فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا دردهایی دارم؛
که به هیچکس نمی توان بگویم !
اشکهایی دارم؛
که پیش هیچکسی نمیتوانم آشکار کنم !
گفتنی هایی دارم؛
که هیچ قلبی محرم آن نیست !
و تنهایی من با هیچ جمعی پر نمی شود !
و زخم های من با هیچ مرهمی
التیام نمی یابد !
تنها تویی که مرحم زخممی
تنها تویی دوای دردمی
و تنها تویی که حال مرا می دانی
و از راز دلم خبرداری
خداوندا
ای شنونده ی دعاها
لطفا خودت معجزه ای کن
و آرامشت را نصیب حالم کن ...!
💞💞💞💞💞💞💞💞💞
@deldadgiman
#دلدادگی_من
💞💞💞💞💞💞💞💞💞
هدایت شده از تبلیغ های خصوصی رنج کشیده ها ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خانمائیکه با حسرت به #موهای_پُر_پُشت بقیه نگاه میکنن بیان👩🦰👇
هفته اول #اِستُپِ ریزش مو 😍
هفته دوم #جوونه_زدنِ موهای ریز😍
دوماه بعد ۲برابر شدنِ #حجمِ_مو😍
حیفِ کفِ سرت نیست با #مِزوتراپی و #کاشت سوراخ سوراخش کنی؟! بیا اینجا موهای خودتو برگردون☺️👇
https://eitaa.com/joinchat/50528882Ce2ecb8c90f
چرخ دوران میﭼﺮﺧﺪ
چہ ﺑﺮﺍۍ ﺁنڪہ ﻣﯿﺨﻨﺪﺩ
ﭼﻪ ﺑﺮﺍۍ ﺁنڪہ ﻣﯿﮕﺮﯾﺪ
ﺯﻧﺪگے ﺩﻭﺧﺘﻦ ﺷﺎﺩﯾﻬﺎﺳﺖ
ﺯﻧﺪگے ﻫﻨﺮ ﻫﻢ نفسے ﺑﺎ ﻏﻢ ﻫﺎﺳﺖ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻨﺮ ﻫﻢ ﺳﻔﺮے ﺑﺎ ﺭﻧﺞ ﺍﺳﺖ
ﺯﻧﺪگے ﯾﺎﻓﺘﻦ ﺭﻭﺯنہ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾڪے ﺍﺳﺖ
زندگے هنر دل دادنهاست
زندگے هنر نشاندن لبخند بر لبهاست
روزتان مزین بہ شادے و لبخندے مستدام باد
آدمی که یکبار احساساتش آسیب دیده قلبش شکسته و ترجیح داده توی تنهاییاش بمونه و از آدما دوری میکنه نه دنبال جلب توجهه نه توقع زیادی داره، اون فقط یه حصار دور خودش کشیده که از نزدیک شدن آدمای دوروزه دور باشه و فقط کسی ازین مرز رد میشه که بهش این اطمینانو بده که برای قلب حساسو تازه مداوا شدش امانتدار خوبیه.
کاش غیر از من و تو هیچکس با خبر از ما نشود
نوبت بازی ما باشد و دیگر هرگز
نوبت بازی دنیا نشود....
این همه اندوه بی دلیل برای چیست؟
هیچ چیز همیشگی نیست!
فردا که بیاید،
امروز فراموش شده است...
💞💞💞💞💞💞💞💞💞
@deldadgiman
#دلدادگی_من
💞💞💞💞💞💞💞💞💞
هدایت شده از سابقه گسترده طلایی💛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴مدارس برخی شهرها فردا #تعطیل شد
جهت اطلاع از اخبار تعطیلی مدارس و دانشگاه های شهرتان روی استان خودتان کلیک کنید👇
تهران خراسان رضوی مشهد البرز
اردبیل آذربایجان غربی آذربایجان شرقی
اصفهان خوزستان ایلام خراسان شمالی هرمزگان بوشهر مرکزی همدان لرستان گیلان سیستان و بلوچستان زنجان مازندران سمنان کردستان چهارمحال و بختیاری فارس قزوین قم البرز کرمان کرمانشاه گلستان یزد کهگیلویهوبویر احمد
❄️ روی استان خودتان کلیک کنید ببینید تعطیل شدید یا خیر؟😳❌👆
هدایت شده از سابقه گسترده طلایی💛
😍کانال لباسبچهای که توی ایتا ترکونده
و مامانا از قیمتا شوکه میشن😲
🔴همه مدل لباس بچه👈کف قیمت
لباس های ۱۵۰ تا ۴۵۰ تومنی
🔴نوزادی تا ۱۷ سال🔴
☘ قیمتا مفته واقعاااا😱😍
الان کلیک کن و کارا رو ببین😊👇
http://eitaa.com/joinchat/68485120Cf591ddd464
هدایت شده از تبلیغات ایران فیبروز/تنهایی
🔮عـلـت مـرگ مـتـولـدیـن هـر مـاه⚰
💦کـلـیـک کـن روی مـاه تـولـدت🤯📵👇
🚷فـــروردیــــن⚰ 🚭اردیبهــشـت⚰
📵خــــــرداد⚰ 🔞تـــــیــــــر⚰
🚱مـــــــرداد⚰ 🚳شــهـــریور⚰
🚷مــهـــــر⚰ 🚭آبـــان⚰
📵آذر⚰ 🔞دی⚰
🚱بـهـمـن⚰ 🚳اســفـند⚰
📛مـن بـا سـرطـان مـی مـیـرم😰☝️👆
هدایت شده از تبلیغات ایران فیبروز/تنهایی
کاملا واقعی⛔️
این مرد #غده_چرکی بزرگی رو چونش
داشت بالاخره بعد بیست سال تصمیم گرفت عمل کنه اما چیزی که بیرون میاد#غیر قابل باوره موهای تنتون سیخ میشه ⬇️😭
کلیپش برای اخرین بار تو لینک زیر گذاشتم👇
از نظرتون چه چیزی بیرون میزنه؟😳⭕️
https://eitaa.com/joinchat/1121518071Cc47b33eadd
افرادی که دچار#بیماری هستند وارد نشوند 😰🔞
دلدادگی💞
#قصه من
#پارت_۴۰۷
باید می رفت خانه اش و پاهایش را دراز می کرد و لباسش را بالا می زد و دست روی شکمش می گذاشت. صدایش را کمی کلفت می کرد و بابایش می شد… کمی بعد صدایش را پیر و خسته ولی مهربان می کرد و نقش شیرین جون را برای پسرک بازی می کرد… صدایش را خندان می کرد و ذوق زده برایش حرف میزد و مامانی جونی اش می شد… شاید … شاید برای خودش سبیل مردانه ای می گذاشت و صدایش را گرم می کرد و دایی رضا جانش می شد… مادرش نبود که؟
بچه سراغ مادرش را خواهد گرفت… نقش ناهید را چگونه ایفا کند؟ مهربان شود یا بداخلاق؟ اخمو یا خنده رو؟ ناهید چگونه مادری خواهد شد برای پسرک در شکمش؟ پسرک را دوست خواهد داشت؟ خوب چه ایرادی داشت او که نقش بازی می کرد… نقش ناهید مهربان را که شیشه شیر به دست قربان صدقه اش را می رفت را می توانست بازی کند… و او هم می رفت به جهنم… می رفت درست مثل روزی که اصلا در زندگی خانواده ی مصطفوی نبوده است… نباید بغض می کرد… نباید اشک می ریخت… این بچه مال او نیست… این بچه ای که به زیر شکمش نوازش گونه ضربه می زد… آه نباید می کشد… دلبسته نباید می شد…
ماشین که ایستاد… نقطه ای جلوی نقش بازی او گذاشته شد و تمام… نگاهی گیج به اطراف انداخت و نگاه سخت و اخمو وحید پی این نگاه… چشمش که به خانه ی رستاخیزها افتاد، آرام گفت: من می خوام برم خونه ام.