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/joinchat/64094406Cdc1aa61960
✅اثر کلام شهید ؛ روحانی کاروان بود امروز می‌گفت خانم بدحجابی در کاروان داشتیم همه جونش پیدا بود 😐 چندبار تذکر حجاب دادم دیدم اصلا اهمیت نمی‌ده😞 می‌گفت من همیشه که میام کربلا ، ۴۰ تا عکس شهید با یک خط وصیت نامه اش درست کردم میدم به زوار ،میگم به نیت این شهید زیارت کنید.. نصفش خودم پخش کردم نصفش دادم مدیر پخش کرد 🔷می‌گفت تا عکس و وصیت شهید جواد محمدی به دست این زن رسید صدای جیغ و گریه اش بلند شد... گفتیم چیشد؟؟ گفت این شهید به نام من افتاده ، زیر عکسش نوشته والله قسم من روز قیامت قطعاً یقه بی حجاب ها رو میگیرم و شفاعتشون نمیکنم.. می‌گفت همونجا توبه کرد، رفت ۳۰ تا چادر مشکی خرید برای همه فامیل و دوستاش که چادری بشن.. ✍🏼قاضی زاده https://eitaa.com/joinchat/64094406Cdc1aa61960
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
توئیت میثم تمار 💥عفت و حیای تو ما را بیش از پیش دلتنگت میکند،که مستقیم و خیره به مجری خانم نگاه نمی‌کردی ،حق داشت مادرت از دلتنگیت فریاد بزند . 💥حاج آقا حاج آقااااا هارداسان؟ ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ https://eitaa.com/joinchat/64094406Cdc1aa61960