eitaa logo
🇵🇸دِمـــاٰءُالشُــــهَداءْ🇮🇷
335 دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
6هزار ویدیو
238 فایل
┈┈•✾🌿🌸🌿✾•┈┈ شروع ختم بیست و هشتم ١٤٠٤/٠٢/١٨ هر روز تلاوت یک حزب از کلام الله مجید ┈┈•✾🌿🌸🌿✾•┈┈ ارتباط با ادمین @Admin2shohada @Admin1shohada لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/2138898635C899906335d
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹💠🌹💠🌹💠🌹💠 🩸 بِسم‌رَبِّ‌الشُهَدا‌وَالصِدیقینً🩸 🍃چلّه پانزدهم 🍃روز بیست و پنجم 🍃 ✨هدیه به : شهید سید سجاد روشنایی ✨ 🗓️ جمعه ١٤٠٢/٠٤/٠٩ 🌹زيارت امين الله و 📿 ١٠٠ مرتبه ذکر صلوات همراه با (و َعَجِّلْ فَرَجَهُمْ)🌹 1️⃣برای سلامتى وتعجيل درفرج حضرت وليعصر عج🤲 2️⃣سلامتی رهبرعزیزمان وسربازان گمنام امام زمان🤲 3️⃣خوشبختی وعاقبت بخیری جوانانمان 4️⃣ آمرزش امواتمان🤲 5️⃣وبه نیت حوائج دوستان عزیزمون🤲 6️⃣شفای مریضان ورفع مشکلات جمیع مومنین ومومنات🤲 7️⃣حفظ کشورعزیزمان دربرابردشمنان قسم خورده اسلام ومسلمین🤲 🌹💠🌹💠🌹💠🌹💠 🌱 قُربَةً اِلَی اللّٰه 🌱 ┈┈•✾🌿🌸🌿✾•┈┈ دِماءُ الشهداء«چله ی شهدا» https://eitaa.com/joinchat/2138898635C899906335d
لیست اسامی شهدا«چله ی پانزدهم» ┈┈•✾🌿🌸🌿✾•┈┈. 🍃 ((چله ی پانزدهم))🍃 ١_شهیده حضرت فاطمه زهرا (س) 🌴 ٢_ شهید سردار حاج قاسم سلیمانی 🌴 ٣_شهید احمد مکیان🌴 (سالگرد شهادت) ٤_شهید علی الصادقی (دراجی) 🌴 ٥_ شهید آیت الله سید محمدرضا سعیدی🌴 (سالگرد شهادت) ٦_ شهید سید محمد تقی رضوی مبرقع🌴 ٧_شهید سید غلامرضا مصطفوی 🌴 ٨_شهید حجت باقری🌴 ٩_شهید شهریار الله وردی🌴 (سالگرد شهادت‌) ١٠_شهید حاج حسن شاطری🌴 ١١_شهیدان بخارایی، امانی، صفار هرندی، نیک نژاد🌴 (سالگرد شهادت) ١٢_شهید احمد رضایی اوندری🌴 ١٣_شهید احمد مجدی🌴 ١٤_شهید اصغر پاشاپور🌴 ١٥_شهادت زائران حرم امام رضا (ع) 🌴 (سالگرد شهادت) ١٦_شهید مصطفی چمران🌴 (سالگرد شهادت) ١٧_شهید عباس دانشگر🌴 ١٨_شهید اسماعیل شجاعی🌴 ١٩_شهید جواد سنجه ولی🌴 ٢٠_شهید محمد رضا زاهدی مزرعه شوری🌴 ٢١_شهيد علی اکبر عربی🌴 ٢٢_ شهید مصطفی قاسم پور🌴 ٢٣_شهید آیت الله محمد حسین بهشتی🌴(سالگرد شهادت) ٢٤_شهید عبدالحميد دیالمه🌴 ٢٥_شهید سید سجاد روشنایی 🌴 ٢٦_شهید محمد عيسی وطنی ٢٧_شهید آیت‌ الله محمد صدوقی (سالگرد شهادت) ٢٨_شهید محمد علی قلی زاده ٢٩_شهید میثم نجفی ٣٠_شهید محمد مهدی دهقانیزاده ٣١_ شهید علی جابری (سالگرد شهادت) ٣٢_شهید محمد حسین سراجی ٣٣_شهید مهدی محمدی منفرد ٣٤_شهید رجبعلی ناطقی ٣٥_شهید مسلم خیزاب ٣٦_شهید میثم تمار (سالگرد شهادت) ٣٧_شهید علی محمود وند ٣٨_شهید منصور علی رستم پور ٣٩_شهید علیرضا حاجی وند قیاسی ٤٠_شهید علی عرب ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┈┈•✾🌿🌸🌿✾•┈┈ دِماءُ الشهداء«چله ی شهدا» https://eitaa.com/joinchat/2138898635C899906335d 👆کانال را به دوستان خود معرفی کنید
شهید «سید سجاد روشنایی» در شهریور ماه 1357 در شهر مقدس قم دیده به جهان گشود. او پس گذراندن دوران تحصیل، لباس سبز پاسداری را پوشید. از همان نخستین روزهای زندگی مشترک به همسرش می‌گفت که بزرگترین آرزویش، شهادت است و از همسرش می‌خواست تا برای رسیدن به این آرزویش، او را پس از نمازهایش دعا کند. شهید سیدسجاد روشنایی در سال 1394 برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) عازم سوریه شد و پس از 43 روز مجاهدت سرانجام در عملیات شکست محاصره شهرهای شیعه‌نشین نبل و الزهرا(س) در سوریه در اسفند94 به شهادت رسید.
گفتگو با پدر شهید مدافع حرم «سید سجاد روشنایی» سجاد از مادرش دل کند و من از سجاد پدر شهید مدافع حرم درباره خاطراتش از پسرش تعریف کرد: سجاد پیش من آمد و به من گفت: «پدر قصد دارم به سوریه بروم. دلم لرزید چرا که می‌دانستم حرفی نمی زند که قابل تغییر باشد. به او گفتم: پس مادرت؟ سید علی روشنایی متولد 1331، از روستای روشنای شهر اراک است که خود دوران جنگ تحمیلی را به خوبی حس کرده و طعم تلخ دوران را چشیده است. سید علی آقا پدر شهید مدافع حرم، شهید سید سجاد روشنایی است که سالها با مشقت و سختی به کار در کشاورزی مشغول بوده است. پس از هجرت از روستای روشنا به شهر قم در سال 1359 با تاسیس اداره جهاد سازندگی در این سازمان، مشغول به کار شد. وی درباره فرزند شهید خود گفت: قرار بود نام شهید را زین‌العابدین بگذاریم اما درنهایت تصمیم گرفتیم نامش سجاد باشد. سجاد در یک سالگی به شدت مریض شد و همه پزشکان ما را ناامید کردند، گویا قرار بود تا یک سالگی امانتدار این ودیعه باشیم؛ اما خداوند جور دیگری برایمان رقم زد و سیدسجاد تا ۳۷ سالگی در نزد ما امانت بود تا اینکه این اسماعیل را در راه حضرت زینب و اسلام فدا کنیم. مهاجرت به قم این پدر شهید ادامه داد: سال ۱۳۵۹، سجاد دو ساله بود که به قم مهاجرت کردیم، من در روستای روشنا زمین کشاورزی داشتم اما وقتی به قم مهاجرت کردیم در جهاد سازندگی مشغول خدمت شدم. کودکی سید سجاد پدر از کودکی شهید گفت: با وجود کودکی و شیطنتی که داشت بسیار عاقل و فهیم و مهربان بود، با همان جثه کوچکش به خاطر علاقه‌ای که به من داشت، به اندازه یک انسان بالغ و عاقل به من در کشاورزی کمک می کرد. علاقه به محرم و عزاداری پدر افزود: از همان کودکی عاشق اهل بیت و امام حسین (ع) بود. دهه محرم را بسیار دوست داشت و لحظه ای را در محرم از دست نمی‌داد، یا در هیئت بود و یا در خانه مشغول عزاداری و مداحی. اگر کسی به آن اعتراض می‌کرد با همان زبان کودکی می گفت: من برای جدم حسین عزاداری می‌کنم... و این علاقه‌ از همان کودکی بود و از همان موقع غیرت خاصی به دستگاه امام حسین و اهل بیت (ع) داشت. شهیدان، شهیدان را می شناسند سید سجاد در رشته زبان، دو ترم درس خواند اما باز هم دلش راضی نبود، دلش را به دریا زد و این رشته را کنار گذاشت و به دنبال علاقه اش رفت به دانشگاه افسری سپاه اصفهان تا دلش آرام گرفت. سیدسجاد ۱۷ سال سابقه عضویت در سپاه را داشت و ۱۷ سال را با دل و جان خدمت کرد. از نزدیکان شهید صیاد شیرازی بود و صیاد علاقه زیادی به سجاد داشت؛ «شهیدان، شهیدان را می‌شناسند.» دل کندن از مادر او در این گفتگو افزود: علاقه وافری به خانواده داشت. سید سجاد ۲۰ روز در جریان فتنه ۸۸ به تهران رفت که برایمان خیلی سخت بود. نمی دانستم که قرار است برای همیشه از آنها دل بکند!! سجاد پیش من آمد و به من گفت: «پدر قصد دارم به سوریه بروم.» دلم لرزید چراکه می‌دانستم حرفی نمی زند که قابل تغییر باشد. به او گفتم: پس مادرت؟! به من گفت: نمی‌توانم تحمل کنم سر نیزه را در حلقه بچه‌های شیرخوار کنند.! باید بروم سجاد از دوقولوهایش دل کند و من از سجاد پدر از بدرقه پسرش گفت که بعد از ۶ سال هنوز وقتی یادش می آید، با اشک همراه می شود. همه ما در خانه سجاد دور هم جمع شدیم. کسی از بغض توان صحبت کردن نداشت. کافی بود کسی لب به سخن بگشاید و اشکش جاری شود. فضای سنگینی بود! انگار همه می دانستند راهی که می رود بازگشتی ندارد... دخترانش به دنبالش می دویدند و می گفتند: بابا نرو‍... بابا نرو... بابا سوریه را آزاد کردی برگرد. خودم فهمیدم که سجاد از دوقلوهایش دل کند و من از او. سجاد فقط برای من فرزند نبود، یک رفیق و همراه تمام عیار بود. فرمانده گردان سوم امام حسین (ع) لشگر17 علی بن ابی طالب شهید سید سجاد روشنایی فرمانده گردان سوم امام حسین (ع) بود و در منطقه عملیاتی سوریه به عنوان جانشین گردان خدمت می‌کرد. سید سجاد از لشگر فاطمیون به سوریه اعزام شد. پدر شهید از قدرت مدیریت و فرماندهی پسرش با افتخار گفت که چگونه دویست و پنجاه نیرو را فرماندهی و هدایت می‌کرده؛ از شجاعتش که جلودار همه نیروها بوده و در زمان فرماندهی او کمترین تلفات بوجود آمده است. سردار سلیمانی درباره آزادسازی و پاکسازی کانالهای نبل و الزهرا میگوید: کانال های نوبل و الزهرا مانند خرم شهر، قفل بود که به سختی و یاری خدا آزاد شد. بالاخره با یاری خدا نبل الزهرا که از مناطق شیعه نشین سوریه بود با حضور مدافعین حرم آزاد شد و سید سجاد در عملیات آزادسازی نبل الزهرا و درگیری با نیروهایی که درب خیبر را شکستند و درنهایت با اصابت راکت به پهلویش، سیزدهم بهمن ماه ١٣٩٤ به شهادت رسید.
بهمن ماه یادآور آزادی دو منطقه شیعه نشین «نبل و الزهرا» از لوث تروریست هاست که به مدت ۴ سال در محاصره تروریست ها بود؛ اما با مشارکت مدافعین حرم قمی، شهید سراجی، قلی زاده، عربی، سامانلو و هاشمی لشکر علی بن ابیطالب قم آزاد شد. پس از آزادسازی نبل الزهرا سردار سلیمانی فرمود: شما درب قلعه خیبر را شکستید و ان شاءالله نماز جمعه را در الزهرا می‌خوانیم. ارادت پدر و پسر به لباس پاسداری پدر شهید از ارادتش به لباس سپاه و پاسداری تعریف کرد که حاضر است کف پوتین های پاسداران را ببوسد و چقدر از این که فرزندش در لباس پاسداری خدمت کرده و به شهادت رسیده از خداوند شاکر است. این پدر ادامه داد: اگر من هزار سجاد دیگر داشتم، دوست داشتم در راه حق و اسلام بدهم. داغ جوان بسیار سخت است؛ اما به واسطه فرزند شهیدم قلبم روشن و باز شده است. وی درباره وصیت‌نامه شهید گفت که چقدر او عاشق رهبر بوده است و گفت: آخرین درخواست حقیر این است که سلام مرا به آقا و رهبرم برسانید و بگویید که این سرباز کوچک خود را در نماز شب هایش دعا نماید تا بلکه خداوند به واسطه دعای ایشان از سر تقصیرات و گناهانم درگذرد.
فرازی از وصیت‌نامه شهید سجاد روشنایی بسم الله الرحمن الرحمن الرحیم «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إیتاءَ الزَّکاةِ وَ کانُوا لَنا عابِدینَ» امروز که روز اعزام بود مقداری هیجان و تردید در دلم بود به همین دلیل خواستم از قرآن مددی بگیرم.. در دلم توسل به آقا امام زمان عجل الله نمودم و این آیه آمد. از خواندن این آیه پشتم لرزید و اشک از چشمانم سرازیر گشت. چون من خود را هرگز لایق این آیه نمی دانم؛ اما دلم قرص و محکم تر از گذشته گردید. ان شاءالله که فردای قیامت در خون خود غوطه‌ور در محشر محشور گردم. باشد تا شرمنده آقا امام زمان عجل الله فرجه و رهبر عزیزتر از جانم امام خامنه‌ای عزیز نباشم. اما برادران و خواهران گرامی من، بدانید که من به اختیار و داوطلبانه به جنگ با دشمنان اسلام رفته‌ام. این جنگ، جنگ کفر با اسلام عزیز است و تا روزی که خداوند به بندگان صالحش وعده داده است ادامه خواهد داشت. این زندگی چند روز دنیا که عموما با غفلت و گناه و شهوات آلوده است ارزشی ندارد که انسان خود را مشغول به آن سازد. در این زمانه که دنیای زر و زور و تزویر برای سیاه نمودن چهره اسلام ناب محمدی دست به دست هم داده‌اند، بر ما فرزندان سید علی خامنه‌ای تکلیف است که جان ناقابل خود را فدای این اسلام عزیز کنیم، تا بلکه با جان ناقابل خود بتوانیم برای اسلام عزیز، ذره‌ای خدمت کنیم. اما سخنی با کسانی که با رهبر عزیزمان فاصله گرفته‌اند، های ای یاران دیروز و آشنایان غریبه شده به گوش باشید که فردای قیامت باید جوابگوی امام و خون شهدا باشید. مگر نشنیده‌اید که امام خمینی رحمت الله علیه آن معمار کبیر انقلاب فرمود چه من در میان شما باشم و نباشم نگذارید این انقلاب و کشور در دست نااهلان بیفتد؟ به خود بیایید و توبه کنید، باشد که رستگار شوید. آخرین درخواست حقیر این است که، سلامم را به آقا و رهبرم برسانید و بگویید که این سرباز کوچک خود را در نماز شبهایش دعا نماید، تا بلکه خداوند به واسطه دعای ایشان از سر تقصیرات و گناهان من درگذرد. والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته بنده رو سیاه و گناه کار خدا‌ ـ سید سجاد روشنایی 1394/09/29 ـ 7:30 صبح مقر گردان سوم