آمدم خیر سرم درس بخوانم، دو سه خط
قهوه ی چشمِ تو پاشید به دفتر، نگذاشت
#سونیا_پوردولتی
☕️⚘️📚
جمعه را با غزلی،چای و کتابِ شعری
میشود بود، اگر تنگیِ دل بگذارد ...!
#فاطمه_معصومی
☕️⚘️📚
گاهی تنها چیزی که مرا به زندگی
پیوند میدهد فراموشی دنیاست،
و یک فنجان چای...
☕️⚘️📚
هرخانه ای
حال و هوای خاص
خودش را دارد ...
بعضی از خانه ها
همین که وارد میشوی
عجیب آرامت می کنند؛
انگار که جادویت کرده باشند
بعضی از خانه ها ...
هیچ وقت دلتنگی ندارند ،
بعضی از خانه ها صبح های زود
بوی چای تازه دم ونان برشته می دهند ،
وظهر ها بوی پیاز داغ ونعنا
وغروب ها بوی هل و دارچین ...
بعضی خانه ها
انگار مٵمن نورند
بعضی از خانه ها
آبروی یک محله اند ...
از این خانه ها برایتان آرزومیکنم ...🤍
☕️⚘️📚
وقتی کتاب میخوانی، میتوانی به این فکر کنی که چند ساعت طول میکشد برسم به خط آخر یا قبل از خواب میرسم تمامش کنم و یا هر فکر دیگری با این مضمون که کم کم باعث میشود خودت را از کتاب خواندن محروم کنی.
پس میتوانی به اینها فکر نکنی، میتوانی سوارِ موج آهسته اما روانِ کلمات شوی، میتوانی جملات را درک کنی، میتوانی با پایان هر پاراگراف تفکر کنی، میتوانی برای خودت چای دم کنی یا قهوه بنوشی، میتوانی یک فایل از موسیقیهای بیکلام را پس زمینهی کتاب خواندنات کنی، میتوانی لذت ببری و جاری باشی و البته فارغ از عجله برای فتح این صفحه و رسیدن به صفحهی بعد.
چه بخواهی چه نخواهی به زودی به پایان کتاب خواهی رسید!
اگر چه حق داری از روند کتابی که برای خواندن انتخاب کردهای خوشت نیاید، اما حق نداری متوقف شوی! حق نداری بِگندی، حق نداری نفهمی!
میتوانی کتابت را عوض کنی!
کشف شباهتی که توی ذهنت مرور کردی درست است!
شبیه به زندگیست.بسیار زیاد شبیه به زندگیست.
#علی_سلطانی
☕️⚘️📚
جایِ تــو
میانِ این شعـرها،
بدجوری خالیست...
انگار "فعل" را از جمله
"چای" را از عصـرانه
"بوسه" را از"عـشق" دزدیده باشند...
#فاطمه_صابری_نیا
☕️⚘️📚