eitaa logo
دلتنگ کربلا 🕊
1.3هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
5هزار ویدیو
46 فایل
حسین جان❤ کاش می شد وسط دست رساندن به ضریح مثل حجاج مِنا در حرمت می مُردیم... به یاد ⚘شهید امین رحیمی⚘ @deltangekarbalaa_3 #دلتنگ_ڪــღــربــلا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
برایتان‌اینگونھ‌آرزومیڪنم: آن‌زمان‌ڪھ‌درمحشرخدابگویدچھ‌داشتے؟ حسـین‌سربلندڪندوبگویدحساب‌شد..! مهمان‌من‌است:)♥️ «لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏 صلی علیک یا ابا عبدالله 🕌@deltangekarbalaa_3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلتنگ کربلا 🕊
نام:محمد علیم (شهرام) نام خانوادگی:عباسی گراوند نام پدر:عیدی تاریخ تولد:۱۳۴۳ محل تولد:کوهدشت رشته تحصیلی:پزشکی نام دانشگاه:تهران تاریخ شهادت:۱۳۶۵/۱۱/۱ محل شهادت:شلمچه مزار: گلزار شهدای کوهدشت  فرازی از وصیت نامه شهید عزیزان من: من و شما آمده‌ایم تا قدر خود را بشناسیم، آمده ایم تا بفهمیم که به کجا می رویم آن کس که مبدا را شناخت و به سوی مقصد عارفانه و عاشقانه گام برداشت که خوشا به حالش (ان الابرار لفی نعیم) آن کس که پوچ آمد و پوچ رفت که (اولئک کالانعام بل هم اضل سبیلا) لیک بیچاره ای چون که شاید به خیال خود می داند به کجا می رود اما چون ره گم کرده ای در کویر زندگی گاهی به شمال و گاهی به جنوب، وقتی به شرق و گاهی به غرب نظر می افکند که راه کدام است و چاره کدام، آخر مگر نه این که مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک چندروزی قفسی ساخته اند از بدنم. پس چرا به این دیر خراب آباد، لجن آلود خو کرده ایم، آخر کی باید از خواب جهالت بیدار شویم و بفهمیم که قدر ما در این بی نهایت هستی چیست؟ مگر نه این که (هلک من لم یعرف قدره) 🕌@deltangekarbalaa_3 ღــربــلا👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهیدمحمد علیم عباسی گراوند معروف به شهرام در سیزده خرداد سال هزاروسیصدوچهل وسه دراستان لرستان شهرستان کوهدشت در خانواده ای مذهبی و متدین چشم به جهان گشود. محیط دینی و سرشار از معنویت خانواده سبب شد که در همان ایام کودکی در روح او عشق به خدا و دینداری دمیده شود. تحصیلات ابتدایی تا سال ۱۳۵۵به پایان رسانید،مقطع راهنمایی را که همزمان با شکوفایی انقلاب  اسلامی بود با موفقیت پشت سر گذاشت. محمدعلیم چهره ای زیبا و لبخندی مملو از مهربانی داشت. همه دوستانش از او بزرگتر بودند وکمتر با هم سن وسالان خود مراوده داشت. آن قدر قشنگ صحبت می کردکه در جمع دوستان جایگاه رفیع و ارزشمندی داشت. او  به احکام و مسائل شرعی کاملا آگاه و درانجام فرایض دینی بسیار مقید بود. دوره متوسطه را که مصادف با شروع جنگ تحمیلی بود در دبیرستان دکترشریعتی آغاز کرد ولی  تکلیف باعث شد در پانزده سالگی به جبهه برود. محمد در اولین حضورش از ناحیة کمر به شدت مجروح شد و به اجبار به خانه برگشت و دوره متوسطه را به پایان رساند. درکنکور سراسری شرکت کرد و در رشته پزشکی دانشگاه شيراز مشغول تحصیل شد ولی بخشي از تحصيلاتش را در دانشكده پزشكي دانشگاه تهران مهمان شد .بار دیگر با همان جراحتی که داشت از طریق بسیج دانشجویی راهی منطقه شد و در فتح فاو و عملیاتهای دیگری شرکت کرد. اوکه به  شکارچی تانک معروف بود در عملیات کربلای پنج در منطقه شلمچه براثر اصابت ترکش به رگ سمورال ران پايش دعوت حق را لبیک گفت و به فیض شهادت نائل آمد. عباسی🌷 روح شهدا صلوات 🕌@deltangekarbalaa_3 ღــربــلا👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پنجشنبه ست شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای و علی الخصوص شهید سرفراز 🌷شهید امین رحیمی🌷 🌷 شهید محمد علیم عباسی🌷 "صلوات " 🌴اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌴 ✨ التماس دعای فرج وشهادت✨ 🕌@deltangekarbalaa_3 ღــربــلا👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
افسردگي‌حقیقي ؛ بي‌عشقِ‌حسین‌زیستن‌است... ↝′
عادل رضایی, مداح کرمانی هم بین شهدا بود استوریش هنوز رو صفحه ش هستش اخرین مداحی صفحه‌ش مربوط به فاطمیه س، چه نفسی داشته، چه سوزی داشته. خانم حضرت زهرا خریدش 🕌@deltangekarbalaa_3 ღــربــلا👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صدای آمدنت را به گوش ما برسان زمان غیبت خود را به انتها برسان... نگاه نافذ خود را بر این گدا انداز برای درد نهفته کمی دوا برسان... اگرچه بهر ظهورت نکرده ام کاری بیا و بر لب ما فرصت دعا برسان... 🕌@deltangekarbalaa_3 ღــربــلا👆
علیه السلام هر صبحِ سحر، می دهم از دور سلامت شش‌ گوشه شده، قلبِ‌ من انگار ز نامت دلتنگ طواف حرمت، گوشه ی چشمی بر عاشـقِ دیوانه ی بیــمار مُدامت 🕌@deltangekarbalaa_3 ღــربــلا👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🧡 نوشتـہ‌اند‌ڪہ‌‌جبریـل‌ هـم‌دلـش‌مے‌خواسـت بہ‌جای‌این‌همہ‌منصـب فقـط‌ڪَدای‌تو‌بـود...! :) 🌱
رویـ نیازم کجاست؟! سویه حسینـ «ع» است و بس.... ↝′
رفیق‌به هیچکس‌‌وابسته‌نشو ؛ الّا‌حُسین‌همه‌تا ورودی‌‌قبر‌هستندباهات‌ اما‌‌حسین‌الی‌‌الابد :))♥️ ↝′
✨خدایا در این لحظات نورانی مارا به کاروان نمازگزاران اول وقت که به امامت و پیشوایی مهدی فاطمه (س) از کوچه های شهرمان در گذر هست برسان 🌱 با صلوات بر محمدو آل محمد ..... ✨اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌ مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم✨
دلتنگ کربلا 🕊
🌹کتاب #عارفانه زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری 📌قسمت شصت و نهم احمد آقا می خواست راه سفر به سوی
❤️کتاب زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری 📌قسمت هفتاد راوی : دکتر محسن نوری ستون نفرات رزمندگان از کنار یک باتلاق و در مسیر یک دشت در حرکت بود.شب بود و هوا تاریک .در جلوی ستون ،احمدآقا قرار داشت‌. همینطور که به آن ها نگاه می کردم،یک باره یک گلوله خمپاره در کنار ستون منفجر شد !! ترکش خمپاره فقط به یک نفر اصابت کرد .قلب احمدآقا مورد هدف قرار گرفت!بعد ایشان به سمت راست چرخید و کلماتی از زبانش خارج شد که من نفهمیدم چه می گوید. در آن لحظات احمدآقا جلوی چشمان من به شهادت رسید!! و من همان موقع حیرت زده از خواب پریدم!تا چند دقیقه بدنم میلرزید. روز بعد درمسجد احمدآقا را دیدم.خوابم را برای ایشان تعریف کردم .او هم لبخندی زد و گفت:به شما خبر میدهم که خوابت رؤیای صادقه بوده یا نه!...... ادامه دارد ... امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شهید🌸
دلتنگ کربلا 🕊
❤️کتاب #عارفانه زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری 📌قسمت هفتاد راوی : دکتر محسن نوری ستون نفرات
❤️کتاب زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری 📌قسمت هفتاد و یکم پاییز ۱۳۶۴بود. تغییر در رفتار و اعمال احمدآقا بیشتر حس می شد .نماز های ایشان همگی معراج بود.یادم هست یک باربعد از نماز به ایشان گفتم:علت اینهمه لرزش شما در نماز چیست ؟ میخواهید برویم دکتر ؟گفت:نه چیزی نیست. اما من می دانستم چرا اینگونه است.در روایات خواندیم که ائمه اطهار در موقع نماز خواندن اینگونه بر خود میلرزیدند‌. این حالت برای کسی که درک کند وجود بی مقدارش ،اجازه یافته با خالق صحبت کند طبیعی است ،این ما هستیم که در نماز و عبادات معرفت لازم را نداریم. خلاصه روال برنامه های ما ادامه داشت تا اینکه یک شب به مسجد آمد و بعد از نماز همه ی ما را جمع کرد. بعد از بچه ها خداحافظی کرد و گفت:ان شاالله فردا راهی جبهه هستم.احمدآقا از ما حلالیت طلبید و از اهل مسجد خداحافظی کرد. بعد هم به ما چند نفری که بیشتر از بقیه با ایشان بودیم گفت:این آخرین دیدار ماو شماست.من دیگر از جبهه برنمیگردم! دست آخر هم به من نگاهی کرد و گفت:خواب شما عین واقعیت بود. نمی دانم چرا ،اما من وآن بچه ها خیلی عادی بودیم.فکر میکردیم حتما به مرخصی خواهد آمد.فکر می کردیم اگر احمدآقا هم برود یکی مثل ایشان پیدا میشود. روز بعد احمدآقا با سپاه تسویه کرد و به صورت بسیجی راهی جبهه شد .همه ی کارهای مسجد را تحویل داد.دیگر هیچ کاری در تهران نداشت . ادمه دارد ... امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شهید🌹