eitaa logo
دِلیسم | Deliism
2.1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
232 ویدیو
1 فایل
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم ▪️ دِلیسم 👇🏻 همان مکتب دِل است و حرف دِل را می‌زند ♥️ ▪️ ادمین و تبادل: @alef_em ▪️ کپی برای کانال ها ⛔️ فقط فوروارد
مشاهده در ایتا
دانلود
کاش میﺷﺪ ﯾﮏ صبح ﮐﺴﯽ ﺯﻧﮓ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺰﻧﺪ ﺑﮕﻮﯾﺪ: ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ِﭘـُر ﺁﻣﺪﻩ ﺍم ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ، ﺑﺎ ﻗﻠﺐ ﻫﺎﯾﯽ ﺁﮐﻨﺪﻩ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﻫﺎﯼ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺳﻮﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ها ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡ ﺑﻤﺎﻧﻢ ﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﺮﻭﻡ | | @deli_ism
مرا جواب می کند سکوت چشمهای تو و باز تنگی نفس و باز هم هوای تو... دوباره می زند به این سر جنون گرفته ام دوباره انقلاب من... دوباره کودتای تو... | | @deli_ism
کاش برگردیم به اون‌ روزا که فقط اسهال برامون کمین کرده بود 😔 @deli_ism ♥
چشمان درخشان تو تا جام گرفتند این مردم آشفته چه آرام گرفتند بی شبهه نخستین شعرا طرز غزل را از شیوه ی چشمان تو الهام گرفتند تا گوشه ای از صدق و صفا را بنمایند رفتار تو را آینه ها وام گرفتند مستان تو هرچند غریبان جهانند از راه نشان دادن تو نام گرفتند در وهم نمی گنجی و بیچاره جماعت از بی خبری دامن اوهام گرفتند آنان به سلامت به سرانجام رسیدند کز سینه ی مشروح تو اسلام گرفتند در پرده ای و پرتو می هوش مرا برد چشمان درخشان تو تا جام گرفتند | | @deli_ism
آدم بی‌ دلیل یک آهنگ رو دوبار گوش نمی ‌کنه. بی ‌دلیل دوبار به چشمایِ هیچ ‌کسی نگاه نمی ‌کنه. بی‌ دلیل به یک نفر دو بار فرصت نمیده. هیچ تکراری بی ‌دلیل تبدیل به تکرار نمیشه! @deli_ism
اگر خدا نیستی چرا تکی! | #عباس_معروفی | @deli_ism ♥
••• [روزِنخست،نوبت‌ِ ‌تقسیم تاب و تب تابش بـه‌موۍِتو،به‌منِ‌خسته‌تب رسید🧡] ••• 🌱 @mashaar
‏عشق فقط اونجاییش که بهت میگه (عاقایی اگه دُفتی اِملوز چه لوزیه)؟😍 تو هم یه لبخند میشینه رو لبات و میگی روز مرگت به شکل دراماتیک و دردناک به دست من بعد تو یه بشکه اسید حلش میکنی تا حرف زدن یاد بگیره. @deli_ism
همیشه باید تفاوتی وجود داشته باشد میان «او» با هر کس‌ دیگری. «او» باید تمام جانت باشد، تمام جانش باشی قدم زدن با او، مثل راه رفتن روی اَبرها باشد، زمان کنارش آنقدر زود بگذرد که متنفر شوی از ساعت مچی. یک «او» که کنارش، عاشق تمام چراغ قرمز های طولانی شوی، درست لحظه ای که دستانش را لمس میکنی، دستانت را بوسه میزند. یک «او» که هیچ وقت نرود. یک «او» که تا سلام میکند، دلت برایش برود. تا گفت: حالت چطور است!!؟ بگویی: کنار تو، خوب تر از خوب هستم و بس مرز میان تو و «او» فقط احترام باشد، چیزی که همیشه هست. راز پنهان شده ی میان تو و او، هدیه ی ماهگرد ماه بعد باشد و بس. دوستت بدارد، دوستش بداری چیزی شبیه معجزه باشد... من ایمان دارم، در این کسادی احساس و‌ عاطفه، در این شلوغی بی مهری ها، میان این همه دروغ و ریا، یک «او» برای تمام آنها که عاشقانه زندگی میکنند وجود دارد. بعضی ها بی شک این «او» ی عزیز را دارند. اما دیر یا زود، برای تو نیز یک «او»ی دوست داشتنی خواهد آمد. بعد بلند بلند بگو: من یک «او» میشناسم که تمام جهان را بدهید، از دستش نخواهم داد، یک «او» که من را با دنیا عوض‌نمیکند. «او» جانک من است و من جانان «او» | | @deli_ism
مثل بیماری که بالاجبار خوابش می برد مرد اگر عاشق شود دشوار خوابش می برد می شمارد لحظه ها را؛ گاه اما جای او ساعت دیواری از تکرار خوابش می برد در میان بسترش تا صبح می پیچد به خویش عاقبت از خستگی ناچار خوابش می برد جنگ اگر فرسایشی گردد نگهبانان که هیچ در دژ فرماندهی سردار خوابش می برد رخوت سکنی گرفتن عالمی دارد که گاه ارتشی در ضمن استقرار خوابش می برد دردناک است اینکه می‌گویم ولی هنگام جنگ شهر بیدار است و فرماندار خوابش می برد بی گمان در خواب مستی رازهایی خفته است مست هم در قصر و هم در غار خوابش می برد تو شبیه کودکی هستی که در هنگام خواب پیش چشم مردم بیدار خوابش می برد من کی ام!؟ خودکار دست شاعر دیوانه ای! تازه وقتی صبح شد خودکار خوابش می برد یا کسی که جان به در برده ست از خشم زمین در اتاقی بسته از آوار خوابش می برد در کنارت تازه فهمیدم چرا درنیمه شب رهروی در جاده ی هموار خوابش می برد سر به دامان تو مثل دائم الخمری که شب سر به روی پیشخوان بار خوابش می برد یا شبیه مرد افیونی به خواب نئشگی لای انگشتان او سیگار خوابش می برد من به ساحل بودنم خرسندم آری دیده ام اینکه موج از شدت انکار خوابش می‌برد وقتی از من دوری اما پلک هایم مثل موج می پرد از خواب تا هر بار خوابش می برد من در آغوش تو؛ گویی در کنار مادرش کودکی با گونه ی تبدار خوابش می‌برد «دوستت دارم» که آمد بر زبان خوابم گرفت متهم اغلب پس از اقرار خوابش می‌برد صبح از بالین اگر سر بر ندارد بهتر است عاشقی که در شب دیدار خوابش می برد | | @deli_ism
خيرالامور هرسحرم چشم هاى توست؛ "صبح" مرا به خير نگاهى، بخير كن | | @deli_ism