eitaa logo
دلدادگی💞
7.9هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
0 فایل
او را دوست دارم . . .♥️ خیلی ساده حتی بدون قافیه‌ای شعر یا‌ نثری عاشقانه! ولی عمیق، از ته دل : ) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا دردهایی دارم؛ که به هیچکس نمی توان بگویم ! اشکهایی دارم؛ که پیش هیچکسی نمیتوانم آشکار کنم ! گفتنی هایی دارم؛ که هیچ قلبی محرم آن نیست ! و تنهایی من با هیچ جمعی پر نمی شود ! و زخم های من با هیچ مرهمی التیام نمی یابد ! تنها تویی که مرحم زخممی تنها تویی دوای دردمی و تنها تویی که حال مرا می دانی و از راز دلم خبرداری خداوندا ای شنونده ی دعاها لطفا خودت معجزه ای کن و آرامشت را نصیب حالم کن ...! ‌ 💞💞💞💞💞💞💞💞💞 @deldadgiman 💞💞💞💞💞💞💞💞💞
هدایت شده از تبلیغ های خصوصی رنج کشیده ها ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خانمائیکه با حسرت به بقیه نگاه میکنن بیان👩‍🦰👇 هفته اول ریزش مو 😍 هفته دوم موهای ریز😍 دوماه بعد ۲برابر شدنِ 😍 حیفِ کفِ سرت نیست با و سوراخ سوراخش کنی؟! بیا اینجا موهای خودتو برگردون☺️👇 https://eitaa.com/joinchat/50528882Ce2ecb8c90f
چرخ دوران میﭼﺮﺧﺪ چہ ﺑﺮﺍۍ ﺁنڪہ ﻣﯿﺨﻨﺪﺩ ﭼﻪ ﺑﺮﺍۍ ﺁنڪہ ﻣﯿﮕﺮﯾﺪ ﺯﻧﺪگے ﺩﻭﺧﺘﻦ ﺷﺎﺩﯾﻬﺎﺳﺖ ﺯﻧﺪگے ﻫﻨﺮ ﻫﻢ نفسے ﺑﺎ ﻏﻢ ﻫﺎﺳﺖ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻨﺮ ﻫﻢ ﺳﻔﺮے ﺑﺎ ﺭﻧﺞ ﺍﺳﺖ ﺯﻧﺪگے ﯾﺎﻓﺘﻦ ﺭﻭﺯنہ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾڪے ﺍﺳﺖ زندگے هنر دل دادن‌هاست زندگے هنر نشاندن لبخند بر لب‌هاست روزتان مزین بہ شادے و لبخندے مستدام باد آدمی که یکبار احساساتش آسیب دیده قلبش شکسته و ترجیح داده توی تنهاییاش بمونه و از آدما دوری میکنه نه دنبال جلب توجهه نه توقع زیادی داره، اون فقط یه حصار دور خودش کشیده که از نزدیک شدن آدمای دوروزه دور باشه و فقط کسی ازین مرز رد میشه که بهش این اطمینانو بده که برای قلب حساسو تازه مداوا شدش امانتدار خوبیه. کاش غیر از من و تو هیچکس با خبر از ما نشود نوبت بازی ما باشد و دیگر هرگز نوبت بازی دنیا نشود.... این همه اندوه بی دلیل برای چیست؟ هیچ چیز همیشگی نیست! فردا که بیاید، امروز فراموش شده است... ‌ ‌ 💞💞💞💞💞💞💞💞💞 @deldadgiman 💞💞💞💞💞💞💞💞💞
هدایت شده از تبلیغات ایران فیبروز/تنهایی
🚨 🔴 برخی مدارس تعطیلی رسمی اعلام شد👇🏿👇 ✅https://eitaa.com/joinchat/3499164473C68d4be0b8c جزئیات بیشتر در👆🏿👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زِ ما بگذر ، شتر دیدی ندیدی ! ‌ 💞💞💞💞💞💞💞💞💞 @deldadgiman 💞💞💞💞💞💞💞💞💞
😍کانال لباس‌بچه‌ای که توی ایتا ترکونده و مامانا از قیمتا شوکه میشن😲 🔴همه مدل لباس بچه‌👈کف قیمت لباس های ۱۵۰ تا ۴۵۰ تومنی 🔴نوزادی تا ۱۷ سال🔴 ☘ قیمتا مفته واقعاااا😱😍 الان کلیک کن و کارا رو ببین😊👇 http://eitaa.com/joinchat/68485120Cf591ddd464
هدایت شده از تبلیغات ایران فیبروز/تنهایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زِ ما بگذر ، شتر دیدی ندیدی ! ‌ 💞💞💞💞💞💞💞💞💞 @deldadgiman 💞💞💞💞💞💞💞💞💞
هدایت شده از تبلیغات ایران فیبروز/تنهایی
کاملا واقعی⛔️ این مرد بزرگی رو چونش داشت بالاخره بعد بیست سال تصمیم گرفت عمل کنه اما چیزی که بیرون میاد قابل باوره موهای تنتون سیخ میشه ⬇️😭 کلیپش برای اخرین بار تو لینک زیر گذاشتم👇 از نظرتون چه چیزی بیرون میزنه؟😳⭕️ https://eitaa.com/joinchat/1121518071Cc47b33eadd افرادی که دچار هستند وارد نشوند 😰🔞
من
دلدادگی💞
#قصه من
باید می رفت خانه اش و پاهایش را دراز می کرد و لباسش را بالا می زد و دست روی شکمش می گذاشت. صدایش را کمی کلفت می کرد و بابایش می شد… کمی بعد صدایش را پیر و خسته ولی مهربان می کرد و نقش شیرین جون را برای پسرک بازی می کرد… صدایش را خندان می کرد و ذوق زده برایش حرف میزد و مامانی جونی اش می شد… شاید … شاید برای خودش سبیل مردانه ای می گذاشت و صدایش را گرم می کرد و دایی رضا جانش می شد… مادرش نبود که؟ بچه سراغ مادرش را خواهد گرفت… نقش ناهید را چگونه ایفا کند؟ مهربان شود یا بداخلاق؟ اخمو یا خنده رو؟ ناهید چگونه مادری خواهد شد برای پسرک در شکمش؟ پسرک را دوست خواهد داشت؟ خوب چه ایرادی داشت او که نقش بازی می کرد… نقش ناهید مهربان را که شیشه شیر به دست قربان صدقه اش را می رفت را می توانست بازی کند… و او هم می رفت به جهنم… می رفت درست مثل روزی که اصلا در زندگی خانواده ی مصطفوی نبوده است… نباید بغض می کرد… نباید اشک می ریخت… این بچه مال او نیست… این بچه ای که به زیر شکمش نوازش گونه ضربه می زد… آه نباید می کشد… دلبسته نباید می شد… ماشین که ایستاد… نقطه ای جلوی نقش بازی او گذاشته شد و تمام… نگاهی گیج به اطراف انداخت و نگاه سخت و اخمو وحید پی این نگاه… چشمش که به خانه ی رستاخیزها افتاد، آرام گفت: من می خوام برم خونه ام.