صبح شد؛
آفتاب آمد!
چای را خوردیم
روی سبزه زارِ میز
ساعت 9
ابر آمد!
نرده ها تر شد؛
لحظه های کوچک من
زیر لادن ها؛
نهان بودند،
یک عروسک!
پشت باران بود
ابر ها رفتند!
یک هوای صاف
یک گنجشک
یک پرواز؛
در گشودم!
قسمتی از آسمان
افتاد در ليوان آب من،
آب را با آسمان خوردم
لحظه های كوچک من؛
خواب های نقره می ديدند!
| #سهراب_سپهری |
@deli_ism ♥
ای آنکه مرا برده ای از یاد، کجایی؟
بیگانه شدی، دست مریزاد، کجایی؟
در دام توام، نیست مرا راه گریزی
من عاشق این دام و تو صیاد کجایی؟
محبوس شدم گوشه ی ویرانه ی عشقت
آوار غمت بر سرم افتاد، کجایی؟
آسودگی ام، زندگی ام، دارو ندارم
در راه تو دادم همه بر باد، کجایی؟
اینجا چه کنم؟ از که بگیرم خبرت را؟
از دست تو و ناز تو فریاد، کجایی؟
دانم که مرا بی خبری می کشد آخر
دیوانه شدم خانه ات آباد کجایی؟
| #پریناز_جهانگیر_عصر |
@deli_ism ♥
آدم باید یک نفر را داشته باشد
که تمامِ ناگفته های دلش را برایش بگوید
باید یک نفر را داشته باشد
تا تمامِ حرف هایش را از عمقِ چشمانش بخواند
باید یک نفر باشد
که دلـت از تنهایی نترسد
خلاصه بگویم،
باید یک نفرباشد که امیدِ تمامِ نا امیدی هایِ زندگیت باشد...
| #مائده_زمان |
@deli_ism ♥
تنهایت می گذارد، تو می مانی و یک ردپا
گرمای دست هایت می رود، سردت می شود، یخ میزنی و پس از مدتی به تنهایی عادت می کنی...
تا اینکه لعنتی ای با آتشی در دست هایش می آید، گرمت می کند و باعث می شود تنهایی را فراموش کنی، ولی او هم نمی ماند.
و دوباره باز همه چیز تکرار میشود
گرمای دست هایت می رود، سردت می شود، یخ میزنی...
اما این بار لبخندی گوشه لبانت می شکند، دیگر منتظر هیچ لعنتی ای نیستی، به دنبال آتش نمی گردی، با یخ زدن کنار آمده ای،
و تنهایی را هم دوست داری!
| #روزبه_معین |
@deli_ism ♥
4_5776253782123874569.mp3
10.21M
خیال تو بزرگه یا
دلِ مو خیلی جاش تنگه...
مو که ریگی به کفشوم نی؛
کجای کار می لنگه...!؟
| #عرفان_طهماسبی |
@deli_ism ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فکر کردم وقتی میگی دوستم نداری، داری شوخی میکنی...
@deli_ism ♥
یا رَبَّ اِنَّ لَنا فیکَ اَمَلاً طَویلاً کَثیراً
خدایا ما روتو خیلی حساب کردیم...!
@deli_ism ♥
خردادِ بیچاره
هنوز بهار است
اما نه باران دارد؛ نه شکوفه
مثل من که هنوز عاشقم
اما نه تو را دارم؛ نه نشانت را
| #راحیل_نیکفر |
@deli_ism ♥