خسرو شکیبایی یه جا میگه:
گاهی سکوت میکنی،چون اونقدر رنجیدی که نمیخوای حرف بزنی ..
دقیقا همونجا:))
« بار اول که دیدمت، چنان بی مقدمه زیبا بودی که چند روز بعد یادم افتاد، باید عاشقت شوم...»
به شهر من بيا محبوب من!
همين فردا بيا همه چيز را رها كن و بيا بگو كسى منتظر من است و بیا.
دوست دارم ساعتها زیر بارون قدم بزنم
و یادم بمونه که هنوز زندهام و باید زندگی کنم:)