شهید_مرتضی_آوینی :
برای ما " کــربلا "
بیش از آن که یک شهر باشد
یک افق است که آن را
به تعداد شهدایمان فتح کردہایم
.#تفحص_شهید✨
11.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#من_میترا_نیستم🍂🌸
#بخشی از کتاب من میترا نیستم
کتابی مناسب قشر نوجوان
همین طور که در خیابان های تاریک راه میرفتیم، به مادرم گفتم:
"مامان، یادته زینب یک سالش که بود، چطور دست کرد توی کاسه و چشم های گوسفند را خورد؟"
شهرام با تعجب پرسید:
"زینب چشم گوسفند را خورد؟"
مادرم رو به شهرام کرد و گفت:
"یادش بخیر... جمعه بود❗️😔
#فرازی_از_زندگینامه
#شهیده_زینب_کمایی
شناسایی و تایید هویت پیکرمطهر ۵ شهید محورخان طومان
🔹روابطعمومی سپاه از شناسایی و تایید هویت پیکرهای مطهر ۵ شهید مدافع حرم خان طومان از استانهای مازندران، فارس و البرز در عملیات تفحص خبر داد.
🔹هویت سرداران شهید عبدالله اسکندری، رحیم کابلی، مصطفی تاشموسی، محمدامین کریمیان و عباس آسمیه از طریق تطبیق نمونه DNA شناسایی و تایید شد و پیکرهای مطهر این شهدای والامقام به میهن اسلامی بازگشت.
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
به رفیقش پشت تلفن گفت:
ذکر الهی به رقیه بگو
مشکلت حل میشه
رفیقش یک تسبیح برداشت
به ده تا نرسیده
دوستاش زنگ زدن
و گفتن سفر کربلاش جور شده...!💔
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#بہوقتدلتنگی
سـرمهواۍِتُودارد..
دلـمهواۍِضریـح🥲،
چہمیشـودڪہسرۍگوشہحـرمبزنم؟"💔
#ڪربلا
🌹شهید_احمد_کاظمی ؛
🔻اگر می خواهید تاثیر گذار باشید اگر می خواهید به عمر و خدمت و جایگاهتون ظلم نکرده باشید ما راهی به جز اینکه یک شهید زنده در این عصر باشیم نداریم.
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
-هرکیآࢪزوداشتهباشه
خیلےخدمتکنه
شهـــیدمیشه...!🕊
-یهگوشهدلتپا👣بده،
شهدابغلتمیکنن...❤️
ـ مابهچشمدیدیمایناࢪو...
ـ ازاینشهــدامددبگیرید،🖐🏼
ـ مددگرفتناز #شهدا ࢪسمه...
دستبذاࢪࢪوخاکقبرشهیدبگو...
حُسینبهحقاینشهید،🥀
یهنگاهبهمابکن..💔
#استادپناهیان
10.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑🎥 اولین دیدار خانواده های شهدای تازه تفحص شده منطقه خان طومان با پیکر شهدا
برشی از کتاب کاش برگردی...
مادرانه ترین کتاب شهدای مدافع حرم☘
«دستش را که گرفتم یخکرده بود، پاهایش میلرزید، رو به من گفت: عزیز نمیتونم راه برم، منو بغل میکنی؟ یکدستی فاطمه را بغل کردم و با دست دیگرم دوچرخهاش را گرفتم و راه افتادم، فاصله زیادی تا خانه نبود ولی آن چند دقیقه خیلی سخت گذشت، فاطمه محکم دستانش را دور گردن من انداخته بود و آرام اشک میریخت و من مجبور بودم مثل همیشه نقش مادری را بازی کنم که قرار است سنگصبور این خانواده باشد.
هرچه جلوتر میرفتیم فاطمه محکمتر مرا بغل میکرد، میدانستم آغوش پدر میخواهد، حال خودم هم تعریفی نداشت، غربت خودم و دختر شهید را حس میکردم و روزهای سختی که قرار است بعد از این داشته باشیم.»
برای سفارش کتاب پیوی منتظرتونیم😍🤩
@aghigh1369
♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️
🌸
🌿
🍃 @deltekani
🍃
💐🍃🌿🌸🍃🌹
19.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شما دلتون برای باباتون تنگ نمیشه؟
😭😭😭