💉💉💉💉📌📌📌آغاز واکسیناسون و خطرات جانبی آن💉💉💉💉📌📌📌
لطفاً وقت بگذارید و مطالعه کنید، موضوع خیلی مهم هست!
به گفتهء وزیرنمکی، واکسیناسون کرونا، از 2 روز دیگه (21 بهمن) در ایران آغاز خواهد شد.
1 مساله ای که وجود داره اینه که برخی افراد، تنها نگرانی شون اینه که خودشون واکسن نزنند و تهش می گن: اونی که دوست داره بره بزنه!
نکته همین جاست!
اگر در جامعه ای برخی افراد واکسن بزنند، نه همه، تبعاتش که بخصوص درمورد واکسن سریع ساخت کرونا -که حتی روندهای معمول علمی رو هم طی نکرده- (ساخت واکسن معمولاً چندسال زمان می بره) ناشناخته هست، دامنگیر کل افراد جامعه و حتی نسلهای بعدی خواهد بود.
چرا؟
توضیح می دهم
الف) محققان هشدار داده اند که برخی واکسنهای کرونا، می تواند خطر ابتلا به ایدز را افزایش دهد، این امر باعث افزایش عفونتها میشه. چون واکسنها در سطح همهء افراد جامعه توزیع می شن. محققان، با اشاره به تجربهء ناموفق ساخت واکسن ایدز، که در آن از آدنوویروس5 (بعنوان ناقل HIV به بدن) استفاده می شد و نتایج حاصل از آن در افزایش ایدز، این مطلب رو گوشزد می کنند. در ساخت واکسن کرونا، مجدداً از آدنوویروس5 (بعنوان ناقل کووید-19) استفاده شده است! (مجلهء فوربس، مهر99)
ب) در بحث انتقال خون، هنوز ابهامات زیادی هست که آیا کرونا از طریق اهدای خون، منتقل میشه یا نه؟ مطالعات در این زمینه، همچنان درحال انجام است
ج) اگر کسانی، بخاطر واکسن، دچار عوارض شدند، کجا می رن؟ بیمارستان؟ تو خونه می مونند؟ تو جامعه؟ عوارض رو به نسل بعدشون منتقل می کنند؟ اگر بخواهیم به جنبه های دیگه بپردازیم، گفتنی زیاده...
چه خواهد شد؟
همه، در 1 جامعه زندگی می کنیم و هرگز اینطور نبوده که عملکرد دیگران، بر من نوعی، بی تاثیر باشه، همین که دیگران، واکسن بزنند، خطر برای من هم ایجاد خواهد شد
لذا
همه در خطریم! خطری که به سختی، از برخی جنبه هاش آگاهیم و جزییاتش، بعدها آشکار میشه.
من نوعی، واکسن نمی زنم، اما بخاطر درک نادرست سایرین، به آتش دیگران، خواهم سوخت!
به قلم: مادر گلها، @Madaregolhaa
دنیای مجازی من و فرزندم
شما چطور مهارت استفاده از شبکههای اجتماعی را به فرزندانتان آموزش میدهید؟🤔
♦️تجربیات و ایدههای خلاقانه خودتان را ارسال و جایزه دریافت کنید!
🏆جوایز
🥇نفر اول یک میلیون تومان
🥈نفر دوم ۵۰۰ هزار تومان
🥉نفر سوم ۲۰۰ هزار تومان
🔰نحوه ارائه آثار
ارسال نام، نام خانوادگی و استان به همراه آثار از طریق
🌐2ad.ir/madarane
📱30005225 همراه با #مادرانه
🧕داوران:
✅دکتر لیلا وصالی
✅نعیمه ملاحسنی
⏳مهلت ارسال آثار: ۲۸ بهمن ماه
#تربیت_فرزند
🏅مادرها اشرف هستند
🌱امام خمینی: بانوان محترم! شما مسئولیت دارید نسبت به فرزندان خود، مسئولیت دارید نسبت به کشور خودتان. شما میتوانید بچه هایی تربیت کنید که یک کشور را آباد کنند. شما میتوانید بچههایی را تربیت کنید که حفاظت از انبیا بکنند؛ آنها را تربیت کنید. مادرها بیشتر مسئول هستند؛ و مادرها اشرف هستند. شرافت مادری از شرافت پدری بیشتر است. تأثیر مادر هم در روحیه اطفال از تأثیر پدر بیشتر است.
📗#قدرت_و_شکوه_زن
🧕@Khanehtma
🎊 پویش زمزمه مادری 🎊
🔻 بزرگداشتی بمنظور زنده نگه داشتن میراث مادری و حفظ قصهها و لالاییهای کهن ملی
🔰 محورهای پویش
۱. زیباترین و خاطرهانگیزترین لالایی، قصه و شعر دوران کودکی خود را بصورت متن و یا صوت با صدای مادر خود ضبط کنید.
۲. اثرگذارترین و الهام بخشترین جملهای را که از مادر خود به یاد دارید، به شکل مکتوب ارسال کنید.
✅ نحوه ارسال
آثار خود را همراه با نام، نام خانوادگی، و استان به شماره ۰۹۰۱۸۹۶۷۸۴۸ در پیامرسان واتساپ ارسال نمایند.
📆 مهلت ارسال آثار: ۱ اسفند ماه
🏆همراه با جوایز ویژه برای ۲۰ نفر
به ارزش یک میلیون ریال
💠 برجستهترین متنها در قالب کتاب صوتی منتشر خواهند شد.
🔹️کارگروه کودک همگرام
01_Moraghebate_Mahe_Rajab_1396_1_9_30_Jamadigssani_1438_Mashhade.mp3
26.23M
🔊#مراقبات_ماه_رجب
📣جلسه اول
* دو فصل مهم در رشد معنوی انسان
* سفارشاتی راجع به ماه رجب
* معنی کلمه «رجب» چیست؟
* راه حضور قلب در ماه رمضان چیست؟
* توجه مردم عصر جاهلیت به ماه رجب
* در انجام اعمال نیک، کیفیت مهم است نه کمیت آن!
* تفاوت رحمت خداوند در ماه رجب و بقیه ماههای سال
* ارزیابی رشد معنوی انسان
📆1396/01/09
⏰ مدت زمان ۱:۰۲:٢۶
#مشهد
#ماه_رجب
🌱 امـامخـامنـهای«روحی له الفدا»:
✨ شما افسرهای جنگ نرمید -قرار شد شما افسران جوان جنگ نرم باشید- آنجایی که احساس میکنید دستگاه مرکزی اختلالی دارد و نمیتواند درست مدیریت کند، آنجا آتشبهاختیارید؛ یعنی باید خودتان تصمیم بگیرید، فکر کنید، پیدا کنید، حرکت کنید، اقدام کنید.
📚 ۱۳۹۶/۰۳/۱۷.
✨ «آتشبهاختیار» به معنی کار فرهنگی خودجوش و تمیز است؛ آنچه ما گفتیم معنایش این است که در تمام کشور، جوانها و صاحبان اندیشه و فکر، صاحبان همّت، خودشان با ابتکار خودشان، کار را -کارهای فرهنگی را- پیش ببرند، منافذ فرهنگی را بشناسند و در مقابل آنها، کار انجام بدهند.
📚 ۱۳۹۶/۰۴/۵
📢📢📢
قابل توجه مادران خوش فکر دختر دار
دختران 7 تا 10 سال
امروز چهارشنبه میتوانند مهمان مجموعه آیه های زندگی( شهرری) باشند 👌
با برنامه های فرهنگی جالب و متنوع
جهت هماهنگی و کسب اطلاعات با شماره ذیل خانم صالحی( روانشناس کودک و خانواده) تماس بگیرید.
0910 075 2050
سلام دوستان
با تشکر از مساعدتهاتون
برای ساختن دیوار خانه ی یک مادر دختر در منطقه سیل آمده کرمانشاه با همت شما 1 و 300 جمع شده..
مبلغ احتمالی حدود 4 میلیون هست..
خدا انشاا..برکت بده..
💥برای کسانیکه دلشون لک میزنه برای زیارت امام رضا علیه السلام ولی به هر دلیل نمیتونن..
میتونید با کمک مالی برای زیارت دیگران هم
ثواب زیارت ببرید👌
هم مورد دعای ویژه دلشکستگان شاد شده زایر قرار بگیرید..👌
هم انشاا.. حاجت روا شوید.
همت شده یک گروه از نوجوانان از خانواده های نیازمند ببرندسفر زیارتی مشهد مقدس ، انشاا.. با شرکت در این امر خیر دل چند تا نوجوان رو با کمک هاتون به نور حرم معراجی حضرت رضا علیه السلام منور و روشن کنید.
حدود سه میلیون تومان بعنوان کمک هزینه این سفر لازم است.
اجرکم عندالله 🌸 🌸 🌸 🌸،
حکیمه تقوی راد
بانک تجارت
5859831074140913
انتشار نامه تکاندهنده شهید سلیمانی به فرزندش؛ هرگز نمیخواستم نظامی شوم
٠
ایسنا/ شهید قاسم سلیمانی در نامهی خود به فرزندش که برای نخستین بار منتشر شده است از چگونگی انتخاب شغل خود میگوید. در بخشی از این نامه آمده است: اولین بار است که به این جمله اعتراف میکنــم؛ هرگز نمی خواســتم نظامی شــوم، هرگز از مدرج شــدن خوشــم نمیآمد. من کلمهی زیبای قاسم را که از دهان پاک آن بسیجی پاسدار شهید برمی خاست بر هیچ منصبی ترجیح نمی دهم. دوست داشتم و دارم قاسم بدون پسوند یا پیشوندی باشم. لذا وصیت کردم روی قبرم فقط بنویسید سرباز قاسم، آن هم نه قاسم سلیمانی که گندهگویی است و بار خورجین را سنگین می کند.
متن نامه شهید حاج قاسم سلیمانی به فرزندش به این شرح است:
«بسم الله الرحمن الرحیم
آیا این آخرین سفر من است یا تقدیرم چیز دیگری است که هر چه باشد در رضایش راضیام. در این سفر برای تو می نویسم تا در دلتنگیهای بدون من یادگاری برایت باشد. شاید هم حرف به درد بخوری در آن یافتی که به کارت آید.
هر بار که ســفر را آغاز میکنم احساس می کنم دیگر نمی بینمتان. بارها در طول مســیر چهرههای پر از محبتتان را یکی یکی جلوی چشمانم مجسم کردهام و بارها قطرات اشکی به یادتان ریختهام. دلتنگتان شدهام، به خدا ســپردمتان. اگر چه کمتر فرصت ابراز محبت یافتهام و نتوانستم آن عشق درونی خودم را به شما برسانم. اما عزیزم هرگز دیدهای کسی جلوی آیینه خود را ببیند و به چشمان خود بگوید دوستتان دارم، کمتر اتفاق میافتد اما چشمانش برایش باارزشترینند. شما چشمان منید. چه بر زبان بیاورم و چه نیاورم برایم عزیزید. بیش از بیست سال است که شما را همیشه نگران دارم و خداوند تقدیر کرده این جان پایان نپذیرد و شما همیشه خواب خوف ببینید. دخترم هر چه در این عالم فکر می کنم و کردهام که بتوانم کار دیگری بکنم تا شما را کمتر نگران کنم، دیدم نمی توانم و این به دلیل علاقهی من به نظامیگری نبوده و نیست. به دلیل شغل هم نبوده و نخواهد بود. به دلیل اجبار یا اصرار کسی نبوده است و نیست. نه دخترم من هرگز حاضر نیستم به خاطر شغل، مسئولیت، اصرار یا اجبار حتی یک لحظه شما را نگران کنم، چه برسد به حذف یا گریاندن شما.
من دیدم هرکس در این عالم راهی برای خود انتخاب کرده است یکی علم میآموزد و دیگری علم میآموزاند. یکی تجارت می کند کسی دیگر زراعت می کند و میلیونها راه یا بهتر است بگویم به عدد هر انسان یک راه وجود دارد و هر کس راهی را برای خود برگزیده است. من دیدم چه راهی را می بایست انتخاب کنم. با خود اندیشیدم و چند موضوع را مرور کردم و از خود پرسیدم اولا طول این راه چقدر است انتهای آنها کجاست، فرصت من چقدر است. و اساساً مقصد من چیست. دیدم من موقتم و همه موقت هستند. چند روزی می مانند و می روند. بعضیها چند سال برخیها ده سال اما کمتر کسی به یک صد سال می رسد. اما همه می روند و همه موقتند. دیدم تجارت بکنم عاقبت آن عبارت است از مقداری سکه براق شده و چند خانه و چند ماشین. اما آنها هیچ تأثیری بر سرنوشت من در این مسیر ندارد. فکر کردم برای شــما زندگی کنم دیدم برایم خیلی مهماید و ارزشمندید به طوری که اگر به شما درد برسد همهی وجودم را درد فرا میگیرد. اگر بر شما مشکلی وارد شود من خودم را در میان شــعلههای آتش می بینم. اگر شما روزی ترکم کنید بند بند وجودم فرو می ریزد. اما دیدم چگونه می توانم حلال این خوف و نگرانیهایم باشم. دیدم من باید به کسی متصل شوم که این مهم مرا علاج کند و او جز خدا نیست. این ارزش و گنجی که شما گلهای وجودم هســتید با ثروت و قدرت قابل حفظ کردن نیست. وگرنه باید ثروتمندان و قدرتمندان از مــردن خود جلوگیــری کنند و یا ثروت و قدرتشــان مانع مرضهای صعبالعلاجشان شود و از در بسترافتادگی جلوگیری نماید. من خدا را انتخاب کرده ام و راه او را. اولین بار است که به این جمله اعتراف میکنــم؛ هرگز نمی خواســتم نظامی شــوم، هرگز از مدرج شــدن خوشــم نمیآمد. من کلمهی زیبای قاسم را که از دهان پاک آن بسیجی پاسدار شهید برمی خاست بر هیچ منصبی ترجیح نمی دهم. دوست داشتم و دارم قاسم بدون پسوند یا پیشوندی باشم. لذا وصیت کردم روی قبرم فقط بنویسید سرباز قاسم، آن هم نه قاسم سلیمانی که گندهگویی است و بار خورجین را سنگین می کند.
عزیزم از خدا خواستم همهی شریانهای وجودم را و همهی مویرگهایم را مملو از عشق به خودش کند. وجودم را لبریز از عشق خودش کند. این راه را انتخاب نکردم که آدم بکشم، تو میدانی من قادر به دیدن بریدن سر مرغی هم نیستم. من اگر سلاح به دست گرفتهام برای ایستادن در مقابل آدمکشان است نه برای آدم کشتن. خود را سرباز در خانه هر مسلمانی می بینم که در معرض خطر است و دوست دارم خداوند این قدرت را به من بدهد که بتوانم از تمام مظلومان عالم دفاع کنم. نه برای اسلام عزیز جان بدهم که جانم قابل آن را ندارد
، نه برای شیعهی مظلوم که ناقابلتر از آنم، نه نه... بلکه برای آن طفل وحشتزده بیپناهی که هیچ ملجأیی برایش نیست، برای آن زن بچهبهسینه چسبانده هراسان و برای آن آواره در حال فرار و تعقیب، که خطی خون پشت سر خود بر جای گذاشته است می جنگم.
عزیزم من متعلق به آن سپاهی هستم که نمی خوابد و نباید بخوابد. تا دیگران در آرامش بخوابند. بگذار آرامش من فدای آرامش آنان بشود و بخوابند. دختر عزیزم شما در خانه من در امان و با عزت و افتخار زندگی می کنید. چه کنم برای آن دختر بی پناهی که هیچ فریادرسی ندارد و آن طفل گریان که هیچ چیز... که هیچ چیز ندارد و همه چیز خود را از دست داده است. پس شما مرا نذر خود کنید و به او واگذار نمایید. بگذارید بروم، بروم و بروم. چگونه می توانم بمانم در حالی که همه قافله من رفته است و من جا ماندهام.
دخترم خیلی خستهام. سی سال است که نخوابیدهام اما دیگر نمی خواهم بخوابم. من در چشمان خود نمک می ریزم که پلکهایم جرأت بر هم آمدن نداشته باشــد تا نکند در غفلت من آن طفل بیپناه را سر ببرند. وقتی فکر می کنم آن دختر هراسان تویی، نرجس اســت، زینب است و آن نوجوان و جوان در مسلخ خوابانده که در حال سربریده شدن است حسینم و رضایم است از من چه توقعی دارید؟ نظارهگر باشم، بیخیال باشم، تاجر باشم؟ نه من نمی توانم اینگونه زندگی بکنم.
والسلام علیکم و رحمت الله»
تلخیص کتاب صعود چهل ساله .pdf
682.2K
✅تلخیص عالی از کتاب صعود چهل ساله
✅در ۵ دقیقه خلاصه این کتاب ۳۲۰ صفحه ای را در ۶ صفحه بخوانید.
🔸۱۷ هزار ساعت کار پژوهشی برای جمع آوری پیشرفت های کشور از منابع و مراجع علمی، رسمی و معتبر خارجی دنیا که توسط تعدادی از طلبه های جوان انقلابی انجام شده است.
[تلخیص کتاب ها و مقاالات مختلف]👇
https://eitaa.com/joinchat/3864133681C3723c50a8f