سردارم!
دلم خونست برای دِل رهبرم
سال سختی را پشت سر نهادیم اما رهبرم بیشتر...!
هر چقدر هم که بگوییم راهت را ادامه میدهیم
باز هم خوب میدانیم که تو تکرار نشدنی ترین قهرمان ملی ما هستی ...
از جگر خون شده ی رهبرم چه بگویم..
از اغتشاشات آبان ماه 98 که به بهانه ی اعتراضات مردمی کشته ها دادند و شهید ها دادیم...
از غمِ رفتنِ تو بگویم یا خوشحالی سریع انتقام!
که به همان سرعت هم به کاممان تلخ شد با سانحه هوایی...
سردار شهادتت غم انگیز ترین حادثه ی دوران ما بود...
ما دهه هفتادی ها و هشتادی ها پر شکوه ترین تشییع پیکر عمرمان را دیدیم ...
ما مصمم تر از قبل بر آمریکای سگ صفت و هم پیمانانش مرگ و نفرین میفرستیم...✊🏻
به همراه حسین به کوه های اطراف
مشهد رفته بودیم. بعد از طرفیه، به چشمه ای رسیدیم که آب صاف و خنکی داشت و از ارتفاع چند متری، آب به صورت آبشار به پایین می ریخت. ما دیدیم که حسین دارد لباسش را در می آورد. اول فکر کردیم می خواهد تنی به آب بزند، اما بعد در کمال تعجب دیدیم که او کمرش را زیر آبشار گرفته و سعی می کند، فشار آب و سردی آن را تحمل کند. از او پرسیدیم که: «چرا این کار را انجام می دهی؟» گفت: «ما باید خودمان را بسازیم تا بتوانیم در مقابل#شکنجه های ساواک مقاومت کنیم.»
#شهید_محمد_حسین_علم_الهدی
May 11