هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸آغاز سخن يـــــاد خدا بايد کرد
🌱خود را بہ اميد او رها بايد کرد
🌸ای باتـــــو شروع کارها زيباتر
🌱آغاز سخن تو را صدا بايد کرد
🌸الهی به امید تو
🌱پروردگارا
🌸با اولین قدمهایم
🌱برجاده های صبح نامت را
🌸عاشقانہ زمزمہ میکنم
🌱کولہ بارتمنایم خالی وموج
🌸سخاوت تو جاری...
🌸بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ
🌱الهی به امیدتو
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸صبح پنجشنبہ تون معطر به ذکر
شریف صلوات بر حضرت محمد (ص)
و خاندان مطهرش🌸🍃
🌸🍃 الّلهُمَّ
🌸🍃 صَلِّ
🌸 🍃 علی
🌸 🍃 مُحَمَّدٍ
🌸 🍃 وَآل
🌸 🍃 مُحَمَّد
🌸🍃وَعَجِّل
🌸🍃 فَرَجَهُم
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
❤️ #سلام_امام_زمانم
💚 #سلام_آقای_من
💝 #سلام_پدر_مهربانم
شاعر شده ام تا که در این آبادی
از نام عزیزت بنمایم یادی
یادم نرود هر غزلم عشق تو است
این قافیه ها را که تو یادم دادی
❣ اللهُمّ_عَجّلْ_لِوَلیّکَ_الفَرجْ
🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#زیارتمجازی☝️#اولنیتکنید☝️
#السلامعلیکیااباعبدالله
سه شب #قدر تمام شد
و ما به انتظار عطاييم
کرم نما به دل ما
که همچو قبل گداييم
براي ما چه رقم خورده
را فقط تو ميداني
ولي خودمان راغب
برات کرب و بلاييم
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
#اللهمالرزقناکربلا
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#آیه_روز☝️ #بگومنفقطازهشداردهندگانم
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #پنجشنبه 16 اردیبهشت ماه 1400
🌞اذان صبح: 04:32
☀️طلوع آفتاب: 06:07
🌝اذان ظهر: 13:01
🌑غروب آفتاب: 19:55
🌖اذان مغرب: 20:15
🌓نیمه شب شرعی: 00:13
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆 #کلیپ_صوت_ومتن_دعای_روزبیست_وسوم
#دعای_روز_بیست_سوم_ماه_مبارک_رمضان🌙⭐️
🌼بسم الله الرحمن الرحیم🌼
🌺اللهمّ اغسِلْنی فیهِ من الذُّنوبِ وطَهِّرْنی فیهِ من العُیوبِ وامْتَحِنْ قَلْبی فیهِ بِتَقْوَى القُلوبِ یا مُقیلَ عَثَراتِ المُذْنِبین
🌸خدایا بشوى مرا در این ماه از گناه و پاكم نما در آن از عیبها وآزمایش كن دلم را در آن به پرهیزكارى دلها اى چشم پوش لغزشهاى گناهكاران.
#ویژه_ماه_مبارک_رمضان
#التماس_دعا
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#چرانمیتوانیمبهخداتکیهکنیم؟☝️
#ذکرروزپنجشنبه💙
🥀لٰا اِلٰهَ اِلَّا اللهُ المَلِكُ الحَقُّ المُبين
💥معبودي جز خدا نيست
💥پادشاه برحق آشكار
➖➖➖➖➖➖
#سوره_درمانے
💎روز ۵شنبه ۲ رڪعت نمازبـہ
نیت ڪسب مال وثروت بخواند و سپس《سوره یاسین》بخواندواین
عمل را تا ۳ روز انجام دهد بهتر است
📚گوهر شب چراغ ۱۵۷/ ۲
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی
⇩ شربت #ضدعطش : 🍹
یه شربت عالی و خنک براتون دارم که ضد عطش و گرمازدگی هست. 👌
ترکیبی از #خاکشیر #تخم_شربتی و #عرق_بیدمشک.
توصیه میکنم حتما درست کنید و همیشه تو یخچال آماده داشته باشید که بعد از افطار و موقع سحر بخورید تا عطش و گرمای بدنتون برطرف بشه و تو طول روز تشنتون نشه.🍹
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خطبه۱۶۵ #نهج البلاغه
🌸🍃وصف زیبای بهشت از زبان امام علی ع 🍃
💕چون در آواز به هم خوردن برگهاى درختانش بينديشى، درختانى كه بر كناره هاى رودهايش روييده اند و ريشه در تپه هاى مشك فرو برده اند، خوشه هاى مرواريد تر از شاخه هاى نازك و درشت آنها آويزان است.
💕 ميوه هاى گونه گون در غلاف گلها جاى گرفته اند و بى هيچ رنجى آنها را توان چيد و همان گونه كه چيننده را آرزوست در دسترسش قرار مى گيرند. براى بهشتيان در پيرامون قصرهايشان عسلهاى پالوده و شرابهاى صافى در گردش آرند.
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀 پنجشنبه است و ماه رمضان
ثواب فاتحه وصلوات دو چندان
چه منتظر نشسته اند مسافران بهشتی
عزیزانی که سالهای قبل سر سفرههای افطاری و سحری، کنار ما بودند و گرمابخش زندگیمان
و الان جز درد و حسرت فقدانشون چیزی
با ما نیست .خوشحالشان کنیم با خواندن فاتحه و صلوات
🥀اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمین وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ،تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیر بِحُرمَةِ الفَاتِحهِ مَعَ الصَّلَوَات
🥀 اللهم صل علی محمد
🥀و آل محمد و عجل فرجهم
🥀بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِين
الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ،مَالِكِ يَوْمِ الدِّين
إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِين
اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيم
صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِم
غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّين
🥀بِسْمِ اللهِ الْرَّحْمَنِ الْرَّحِيم
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ،اللَّهُ الصَّمَد
لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ،وَ لَمْ يَكُن له کفو احد
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی
✅نوشیدنیهای مفید زمان افطار و خواص آنها :🍹
▫️شربت آبلیمو: ترشح بزاق و رفع تشنــگی
▫️شربت خاکشیر: ضد عطش وخنککننده
▫️شربت سکنجبین: کاهـش تشنـگی
▫️شربت تمبر هندی: رفـع یبـوست
▫️شربت زردآلو: بازیابی انرژی
👇🏿
👆 ضرر نداره لینک لمس کنید
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💙 سلام طاعات قبول
💙 تقدیم به شمابندگان خوب خدا
🦋دعا گوی شما بودم در شب قدر ..
🦋ان شاء الله حاجات دلتون
💙با حکمت خدا یکی باشه
💙و سلامتی و عاقبت بخیری
🦋تقدیر امسال و هرسالتون باشه
🦋 آخر هفته تون زیبا
#الــــــتماسدعــــــا
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#ذکر_درمانی
#ذکربرای_اینکه_هرچه_ازخدابخواهد_رواگردد
🌸برای ادای قرض و وسعت رزق و اقبال و سعادت روز پنجشنبه یا جمعه دو رکعت نماز بخواند و آن روز را روزه دارباشد
و قبل از نماز صد مرتبه صلوات بفرستد به هر نیتی که دارد
و در هر رکعتی بعد از فاتحه 15 مرتبه آیةالکرسی بخواند و 25 مرتبه سوره توحید
و بعد از نماز 4100 دفعه #یاوهاب بگوید
و سعی کند که از اول شروع به نماز تا اتمام ختم سخن نگوید
بعد از نماز هر چه از خدا بخواهد روا گردد .
📗منبع : گلهای ارغوان ج 1 ص 27
┅┄🍃┄┄💕💕┄┄🍃┄┅
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#سوره_درمانے
#اذکار_ختومات_مجرب
#حاجت_روایی_سریع
#ختمسورهانعام
این ختم برای #شبجمعه است.
مرحوم شمس در 📚کتاب کشکول آورده اند:
شب جمعه در مکانی خلوت نشسته و شروع به خواندن سوره انعام کند. ( بعد از نماز عشا، یا قبل از نماز شب)
بعد از اتمام سوره بلافاصله بگویید :
🌸سبحان العظیم و بحمده و صلی الله علی محمد و آل محمد🌸
سپس به سجده رفته و ۱۱۰ مرتبه بگویید
☀️یا لطیف ادرکنی بلطفک الخفی.☀️
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#داستانعاشقانهواقعی
#دومدافع
#قسمت_سی_وهفتم
_بعد هم آهے کشید و گفت انشااللہ اربعیـݧ باهم میریم کربلا...
تاحالا کربلا نرفتہ بودم....چیزے نمونده بود تا اربعیـݧ تقریبا یک ماه...
با خوشحالے نگاهش کردم و گفتم:جا اسماء راست میگے❓
_لبخندے زد و سرشو بہ نشونہ ے تایید تکوݧ داد
دوستم یہ کاروانے داره اسم دوتامونو بهش دادم البتہ برات سخت نیست پیاده اسماء❓
پریدم وسط حرفشو گفتم:مـݧ از خدامہ اولیـݧ دفعہ پیاده اونم با همسر جاݧ برم زیارت آقا.آهے کشیدو گفت:انشااللہ ما کہ لیاقت خدمت بہ خواهر آقا رو نداریم حداقل بریم زیارت خودشوݧ
_از جاش بلند شد و دو سہ قدم رفت جلو،دستش و گذاشت تو جیبشو وهمونطور کہ با چشماش تموم شهر رو بر انداز میکرد دوباره آهے کشید
هوا سرد شده بود و نفسهاموݧ تو هوا بہ بخار تبدیل میشد
کت علے دستم بود.
_احساس کردم سردش شده گوشاش و صورتش از سرما قرمز شده بودݧ
کت و انداختم رو شونشو گفتم
بریم علے هوا سرده....
_سوار ماشیـ شدیم.ایندفعہ خودش نشست پشت ماشیـݧ
حالش بهتر شده بود اما هنوز هم تو خودش بود...
علے❓
جانم
بہ خوانواده ے مصطفے سر زدے❓
آره صب خونشوݧ بودم
خوب چطوره اوضاعشو❓
اسماء پدر مصطفے خودش زماݧ جنگ رزمنده بوده.امروز میگفت خیلے خوشحالہ کہ مصطفے بالاخره بہ آرزوش رسیده اصلا یہ قطره اشک هم نریخت بس کہ ایـݧ مرد صبوره مثل بابارضا دوسش دارم
_اما مادرش خیلے بہ مصطفے وابستہ بود.خیلے گریہ میکرد با حرفاش اشک هممونو درآورد
میگفت علے تو برادر مصطفے بودے دیدے داداشت رفت❓دیدے جنازشو نیورد❓
حالا مـݧ چیکار کنم❓
آرزو داشتم نوه هامو بزرگ کنم❓بعدشم انقد گریہ کرد از حال رفت...
_علے طورے تعریف میکرد کہ انگار داشت درمورد پدر مادر خودش حرف میزد
آهے کشیدم و گفتم؛زنش چے علے
زنش مثل خودش بود از بچگے میشناسمش خیلے آرومہ
_آروم بے سروصدا اشک میریخت
اسماء مصطفے عاشق زنش بود فکر میکردم بعد ازدواجش دیگہ نمیره اما رفت خودش میگفت خانومش مخالفتے نداره
اخمهام رفت تو هم و گفتم:خدا صبرشو بده
سرمو بہ شیشہ ماشیـݧ تکیہ دادم و رفتم تو فکر
_اگہ علے هم بخواد بره مـݧ چیکار کنم❓
مـݧ مثل زهرا قوے نیستم
نمیتونم شوهرمو با لبخند راهے کنم.مـ اصلا بدوݧ علے نمیتونم...
قطره هاے اشک رو صورتم جارے شد و سعے میکردم از علے پنهانشو کنم
عجب شبے بود ...
_بہ علے نگاه کردم احساس کردم داره میلرزه دستم گذاشتم رو صورتش خیلے داغ بود...
علے❓خوبے❓بز کنار
خوبم اسماء
میگم بز کنار
دارے میسوزے از تب
با اصرار هاے مـ زد کنار سریع جامونو عوض کردیم صندلے و براش خوابوندم و سریع حرکت کردم
_لرزش علے بیشتر شده بود و اسم مصطفے رو زیر لب تکرار میکردو هذیوݧ میگفت
ترسیده بودم.اولیـ بیمارستاݧ نگہ داشتم
هر چقدر علے رو صدا میکردم جواب نمیداد
سریع رفتم داخل وگفتم یہ تخت بیارݧ
علے و گذاشتـݧ رو تخت و برد داخل
حالم خیلے بد بود دست و پام میلرزید و گریہ میکردم نمیدونستم باید چیکار کنم.علے خوب بود چرا یکدفعہ اینطورے شد❓
_براے دکتر وضعیت علے و توضیح دادم
دکتر گفت:سرما خوردگے شدید همراه با شوک عصبے خفیفہ
فشار علے رو گرفتـݧ خیلے پاییـݧ بود براے همیـݧ از حال رفتہ بود
بهش سرم وصل کردݧ
ساعت۱۱بود.گوشے علے زنگ خورد فاطمہ بود جواب دادم
الو داداش❓
_سلام فاطمہ جاݧ
إ زنداداش شمایے❓داداش خوبہ❓
آره عزیرم
واسه شام نمیاید❓
بہ مامانینا بگو بیرو بودیم.علے هم شب میاد خونہ ما نگراݧ نباشـݧ
نمیخواستم نگرانشو کنم و چیزے بهشو نگفتم
سرم علے تموم شد
_بادرآوردݧ سوزݧ چشماشو باز کرد
میخواست بلند شہ کہ مانعش شدم
لباش خشک شده بود و آب میخواست
براش یکمے آب ریختم و دادم بهش
تبش اومده پاییـݧ
لبخندے بهش زدم و گفتم
خوبے❓بازور از جاش بلند شدو گفت:خوبم
مـݧ اینجا چیکار میکنم اسماء ساعت چنده❓
هیچے سرما خوردے آوردمت بیمارستاݧ
خوب چرا بیمارستاݧ میبردیم درمانگاه
ترسیده بودم علے
_خوب باشہ مـݧ خوبم بریم
کجا❓
خونہ دیگہ
ساعت ۳نصف شبہ استراحت کـݧ صب میریم
خوبم بریم
هر چقدر اصرار کردم قبول نکرد کہ بمونہ و رفتیم خونہ ما....
◀️ ادامــــه دارد...
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
.
#داستانعاشقانهواقعی
#دومدافع
#قسمتسیوهشتم
.هرچقدراصرار کردم قبول نکردکه بمونہ ورفتیم خونہ ما...
جاشوتواتاق انداختم.هنوزحالش بد بودو زود خوابش برد
بالاسرش نشستہ بودم وبہ حرفایے کہ زده بود راجب مصطفے فکر میکردم
بیچاره زنش چے میکشہ هییییی خیلے سختہ خدایاخودت بهش صبر بده ...
دستموگذاشتم روسرش، بازهم تب کرده بود دستمال وخیس کردم وگذاشتم روسرش
دیگہ داشت گریم میگرفت تبش نمیومد پاییـݧ
بالاخره گریم گرفت وهمونطور کہ داشتم اشک میریختم پاشویش کردم
بهترشد وتبش اومد پاییـݧ .
اذاݧ صبح و دادݧ .
یہ بغضے داشتم چادرنمازمو برداشتم و رفتم اتاق اردلاݧ
بغضم بیشتر شد یہ ماهے بود رفتہ بود
سجادمو پهـݧ کردم و نمازصبح وخوندم .
بعد از نمازتسبیح وبرداشتم وشروع کردم بہ ذکر گفتـݧ
دلم آشوب بود ،یہ غمے تو دلم بود کہ نمیدونستم چیہ
بغضم ترکید،چشمام پر از اشک شدو صورتمو خیس کرد
با چادرم صورتم و پاک کردم و رفتم سمت پنجره پرده رو زدم کنار
تو کوچہ رو نگاه کردم حجلہ ے یہ جوونے رو گذاشتہ بودݧ و کلے پلاکارد ترحیم عجیب بود اومدنے ندیده بودم یاد حرفے کہ اردلاݧ قبل رفتـݧ زد افتادم
"شهید نشیم میمیریم"
قلبم بہ تپش افتاد اصلا آروم و قرار نداشتم
رفتم اتاق خودم علے با اوݧ حالش بلند شده بودو داشت نماز میخوند
بہ چهارچوب در تکیہ دادم و تماشاش میکردم
نمازش کہ تموم شد برگشت کہ بره بخوابہ چشمش افتاد بہ مـݧ
باصدایے گرفتہ گفت :إ اونجایے اسماء
آره تو چرا بلند شدے از جات ؟؟؟
خوب معلومہ دیگہ واسہ نماز
خیلہ خوب برو بخواب ،حالت بهتره؟؟؟؟؟
لبخند کمرنگے زدو گفت مگہ میشہ پرستارے مثل توداشتہ باشم و خوب نباشم؟؟عالیم
خیلہ خوب صبر کـݧ داروهاتو بدم بهت بعد بخواب
داروهاشو دادم ،پتو رو کشیدم روشو با اخم گفتم بخواب وگرنہ آمپول و میارمااااا
خندیدو گفت چشم تو هم بخواب چشمات قرمز شده خانم
سرمو بہ نشونہ تایید تکوݧ دادم .
خیلے خستہ بودم تا سرمو گذاشتم رو بالش خوابم برد
ساعت نزدیک ۱۲ظهر بود کہ با تکوݧ هاے ماماݧ بیدار شدم
ماماݧ اسماء بیدار شو ظهر شد..
بہ سختے چشمامو باز کردم و ب جاے خالے علے نگاه کردم
بلند شدم و نگراݧ از ماماݧ پرسیدم .
علے کو؟؟؟؟؟
علیک سلام .دو ساعت پیش رفت بیروݧ
کجا؟؟؟؟؟
نمیدونم مادر ،نزاشت بیدارت کنم گفت خستہ اے بیدارت نکنم
گوشے و برداشتم و شمارشو گرفتم
مشترک مورد نظر در دسترس نمیباشد
چند بار پشت سر هم شمارشو گرفتم اما در دسترس نبود
اعصابم خورد شد گوشے و پرت کردم رو تخت و زیر لب غر میزدم
معلوم نیست با اوݧ حالش کجا رفتہ اه
ماماݧ همینطور با تعجب داشت نگاهم میکرد
سریع لباسامو پوشیدم ،چادرمو سر کردم و رفتم سمت در
ماماݧ دنبالم اومد وصدام کرد
کجامیرے دختر ؟؟دست وصورتت و بشور صبحونہ بخور بعد
ݧ ماماݧ عجلہ دارم
امروزمیخوام برم خونہ اردلاݧ پیش زهرا تو نمیاے؟؟؟
ݧ ماماݧ شما برو اگہ وقت کردم منم میام
دروبستم وتندتند پلہ هارو رفتم پاییـݧ وارد کوچہ شدم اما اصلا نمیدونستم کجا باید برم
گوشیمو ازکیفم برداشتمو دوباره شماره ے علے وگرفتم
ایندفعہ دیگہ بوق خورداما جواب نمیداد
تاسرخیابوݧ رفتم وهمینطور شمارشو میگرفتم
دیگہ ناامید شده بودم ،بہ دیوار تکیہ دادم وآهے کشیدم هنوزخستگے دیشب توتنم بود
چند دیقہ بعدگوشیم زنگ خورد
صفحہ ے گوشے ونگاه کردم علے بود سریع جواب دادم
الوعلے معلوم هست کجایے؟؟
علیک سلام اسماء خانم .مـݧ تو راهم دارم میام پیش شما
کجارفتہ بودے با اوݧ حالت؟؟؟
خونہ ے مصطفے اینا .بعدشم حالم خوبہ خانوم جاݧ
خیلہ خب کجایےدقیقا؟؟
دارم میرسم سرخیابونتوݧ
مـݧ سرخیابونمونم اهاݧ دیدمت دستموبردم بالا وتکوݧ دادم تامنو ببینہ
سوارماشیـݧ شدم و یہ نفس راحت کشیدم
نگاهم کردوگفت :کجا داشتے میرفتے؟؟
اخم کردم وگفتم دنبال جنابعالے
مگہ میدونستے مــݧ کجام؟؟؟
ݧ ولے نمیتونستم خونہ بمونم نگراݧ بودم
ببخشیدعزیزم کہ نگرانت کردم ،خواب بودے دلم نیومد بیدارت کنم رفتم خونہ لباسامو عوض کردم ورفتم خونہ مصطفے اینا ببینم چیزے نمیخواݧ مشکلے ندارݧ؟
خب چیشد ؟؟؟
خداروشکرحالشوݧ بهتر بود
علے کاش منو هم میبردے میرفتم پیش خانم رفیقت
بعدازظهر میبرمت
دستم وگذاشتم روسرش .ݧ مثل ایـݧ کہ خوبے خداروشکرتبت قطع شده بریم خونہ ما برات سوپ درست کنم
إ مگہ بلدے؟؟؟؟
اے یہ چیزایے
باشہ پس بریم
بعد ازظهر آماده شدم کہ بریم پیش خانم مصطفے
روسرے مشکیمو سرکردم کہ علےگفت :
اسماء مشکے سرنکـݧ ناراحت میشـݧ خودشوݧ هم مشکے نپوشیدݧ
روسرے مشکیمو در آوردمو و سرمہ اے سر کردم کہ هم مشکے نباشہ هم اینکہ رنگ روشـݧ نباشہ..
جلوے درشوݧ بودیم علے صدام کردو گفت :اسماء رفتیم تو ،تو برو پیش خانم مصطفے پیش مـݧ واینسا رفتنے هم مـݧ میام بیروݧ چنددیقہ بعد پیام میدم توهم بیا
باتعجب نگاهش کردم و گفتم:چراااا؟؟
سرشوانداخت پاییـݧ وگفت نمیخوام ماروباهم ببینه...
ادامه دارد
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز👆
🔅 #امام_علی_علیه_السلام :
🔸 نِعمَ العَونُ عَلى أسرِ النَّفسِ وَ كَسرِ عادَتِهَا التَّجَوُّعُ ؛
🔹 «گرسنگى ، چه خوب ياورى براى اسير كردن نفْس و شكستن عادت آن است!.»
📚 عيون الحكم و المواعظ : ٤٩٤
#رمضانیه
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه
✨وَمَا لِيَ لَا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي
✨وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۲۲﴾
✨آخر چرا كسى را نپرستم كه مرا
✨آفريده است و همه شما به سوى او
✨بازگشت مى يابيد (۲۲)
📚 سوره مبارکه یس
✍آیه ۲۲
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
ⓗⓞⓟⓔ:
#احکام_شرعی
#احکام_روزه
👨🏻⚕👤مرجع تشخیص ضرر روزه👤👨🏻⚕
🚦#سوال: آیا ملاک در ضرر، تشخیص خودم است یا پزشک؟
#پاسخ:
✅تشخیص خود شما ملاک است و همین اندازه که ترس شما در مورد ضرر، عقلایی باشد، کافی است. البته ترس از ضرر گاهی از قول متخصص، زمانی از تجربه بیمارهای مشابه و گاهی از تجربه خود انسان به دست می آید.
توجه👈🏼 صرف «احتمال ضرر» مجوز ترک روزه نیست؛ بلکه لازم است احتمال به حدی برسد که برای انسان «ترس از ضرر» به وجود آید.
📚منبع: کتاب «آموزش مصور احکام» مطابق با فتاوای آیت الله العظمی خامنه ای، احکام عبادات، بخش روزه، ص 351.
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فقطازخدابخواه
از هر کسی به غیر از خدا خواستن،
فقط و فقط ما رو از خواستههامون دور میکنه؛
پس فقط به خدا دل ببندید و فقط از خودش بخواهید،
قطعا دریافت میکنید...
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌹 #امیرالمؤمنین_علی_ع_:🌹
🔹« دروغگویی عیبی رُسوا کننده است.
🔸زیرا دروغ بعد از مدتی آشکار میشود
🔹و انسانِ دروغگو بین مردم رُسوا میگردد.»
-------------
📚 بحارالانوار، ج66 ص313
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#محبت_و_عشق #ویژه_امشب
❤️👌اگر خواهی محبت شخصی را به خود مشغول داری یا از او نفعی به تو رسد این عمل را که مجرب است انجام بده ⇩⇩
✅⇦ در وقتی که ماه عروج می گیرد از روز پنجشنبه یا روز جمعه این عمل را شروع کن در وقت شب دو زانو نشسته و روی به جانب قبله چشم های خود را ببند و ۱۱ مرتبه آیة الکرسی را تا هو العلی العظیم بخوان سپس ۱۰۱۰ مرتبه یا بارِی بگو و شخص مقابل را تصور کن که در مقابل تو ایستاده و تسلیم تو می باشد وقتی که اذکار تمام شد بر سینه او بدم و در دل خود بگو ⇩↯⇩
❤️👌مطیع من شو این عمل را ۱۵ روز انجام بده و چنانچه بر آبی یا خوراکی بدمی و به او رسانی تا بخورد فرمان بردار خواهد شد به فضل الهی
❗️نکته ⇦ عروج ماه(بالا آمدن ماه,دیده شدن ماه,شب مهتابی)
📙منبع : کنز الحسینی صفحه ۳۱
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 افطار #بیستوسوم
🌼 گفتم : دعا چیست?
🌺 گفتند : طلب نیاز از بی نیاز...
🌼 گفتم : التماس دعا چیست؟
🌺 گفتند : خوبان را در درگاه خدا
🌼 واسطه قرار دادن
🌺 پس با افتخار می گویم:
🌼 ای خوبان ، ای بهترین ها
🌺 از همه شما التماس دعا دارم
🌼 امیدوارم امشب بهترین سرنوشت
🌺 برای شما خوبان رقم زده بشه
🌼 طاعات و عبادات شما قبول حق
🌹لحظه افطار مارا هم دعا کنید عزیزان🌹
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
✨﷽✨
#احسن_القصص
✅ #حکایتهای_پندآموز
✍روا نباشد که پدر را عذاب کنیم در حالی که پسرش به یاد ما باشد...
📜روایت نموده اند که رسول خدا (ص) روزی از قبرستان گذر می نمودند نزدیک قبری رسیدند به اصحاب خویش فرمودند: عجله کنید و بگذرید اصحاب تعجیل کردند و از آنجا گذشتند
و در وقت مراجعت چون به قبرستان و آن قبر رسیدند خواستند زود بگذرند. حضرت فرمودند: عجله نکنید. اصحاب عرض کردند: یا رسول الله! چرا در وقت رفتن امر به عجله کردن فرمودید؟!حضرت فرمودند: صاحب این قبر را عذاب می کردند و من طاقت شنیدن ناله و فریاد او را نداشتم. اکنون خدای تعالی رحمتش را شامل حال او کرد
گفتند: یا رسول الله! سبب عذاب و رحمت به او چه بود؟ حضرت فرمودند: این مرد، مرد فاسقی بود که به سبب فسقش تا این ساعت در اینجا معذب بود کودکی از وی باقی مانده بود در این وقت او را به مکتب بردند و معلم به این فرزند《بسم الله الرحمن الرحیم》را تعلیم نمود و کودک آن را بر زبان جاری نمود، در این هنگام به فرشتگان عذاب خطاب رسید که:
💥 دست از این بنده فاسق بردارید و او را عذاب نکنید روا نباشد که پدر را عذاب کنیم در حالی که پسرش به یاد ما باشد💥
📚مجموعه شهرحکایات
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
💞هــميشه ...
مراقب حرف هایی
که میزنی باش !
مخصوصا وقتی
عصبی یادلخور هستی
بعضی کلمات
همچو تَرکِشی می ماند
که کنارِ قلب می نشیند
نمی کُشد !
ولــي ...
تا آخر عمر عذاب میدهد....