فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد و خالق فیزیک کوانتوم «پروفسور مسعود رجوی»😂👆
🌹💠🌹💠🌹💠🌹💠
🩸 بِسمرَبِّالشُهَداوَالصِدیقینً🩸
🍃چلّه دوازدهم 🍃روز سی و چهارم🍃
✨هدیه به شهید محمد کریمی✨
🗓️پنجشنبه ١٤٠١/١٢/١١
🌹دعای ناد علی کبیر و 📿 ١٠٠ مرتبه ذکر شریف لا اله الا الله 🌹
1️⃣برای سلامتى وتعجيل درفرج حضرت وليعصر عج🤲
2️⃣سلامتی رهبرعزیزمان وسربازان گمنام امام زمان🤲
3️⃣خوشبختی وعاقبت بخیری جوانانمان
4️⃣ آمرزش امواتمان🤲
5️⃣وبه نیت حوائج دوستان عزیزمون🤲
6️⃣شفای مریضان ورفع مشکلات جمیع مومنین ومومنات🤲
7️⃣حفظ کشورعزیزمان دربرابردشمنان قسم خورده اسلام ومسلمین🤲
🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠
🌱 قُربَةً اِلَی اللّٰه 🌱
🌷لیست اسامی شهدا🌷
🍃 ((چله ی دوازدهم))🍃
١_شهیده خانم فاطمه زهرا (س)🌴
٢_سردار شهید حاج قاسم سلیمانی🌴
٣_شهید غلامحسین عارف🌴
٤_شهید عبدالکريم پرهیزگار 🌴
٥_شهید سعيد سامانلو🌴
٦_شهیدان خالقی پور🌴
٧_شهید محمد حسین محمد خانی🌴
٨_شهید حضرت علی (ع)🌴
٩_شهید علی محمد رضایی🌴
١٠_شهید حمید محمد رضایی 🌴
١١_شهید مجید قربانخانی 🌴
١٢_شهید محمد هادی امینی🌴
١٣_شهید حاج احمد حاتمی 🌴
١٤_شهید سید سردار موسوی🌴
١٥_شهید محمد رضا دهقان امیری🌴
١٦_شهید عماد مغنیه 🌴
١٧_شهید علیرضا شهبازی🌴
١٨_شهید سید محمد کیهانی 🌴
١٩_شهید محمد هادی ذوالفقاری 🌴
٢٠_شهید محمد حسین يوسف اللهی🌴
٢١_شهید حميدرضا باب الخانی 🌴
٢٢_شهید قاسم عزیزی بندرآبادی 🌴
٢٣_شهید سردار سید علی هاشمی 🌴
٢٤_شهید مصطفی محمد میرزایی🌴
٢٥_شهید علی اکبر زوار🌴
٢٦_شهیدان مصطفی و مجتبی بختی🌴
٢٧_شهید احمد کشوری نیا 🌴
٢٨_شهید منصور حیدری سجزی🌴
٢٩_شهید حمید قبادی نیا🌴
٣٠_شهید جواد زارعی🌴
٣١_شهید سید مجتبی علمدار 🌴
٣٢_شهید محسن فخری زاده🌴
٣٣_شهید حسنعلی شمس آبادی🌴
٣٤_شهید محمد کریمی🌴
٣٥_شهید محمد معافی
٣٦_شهید حیدر جلیلوند
٣٧_شهید محمد رضا عقیقی
٣٨_شهید علی حیدری
٣٩_شهید اکبر آقا بابایی
٤٠_شهید علی صیاد شیرازی
ولادت تا شهادت
شهید محمد کریمی در سال 1346 در روستای ورتون از بخش کوهپایه متولد شد و پس از دوران کودکی در سن
هفت سالگی وارد مدرسه ابتدایی شد و در همان روستا دوران تحصیل در مقطع ابتدایی را سپری کرد و بعد از
یكسال وقفه، برای ادامه تحصیل در مقطع راهنمایی به شهر اصفهان رفت و در مدرسه راهنمایی شهید بهشتی نژاد به تحصیل پرداخت. محمدآقا در دوران راهنمایی بیشتر شب ها را در کلاس های آموزشی و عقیدتی بسیج منطقه سه
اصفهان در مسجد (صاحب بن عباد) شرکت فعال داشت.
سال سوم راهنمایی بود که تعدادی از دوستان و همكلاسی هایش که با هم در برنامه های بسیج شرکت می کردند
عازم جبهه های حق علیه باطل شدند و برخی از آن ها به فیض عظیم شهادت نائل آمدند. او که برای حضور در
جهاد فی سبیل الله احساس تكلیف می کرد با شهادت رفقایش، تكلیفی مضاعف بر دوش خود احساس کرد لذا
همه شب به مراکز اعزام به جبهه ها مراجعه می کرد اما هربار پاسخ می شنید که سنش کم است و به دلیل سن پائین امكان اعزام وی وجود ندارد.
اما محمدآقا همچنان مشتاق جهاد در راه خدا و دفاع از اسلام و قرآن بود و بارها برای اعزام به مراکز مربوطه مراجعه
کرد تا اینكه بالاخره در تابستان 1363 به پادگان آموزشی امام حسین (ع) معرفی شد و پس از طی یك ماه آموزش،
به جبهه های غرب عزیمت کرد و تعطیلات تابستان را در مبارزه با دشمن بعثی و منافقین گذراند تا اینكه بعد از
حدود سه ماه و به اصرار پدر برای ادامه تحصیل در رشته علوم تجربی در دبیرستان هاتف ثبت نام کرد اما ادامه
تحصیل وی در دبیرستان هاتف بیش از سه ماه طول نكشید چرا که محمدآقا حال و هوای جبهه در سر داشت و
توانست پس از کسب ر ضایت پدر و مادر دوباره به جبهه ها رفته و پس از حدود دوسال جهاد در راه خداوند متعال در مناطق عملیاتی مختلف در 20 دی ماه 1365 و در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید.
(روحش شاد، یادش جاودانه و راهش پررهرو باد).
وصیت نامه شهید
بسم الله الرحمن الرحیم
(وَلا تَقُولُوا لِمَن یقتَلُ فِی سَبِیلِ اللِه اَمواتاً بَل اَحیاء وَلكِن لا تَشعُرُون)
(و آن کسانى که در راه خدا کشته شده اند مرده نپندارید بلكه آنان زنده اند و لیكن شما این حقیقت را نمى دانید.)
در ابتدا شهادت به یگانگى خداوند و بندگى و پیامبرى خاتم االنبیاء و جانشینان او از حضرت امام علی(ع) تا حضرت مهدى عج می دهم. خدایا همه وجودم عشق است، عشق به معبود و محبوب، عشق به خالق آفریدگار، خدایا تو را سپاس می گویم که بر من و امثال من منت نهادى و در این موقعیت و برهه از زمان ما را آفریدى، در این زمان
آفریدى که به راحتى راه حق و حقیقت از راه ضلالت و شقاوت تشخیص داده می شود و چون روز روشن است و
زیر پرچم سرخ لا الله الااله حرکت نماییم. خدایا تو را شكر می کنم به خاطر اینكه باب جهاد و شهادت را بر روى بندگان خالصت باز کرده اى تا بتوانند ره صد ساله را یك شبه بپیمایند.
خدایا خودت گفته اى که بیایید به درگاهم پس بى دعوت نیامدم. خدایا عاشقانت آمدند حسین(ع) آمد، یاران با
وفاى او آمدند، سربازان گمنام بقیةالله آمدند ولى ما چطور، خدایا از اعماق قلبم از تو می خواهم اجازه وصال دهى،
دیگر صبر و تحمل ندارم و طاقتم تمام شده و نمی توانم ببینم با صدها عزیز پا به میدان گذاشته و موقع برگشتن خود
باشم و خود ، خدایا! صبرم بده و یاری ام کن تا این راه را به آخر برسانم و این لطف و کرم توست که مرا دلگرم
کرده و هر روز قدم هایم را استوارتر گردانیده.
خدایا اگر چه گنهكارم و معصیت کردهام ولى به غیر از تو که را دارم؟ به در هر خانه که میروم دست رد به سینه ام
میزنند ولى این درگاه توکسى را رد نمی کند. مولایم اگر من بنده اى بدکارم ولى مطمئن هستم که تو خوب خدایى
هستى. آقایم اگر از فضل و بخششت شامل حال من نمی شد من هم مانند بسیارى از مردم دیگر در گناه و فساد و
تباهى غرق می شدم پس باز هم تو را شكر که هدایتم نمودى.
خدایا! یك عمر به درگاه غیر تو رفته بودم ولى حالا آمدم به درگاه کبریایى تو تا به خطاى خود اعتراف کنم زیرا
درگه تو درگاه امید است که خدایا اجازه بده تا به سویت پرواز کنم، درست است که لایق نیستم و پاك نیستم ولى
امیدم به اجازه توست ، خدایا روزى آمدم به درگاهت که بسیار با فضیلت است، روز عاشورا، روزى آمدم که
حسین( ع)را هم همراه خود بیاورم و به پیشگاهت او را شفیع قرار دهم آخر من خود را سرباز او جازده ام و انتظار
دارم.
خدایا! تو توبه حُر را پذیرفتى با آنكه در لشكر کفر بود و به بالاترین درجات رساندى، خدایا اگر من بد کرده ام
ولى آب را که بر روى حسین نبستم، قلب زینب(س)را نلرزاندم، جزو لشكر کفر نیستم، خدایا هر چه باشد ادعاى
سربازى حسین(ع) را دارم، یك عمر است او را صدا می زنم و اگر به حقیقت، کارها و اعمالم خلاف اعمال سربازان
حسین(ع) است ولى با سپاه حسین(ع)همراه و روزها و سال هاست که با آنها همدم و هم صدا هستم. خدایا به خون پاك حسین(ع)سوگند آن قدر می آیم تا مرا بپذیرى و در این راه از خودت کمك می خواهم.
خدایا! دنیا ، خود را جلوى چشمانم زیبا جلوه می دهد ولى همان طوری که حسین(ع) به همه چیز غیر از تو پشت پا زد من هم که انشاءالله پیرو او هستم و به دنیا و لذّت هاى فریبنده او پشت پا میزنم بهترین دوران عمر خود را در
راه تو قدم بر می دارم و امیدوارم.
روز عاشورا است، روزى است که همه عالم در عزاست ولى از جهتى من خوشحال هستم زیرا فكر میکنم انشاءالله تعالى عاشوراى دیگر را پیش حسین(ع) هستم. اى حسین جان! تو را به پهلوى شكسته مادرت همان طوری
که عزیزان پاك را به حضور پذیرفتى یك سرباز شرمنده و گنهكار را هم به آستانت راه بده، حسین جان! بعد از خدا همه امیدم به توست، سال هاست که به عشقت در جنوب و غرب کشور به دنبالت میروم و هنوز موفق به دیدارت نشده ام ولى احساس می کنم که دیگر فراق و دورى رو به اتمام است و دیدار نزدیك است.
کمك و یاری ام کن تا خود را آماده تر از همیشه کنم. حسین جان! در آتش عشقت سوختم و تا این لحظه ساختم
اما صبر هم اندازهای دارد. مولایم اگر باز هم اجازه وصالم ندهى و اگر هنوز لایق نباشم آنقدر در این بیابان هاى
گرم و کوه ها خواهم آمد تا به جوارت بپیوندم، اگر پایم قطع شود با سینه به طرفت مى آیم. خدایا این بار دیگر
توفیق استقامت و شهادت را نصیبم گردان و قلم عفو بر گناهانم بكش که سنگینى معصیت کمرم را شكست و خود را با این وضع نمی توانم در مقابل دستگاه با جبروت تو و رو به روى انبیاء و امامان و شهداء ببینم و خدایا خودت را به من بشناسان که :
هر کس که تو را شناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنى هر دو جهانش بخشى
دیوانه تو هر دو جهان را چه کند
و من مشتاق و دیوانه تو هستم. خدایا چه کنم که مرا قبول کنى؟ گفتند جبهه دانشگاه است، به سویش شتافتم و
می گویند شهادت بهترین راه نجات و سعادت است پس آرزوى مرگ می کنم و میدانم نشانه دوستان خدا یكى
آرزوى مرگ است. خدایا من طاقت چشیدن عذاب تو را ندارم ، معبودا مرا آماده کن تا با سخت ترین نوع جان
دهم. پاهایم قطع شود، دستم قطع شود، سرم قطع شود، در آتش دنیایى و دشمنان بسوزم و از شب تا صبح در خون خود بغلطم ولى در روز قیامت در آتش غضبت گرفتار نشوم.
خدایا خودت میدانى که من از روى نادانى از فرمان هایت سر پیچى کرده ام نه از روى علم پس مرا عفو کن. حال
سخنى با مردم، آن هایى که می نشینند و می گویند مغز بچه ها را در جبهه شستشو میدهند. باید بگویم که مغز بچه ها را شستشو می دهند و آن شستشوى افكار غلط و شیطانى و جایگزینى افكار الهى است و اگر پا به این راه گذارده ایم همه مشكلات آن را هم می دانیم و بهتر از افرادى که ما را از مرگ و سختی ها می ترسانند اطلاع داریم . ما همه
دیوانه ایم ، دیوانه عشق خدا و عشق حسین(ع)و دشمنان همه دیوانه عشق شیطان اند.
سخنى دیگر براى خانواده، به خصوص پدر و مادر، که عزیزان من و همه برادران که به شهادت رسیده اند امانتى
در دست شما بیش نبودیم و خدا ما را آفرید و خود دوباره برد که بازگشت همه بسوى خداست و براى همه شما از
خداوند آرزوى صبر می کنم که هیچ چارهای دیگر نیست. دیگر این که اگر عزیزان شهید ما بودند به ما احتیاج نمیشد و حالا که برادران دیگر شهید شده اند بار مسئولیت را به گردن بقیه انداختند، باشد که بار را به منزل مقصود برسانند و وظیفه الهی خود را به خوبی انجام دهید.