eitaa logo
دلنوشتـه🇵🇸
8.9هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
799 ویدیو
11 فایل
بـسـم الله الـرحمن الـرحیم حرمت بس که شبيه است به محراب نماز هرکه آمد به تماشاي تو در سجده فتاد کپی با ذکر صلوات آزاد حرفاتونو اینجا میخونم payamenashenas.ir/delneveshtehrj
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸🍃 اینجا سال هزارم تاریخ است! اینجا فردای عاشوراست؛ و من یقین دارم که اگر خدا مراعات ذهن کوتاه بشر را نمی کرد عاشورا را نقطه آغاز دوباره ی خلقت می گرفت! یعنی بساط دنیای بی حسین را بر می چید؛ و دنیای دیگری را وسعت می داد با آسمانی نه این بار آبی؛ که مگر کجای آبیِ آسمان، دوای تشنگی های کربلا شد؟ که این بار با آسمانی سرخ و زمینی که حول محور گودال قتلگاه جریان یابد! مگر نه اینکه زمین جز به دور خورشید نمی گردد؟ و مگر نه اینکه خورشیدمان را میان گودال قتلگاه سر بریدند؟ 🔰همراه ما باشید: ✍ @delneveshtehrj
🍃🌸🍃 📌شعر خوب بخوانیم: بی‌زره رفت به میدان که بگوید حسن است ترسی از تیر ندارد زرهش پیرهن است... دست‌خطی حسنی داشت که ثابت می‌کرد سیزده سال، به دنبال حسینی شدن است! جان سر دست گرفت و به دل میدان برد خواست با عشق بگوید که عمو، جانِ من است ناگهان از همه سو نعره کشیدند که آی... تیرها! پر بگشایید که او هم حسن است نه فرات و نه زمین، هیچ کسی درک نکرد راز این تشنه که آمادهٔ دریا شدن است... 🔰همراه ما باشید: ▪️ @delneveshtehrj
🍃🌸🍃 ﻣﻦ ﺑﻪ ﺧﻮﻥ ﻟﺒﺖ ﺍﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺷﺪﻡ ﺣﺎﻝ ﺳﺠﺎﺩ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﻭ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺷﺪﻡ ﺩﺭ ﺣﺴﯿﻨﯿﻪ ﯼ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺷﺒﯽ ﺧﻮﺍﺑﻢ ﺑﺮﺩ ﺻﺒﺢ ﭘﺸﺖ ﺩﺭِ ﯾﮏ ﻣﯿﮑﺪﻩ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪﻡ ﭼﻪ ﺷﺒﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺩﻭ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺷﻤﺎ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺑﺎ ﺧﺒﺮ ﺍﺯ ﻋﺎﻟﻢ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﺷﺪﻡ ﺷﺎﻝ ﺧﻮﺷﺒﻮﯼ ﺗﻮ، ﺳﺒﺰ ﻭ ﻋﻠﻢ ﺩﻭﺵ ﺗﻮ ﺳﺒﺰ «ﺩﺍﻡ ﻫﻤﺮﻧﮓ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﻮﺩ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺷﺪﻡ» ﺑﭽﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﺑﺎﻟﻔﻀﻞ ﺷﻔﺎ ﺩﺍﺩ ﻣﺮﺍ ﺗﺎ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﺑﻪ ﻋﻠﻤﺪﺍﺭ ﺑﺪﻫﮑﺎﺭ ﺷﺪﻡ ﺧﻠﻖ ﺩﺭ ﺭﻭﺿﻪ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﺑﺮﺍﺕ ﻋﺘﺒﺎﺕ ﻣﻦِ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻭﻟﯽ ﺩﯾﺮ ﺧﺒﺮﺩﺍﺭ ﺷﺪﻡ ﺭﺷﺘﻪ ﺑﺮ ﮔﺮﺩﻧﻢ ﺍﻓﮑﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﻭ ﺩﺭ ﭘﯽ ﺗﻮ ﻫﺮ ﺷﺐ ﺁﻭﺍﺭﻩ ﯼ ﻫﺮ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺷﺪﻡ ﮐﺮﺑﻼ‌ ﺍﻭﺝ ﻋﺰﺍ ﺑﻮﺩ ﻭﻟﯽ ﭼﻮﻥ ﺯﯾﻨﺐ ﺍﺯ ﺑﻼ‌ﯾﺎﯼ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺷﺎﻡ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭ ﺷﺪﻡ «ﻣﻦ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﻨﺪ ﺗﻮﺃﻡ ﺁﺯﺍﺩﻡ» ﻧﻮﮐﺮ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﻭ ﺣﯿﺪﺭ ﮐﺮّﺍﺭ ﺷﺪﻡ 🖋 ﺷﺎﻋﺮ : ﻋﺒﺎﺱ ﺍﺣﻤﺪﯼ 🌹 @delneveshtehrj
🍃🌸🍃 درد یعنی که پس از روضه ی غمگینِ رباب بروی توی خیابان نَمِ باران بزند #باران 🔰همراه ما باشید : © @delneveshtehrj
امین روزها وقتی از اداره به من زنگ می‌زد و می‌پرسید چه می‌کنی اگر می‌گفتم کاری را دارم انجام می‌دهم می‌گفت «نمی‌خواهد! بگذار کنار، وقتی آمدم با هم انجام می‌دهیم.» می‌گفتم «چیزی نیست، مثلاً‌ فقط چند تکه ظرف کوچک است» می‌گفت «خب همان را بگذار وقتی آمدم با هم می‌شوریم!» مادرم همیشه به او می‌‌گفت «با این بساطی که شما پیش می‌روید همسر شما حسابی تنبل می‌شود ها!» امین جواب می‌داد «نه حاج خانم! مگر زهرا کلفت من است. زهرا رئیس من است.»❤️ 🍃🌸🍃 @delneveshtehrj❣❣
روی دستش، پسرش رفت، ولی قولش نه! نیزه ها تا جگرش رفت، ولی قولش نه! این چه خورشیدِ غریبی ست که با حالِ نزار، پای نعشِ قمرش رفت، ولی قولش نه! باغبانی ست عجب! آن که در آن دشتِ بلا، به خزانی ثمرش رفت ، ولی قولش نه! شیر مردی که در آن واقعه هفتاد و دو بار، دستِ غم بر کمرش رفت، ولی قولش نه! جان من برخیِ " آن مرد " که در شط فرات، تیر در چشمِ ترش رفت، ولی قولش نه! ... هر طرف می نگری نامِ حسین است و حسین، ای دمش گرم!! سرش رفت، ولی قولش نه! (شعر:حسین جنتی) 🌹 @delneveshtehrj🌹
🌸🌼☘🌺 چای مینوشی ولی یخ میکند لبخند تو چای مینوشم...دهانم خالی است از قند تو! زندگی را دوست داری. ...عاشقی را بیشتر اینچنین فهمیدم از "یا زینب" سربند تو حق بده... حس حسادت دارم از بس که خدا در نگاهت آفریده آیه آیه نور را میروی ...خورشید میگیرد دلش...لختی بخند میروی و چشم میبندم مسیر دور را بی خبر...از اینکه هستی یا زبانم لال...نه! با تو دارم رمز و رازی و سر و کاری هنوز ماه_آن تسکین شبهای فراق شهریار_ میرساند از تو پیغامی که جان داری هنوز خاطرات چادرم با بوسه هایت خواندنی ست روزها را اینچنین با یاد تو سر میکنم روی قولت هستی و خوب است که در خواب من میرسانی تو خودت را تا که لب تر میکنم خیلی از جاماندن و بی بال ماندن عاجزم کلکم عباس...اما من چه که جامانده ام با اشاره,چادرم را روی سر میآوری این حرم را حفظ کن! ... تا آخرش را خوانده ام 🌹 @delneveshtehrj🌹
خستـه ام.. میگویند دنیـا دو روز است ولی من خستـه ام.. از قضاوتهای اشتباهم.. ازقضاوتهای اشتباهشان .. نیمه شب است ومن منتظر.. گاهی خسته ازسیاهی ها وگاهی خسته از تنهایی.. 😔
🍃🌸🍃 شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین روی دل با کاروان کربلا دارد حسین از حریم کعبۀ جدّش به اشکی شست دست مروه پشت سر نهاد امّا صفا دارد حسین می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم بیش از اینها حرمت کوی منا دارد حسین پیش رو راه دیار نیستی کافیش نیست اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین رخت و دیباج حرم چون گل به تاراجش برند تا به جائی که کفن از بوریا دارد حسین بردن اهل حرم دستور بود و سرّ غیب ورنه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین سروران ، پروانگان شمع رخسارش ولی چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسین سر به قاچ زین نهاده راه پیمای عراق می نماید خود که عهدی با خدا دارد حسین او وفای عهد را با سر کند سودا ولی خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا با کدامین سرکند ، مشکل دو تا دارد حسین سیرت آل علی با سرنوشت کربلاست هر زمان از ما یکی صورت نما دارد حسین آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند عزّت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین دشمنش هم آب می بندد به روی اهل بیت داوری بین با چه قومی بی حیا دارد حسین بعد از اینش صحنه ها و پرده ها اشک است و خون دل تماشا کن چه رنگین سینما دارد حسین ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان زخمه ای گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین اشک خونین گو بیا بنشین به چشم "شهریار" کاندرین گوشه عزائی بی ریا دارد حسین 🌹 @delneveshtehrj🌹
به گمانم که #نبی تاب فراق تو نداشت #علی_اکبر شد و آمد که کنارت باشد... 🌹 @delneveshtehrj🌹
هرآنچه رنگ تعلق مباد بر بدنم... مباد جامه مبادا کفن مبادا سر #لاادری 🌹 @delneveshtehrj🌹
🍃🌸🍃 ◾️میگویند جای گیاهِ بامبو را که عوض کنی، دیگر رشد نمیکند؛ میدانی چرا؟ چون ریشه اش را همانجا، جا میگذارد، دلِ آدمیزاد، کمتر از گیاه نیست، گاهی ریشه اش جا میماند، در دلی… و یا شاید، در لبخندی… ❣ @delneveshtehrj