نمیگویم به وصل خویش شادم گاه گاهی کن؛
بلاگردان چشمت کن مرا گاهی نگاهی کن
| #امیر_خسرو_دهلوی |
@deli_ism ♥
اصلا بعضى موقع ها صداش ميكنى كه فقط بهت بگه "جانم" تو ام بگى "هيچى" و تو دلت ذوق كنى...
@deli_ism ♥
دوست داری من از زندگیت یه داستان بنویسم؟
پانزده ساله دارم این سوال رو از هرکسی که کتاب داستان میخره می پرسم!
تا حالا به این موضوع فکر کردی؟
فکر می کنی چند بار می خونیش؟ یه بار؟ دو بار؟ یا سه بار؟
ولی من فکر می کنم هزار بار می خونیش، حتی وقتی کنار پنجره اتاقت تو آرامش چایت رو میل می کنی یهو از جایت بلند میشی و میری سمت داستانت و صفحه ای که دوست داری رو از حفظ می خونی،
دوست داری بخونی کی بودی، چی کار کردی یا اینکه کی رو دوست داشتی!
میدونی، یکم درد هم داره...
| #روزبه_معین |
@deli_ism ♥
چه وسوسه ای دارد
خدا بودن!
فکرش را بکن...
همیشه کنار تو،
نزدیک تر از رگ گردنت باشم...
| #علیرضا_سعادتی |
@deli_ism ♥
«هراس از باد هجرانی نداری؟» وصل می پرسد؛
و از عاشق جواب «هر چه باداباد» می آید
| #حسین_منزوی |
@deli_ism ♥
اصلا می دانی چیست؟
گاهی شعر را
نباید کامل نوشت!
باید سه نقطه گذاشت
و رفت...
| #پیمان_لطیف_نیا |
@deli_ism ♥
اون نمیدونه تو چقدر دوسش داری!
اون نمیدونه استرس میگیری وقتی بهش تکست میدی!
اون نمیدونه میمیری و زنده میشی تا جواب تکستتو بده!
اگه دوسش داری بهش بگو!
@deli_ism ♥
چنان چشم و دمار از من در آورده است چشمانت؛
که از کرمانیان، آقامحمّدخانِ قاجاری...
| #رضا_احسان_پور |
@deli_ism ♥