🔸 در زیارت اربعین آمده: ابیعبدالله علیهالسلام همه دار و ندارش را برای خدا بذل کرد؛ نه اینکه انفاق کند و صدقه بدهد؛ یعنی خدایا! هرچه فدای تو کردم، مطلقاً توقع پاداش از تو ندارم.
💠#استاد_انصاریان
#اربعین
#زیارت_اربعین
#حب_الحسین_یجمعنا
#ما_ملت_امام_حسینیم
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓
❖ 🏴@dellane🏴 ❖
┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛
دلانہ
💗💔💗💔💗 امروز یه #پست_خاص_دلانہ داریم منتظر باشید..... 💓💗💓💗💓 ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓ ❖ 🏴@dellane🏴
🏴شب اربعین
بفرمایید زیارت
حرم از این طرفه👇
السلام علیک یا اباعبـــدالله
http://app.imamhussain.org/tour/
التماس دعا 🤚
#پست_خاص_دلانہ
#اربعین
#حرم
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓
❖ 🏴@dellane🏴 ❖
┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛
📌 عمود شماره ۱۰۷۰
🏠 به خونهی برادرِ عراقی رسیدیم. همسر و بچههای صاحبخونه با احترام به استقبالمون اومدن و تنها اتاقی رو که داشتن، به ما دادن. سفرهای رنگارنگ و پُر از غذاهای متنوع پهن شد.
🍲 به جرات میتونم بگم همهی داراییشون رو برای فراهم کردنِ این سفره، خرج کرده بودن. من و داداش خشی اینقدر خسته و گرسنه بودیم که هر چی دَمِ دستمون بود خوردیم و همونجا کنار سفره دراز کشیدیم.
🔸 چشمم افتاد به ظرف آقا سید. ظرف تقریباً دست نخورده بود. شاید فقط یک لقمه خورده بود. بعد از صرف غذا، سید مشغول جمع کردن سفره شد. هر جا که میرسیدیم کمک میکرد. آشنا و غریبه براش فرق نمیکرد. من و خشایار از فرطِ خستگی خوابمون بُرد.
📖 با صدای نجوای شیرینی از خواب بیدار شدم. چشمام رو باز کردم. دلم نمیخواست خواب از سرم بپره، فقط فهمیدم آقا سید داره زیارت ناحیه مقدسه میخونه و پهنای صورتش از اشک خیس شده. تا حالا کسی رو ندیده بودم اینطوری دعا بخونه. سعی کردم بلند شم ولی نفهمیدم چطور شد دوباره خوابم برد...
🏴 #همسفر_با_خورشید ؛ قسمت دهم
☑️برگرفته از کانال مهدویت مهدیاران
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓
❖ 🏴@dellane🏴 ❖
┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛
📌 عمود شماره ۱۱۸۰
💤 با فشار دستِ گرمِ آقا سید از خواب بیدار شدم. خیلی خسته بودم. سید، نگاه محبتآمیزی بهم کرد و گفت: «بلند شین نمازتون رو بخونین. باید راه بیوفتیم.» و اشاره کرد به لباسهامون که شُسته و تا کرده، کنار اتاق گذاشته شده بودن و ادامه داد: «خانمِ صاحبخونه راه زیادی رفته تا لباسهای ما رو با ماشین لباسشویی یکی از اقوامشون بشوره و به موقع برگردونه.» از خودم بدم اومد. راستی من شیعهی امام حسینم یا این عزیز عراقی و خونوادهاش؟!
👧 تو همین فکرا بودم که دو تا دختر بچه حدودا ۳ و ۵ ساله اومدن تو اتاق. آقا سید، با مهربانی بغلشون کرد و روی پاهاش نشوندشون و توی جیبِ پیراهنشون چیزی گذاشت. داداش خشایار هم که انگار منقلب شده بود دست کرد تو ساکش و کمی پسته درآورد و ریخت کفِ دستِ دختری که کوچیکتر بود؛ اما همهی پستهها یهو پخش شد روی زمین. دختر بزرگتر جلو اومد و دامن پیراهنش رو باز کرد و آقا سید پستهها رو ریخت توی دامنش.
🔻 من و خشایار ماتمون برده بود. هر دو دختر بچه، هیچ انگشتی نداشتند. آقا سید، پاکت پسته رو بهشون داد و دخترها با خوشحالی از اتاق رفتن بیرون. با کمک سید، روی ویلچر نشستم.
🔅 صاحبخونه برای خداحافظی اومد و ما رو بغل کرد. وقتی خواستم باهاش دست بدم، دیدم او هم مثل دخترهاش انگشت نداشت. نمیدونم چه مشکلی وجود داشت. نه میتونستم عربی حرف بزنم و بپرسم نه روم میشد از سید علت رو جویا بشم. صاحبخونه به عربی چیزهایی گفت که من فقط عبارت عجل لولیک الفرج رو متوجه شدم...
🏴 #همسفر_با_خورشید ؛ قسمت یازدهم
☑️برگرفته از کانال مهدویت مهدیاران
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓
❖ 🏴@dellane🏴 ❖
┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛
22.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞خدایا! چی شد که
اربعین رو از ما گرفتی؟
#به_تو_از_دور_سلام
💦 خدا یا هر چی رو از ما میگیری بگیر،
اما گریه رو از ما نگیر!
#اربعین
#کربلا
#استاد_انصاریان
#ما_ملت_امام_حسینیم
#حب_الحسین_یجمعنا
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓
❖ 🏴@dellane🏴 ❖
┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛
چرا اینقدر حرف از عذاب خدا 🔥 میزنی؟!!🤨
مگه نمیدونی خدا فلانی رو لحظه آخر بخشید؟!😏
چرا منو نبخشه⁉️⁉️
☝️اول اینکه تو اثبات کن حوادثی مثل
سقوط هواپیما 🛬و زلزله 🌋 و ...
سر تو نمیاد که وقت #توبه خواهی داشت؛
مثل حــر خواهی شد؟
✌️دوم اینکه آیا این اطمینانت به رحمت خدا
باعث نمیشه به سمت گنـ🔥ـاه بری؟
#از_زمین_تا_معراج
#قسمت سی و دوم
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓
❖ 🏴@dellane🏴 ❖
┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛