فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵شعرخوانی #عباس_جواهری_رفیع شرکتکننده برنامه سرزمین شعر در شب سوم رقابت گروه دوم مسابقه سرزمین شعر
#مادر #مادرانه #عاشقانه
@denj_tanhaii
سلام ارادت
اگه نظر مثبتی به این شعرخوانی داشتید
میتونید با فرستادن عبارت " عباس جواهری" به سر شماره 3000043 از من حمایت کنید و شانس شرکت در قرعه کشی مردمی رو هم برای خودتون داشته باشید
@denj_tanhaii
دنج تنهایی
🔵شعرخوانی #عباس_جواهری_رفیع شرکتکننده برنامه سرزمین شعر در شب سوم رقابت گروه دوم مسابقه سرزمین شعر
برای مادرم
ببین که روزیِ ما بعد تو فراوان نیست
که سهم خانه ما عطر نان و ریحان نیست
تو رفتی و همه جا بذر مرگ پاشیدند
بهار های پس از تو کم از زمستان نیست
بدون مهر تو مرگ است زنده ماندن من
شبیه شاخه گلی آن زمان که باران نیست
چه آتشی زده بر جان خانه رفتن تو
دریغ، آخر این شعله ها گلستان نیست
شبیه نامه بی مقصدی شده است دلم
به هر که میرسد افسوس صاحب آن نیست
تو پرکشیدی و معلوم شد که پیله تن
برای قامت پروانه غیر زندان نیست
###
تو را به خاک ندادم ،به آسمان دادم
تو را به دست خداوند مهربان دادم
زمین که جای قشنگی برای گلها نیست
تو را به رسم امانت به آسمان دادم
دلیل بارش چشمان ابری ام مادر...!
همیشه لحظه باران تورا نشان دادم
پس از تو زنده نماندم،پس از تو هی مردم
سر مزار تو هر روز سال جان دادم
چه پشت ابر چه پیدا،همیشه پر نور است
کسی که جای ستاره به کهکشان دادم
#عباس_جواهری_رفیع
@denj_tanhaii
دنج تنهایی
🔵شعرخوانی #عباس_جواهری_رفیع شرکتکننده برنامه سرزمین شعر در شب سوم رقابت گروه دوم مسابقه سرزمین شعر
تا دید به زحمتش ثمر دادم رفت...
با اشک به دست و پایش افتادم،رفت
آنقدر که غرق التماسش بودم
انگار خداحافظی از یادم رفت....
#عباس_جواهری_رفیع
@denj_tanhaii
May 11
گفتی شبت بخیر ،ولی بی تو عمر من
حتی برای ثانیه ای هم بخیر نیست
#عباس_جواهری_رفیع
@denj_tanhaii
May 11
گفتیم بسم الله رحمن رحیمش را
کردیم دور از خویش شیطان رجیمش را
تنها برای خاطر پسوندش از الله
تحویل میگیریم قرآن کریمش را
از مهربانی های او پیداست شیطان هم
از آب بیرون میکشد با او گلیمش را
سرسبز میشد دشت ها وقتی گذر میداد
باد از میان شال سبز او نسیمش را
ناخواسته مانند او بخشنده میگشتم
هرجا که استشمام میکردم شمیمش را
گمراه بودیم از ازل تا یا حسن گفتیم
کج کرد سمت ما صراط مستقیمش را
میگفت مادر حاجتش را داده ای هر وقت
با یا کریم و یا حسن هم زد هلیمش را
مادر خیالش تخت بوده لحظه مرگش
وقتی به دست مجتبی داده یتیمش را
#عباس_جواهری_رفیع
@denj_tanhaii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به خاک پای کریم اهلبیت(ع)
ردیف شد غزلم باز با ردیف حسن
میان اهل کرم نیست همردیف حسن
نهان نموده خدا نور خویش در قرآن
گذاشت در دل هر آیهی شریفه حسن
حدیث مهر و وفا میشود هزار کتاب
که با طلا شده حک روی هر صحیفه حسن
خدا جمال خودش را در او تجلی داد
هنر گذاشته در خلقت ظریف حسن
جمل نشانه خوبیست بر شجاعت او
که زخم زد به تن مکتب سقیفه حسن
به صلح داد رضایت،صلاح کار این بود
وگرنه بوده به میدان کسی حریف حسن؟!
##
آهای زائر ارباب یاد ما هم باش
عمود یکصد و هجده؛ دم مضیف حسن
#عباس_جواهری_رفیع
@denj_tanhaii
به خاک پای حضرت سلطان(ع)
به سویت آمدهام درزیارتی متفاوت
به شوق اینکه ببینم اجابتی متفاوت
رسیده ام به کمال خود،آن زمان که رسیدم
در ازدحام حریمت به خلوتی متفاوت
من آمدم که بمانم،من آمدم که بمیرم
من آمدم به امید عنایتی متفاوت
و آفتاب دمیده دوباره از پس گنبد
به شوق عرض ارادت به ساحتی متفاوت
هوای گنبد تو می وزید سمت مدینه
شنیدم از لب پرچم روایتی متفاوت
صدای قلب من آیا صدای سینه زنی نیست؟؟
در این حسینیه برپاست هیاتی متفاوت
کسی که امر نموده به گریه در غم جدش
به اشک روضه او داده قیمتی متفاوت
فدای غیرت شش ماهه ای که ازدل خیمه
کشید قصه او را به غربتی متفاوت
به سوی حنجره اش خواند اگر که تیر سه پر را
پیمبریست که دارد رسالتی متفاوت
چکیده خون اناری به پای نخل ولایت
رسیده است علی با حلاوتی متفاوت
مگر چه کرده غمش با دل پدرکه عطا کرد
خدا برای تسلاش طاقتی متفاوت؟!
.
.
غروب بودکه هفده ستاره رفت به معراج
به وقت شمس و قمر راس ساعتی متفاوت
صدای نیزه بلند است روی بهت نگاهش
رباب ماند و سکوت و شکایتی متفاوت...
#عباس_جواهری_رفیع
#غزل_رضوی
زیارت مخصوصه ۱۳۹۹ ؛مشهد مقدس
@denj_tanhaii
"طفل اشکم دم به دم رو سوی دامن میکند
دیده میداند که این کودک چه با من میکند"
آن قَدَر فریاد سر دادم صدایم خسته شد
ناله ام دارد لباس بغض بر تن میکند
روزگاری این تبرها شاخه هایم بوده اند
آنچه را که دوست با من کرد دشمن میکند؟؟!!
من برای تو گذشتم از همه دارایی ام
مثل سربازی که خود را وقف میهن میکند
تیره و تار است دنیایم ،ولی تنهایی ام
میرسد هر شب کنارم شمع روشن میکند...
این تویی؟!یا خش خش برگ است یا هوهوی باد؟
بر سر خاکم کسی انگار شیون میکند...!!
#عباس_جواهری_رفیع
پ ن :مطروحه ای از استاد ارجمند #استاد_محمدعلی_مجاهدی
@denj_tanhaii
به خاک پای مظلومترین آقای عالم.....
علی آن که ندیده هیچ میدانی شکستش را
ولی نامرد ها در خانه اش بستند دستش را
دهان صبر وا مانده است از صبر جوانمردی
که دیده روزگاری درب خیبر ناز شستش را
نگاهش کرد خاموش آتش نمرود را ، اما
در این آتش علی از دست خواهد داد هستش را
به اسم دین درِ آن خانه ای را میزنند آتش
که اسلام از درِ آن خانه دارد چفت و بستش را
از اسلامِ پس از سوزاندن این در چه خواهد ماند؟!
تصور کن خرابه خانه ای بعد از نشستش را
اگر اسلام این باشد که این ها مدعی هستند
الهی که خدا ویران نماید پای بستش را
#عباس_جواهری_رفیع
@denj_tanhaii
May 11
او شاهدِ اشکِ گاه و بیگاهِ من است
آرامشِ روز و هفته و ماهِ من است
عمریست که در نبودنش هر لحظه
دلتنگیِ عصرِ جمعه همراهِ من است. . .
#عباس_جواهری_رفیع
#اشعارمهدوی
#رباعی
@denj_tanhaii
به خاک پای امیرالمومنین علی ابن ابیطالب(ع )
هر آن دلی که مصرانه مبتلای تو بود
عزیز هر دو جهان شد که خاک پای تو بود
در آن زمان که جهان بود مست غفلت خویش
خدا به عرش خودش مست ربنای تو بود
خدا به دست تو سیبی به دست احمد داد
در آن شبی که صدای خدا صدای تو بود
به غیر پنج نفر یک نفر مسلمان نیست
که فرق مسلم و کافر فقط ولای تو بود
طناب، صبر خدا بود دور دستانت...
وگرنه گردش گردون به دستهای تو بود
چقدر گفتی اناالحق،ولی نفهمیدند...
سکوت کردی و این تازه ابتدای تو بود...!!
#عباس_جواهری_رفیع
@denj_tanhaii
هدایت شده از دنج تنهایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاعر گذاشت قافیه ها را کنار هم
مثل کسی که سنگ بنا را کنار هم...
حبل المتین عالمیان نام مرتضاست
که جمع کرده اهل ولا را کنار هم
جز در کنار سفره این خاندان،کسی
هرگز ندیده شاه و گدا را کنار هم
در لحظه لحظه بندگی اش چون علی کسی
در بند کرده خوف و رجا را کنار هم؟
دیدم به گَرد قنبر او هم نمیرسند
وقتی گذاشتم خلفا را کنار هم
مولا کجا و آن سه نفر؟؟!کِی گذاشته
عقل سلیم خاک و طلا را کنار هم
" او بنده است یا که خدا؟؟"جمع کرده است
این مساله همه علما را کنار هم
ما سمت زادگاه علی سجده میکنیم
اینگونه بنده ایم خدا را کنار هم
##
هنگام حشر زیر عبا جمع میکند
ما نوکران آل عبا را کنار هم
#عباس_جواهری_رفیع
@denj_tanhaii
هدایت شده از دنج تنهایی
گفتی شبت بخیر ،ولی بی تو عمر من
حتی برای ثانیه ای هم بخیر نیست
#عباس_جواهری_رفیع
@denj_tanhaii
May 11
هدایت شده از دنج تنهایی
#عاشقانه
شاید شبی قسمت کنم دارایی ام را
تنهایی ام تنهایی ام تنهایی ام را
آیینه ی نقش و نگار دیگرانم
اما نمیبیند کسی زیبایی ام را
چون موج رفتی از کنارم؛نه ندیدی...
اشک غروب غربت دریایی ام را
با رفتنت دنیای بی تصویرم انگار
می ریخت از چشمان من بینایی ام را
هرگز نفهمیدی برایت شعر گفتم..
من مادری لالم که تو لالایی ام را....!!
#عباس_جواهری_رفیع
@denj_tanhaii
بر سینه ما قرار برمیگردد
حال خوش روزگار برمیگردد
از خواب زمستانی خود برخیزیم
با آمدنش بهار برمیگردد
#عباس_جواهری_رفیع
@denj_tanhaii
برای تولدت.....
خونه تاریکه منتظر هستم
تا در و واکنی بیای مادر
مثل هر سال؛ روز میلادت
چشم من حرف میزنه با در
صدای دست و سوت و شادیمون
میپیچه تا که توو دل خونه
در و وا میکنی و میریزی
به تن خونه عطر بابونه
تو بهار خزون من هستی
به کویر دلم بزن بارون!
تو قدم میزنی و زیر پاهات
جون میگیرن گلای فرشامون
مثل رسم تولد هر سال
کیک و شمعا که میشن آماده
میکنم شکر اون خدایی رو
که وجود تو رو به من داده
آرزو میکنم بمونی برام
باشه روشن چراغ خونه تو
بیست و چن سال گذشته و بازم
من همونم؛«یکی یدونه تو»
اشک شوقه میون چشمامون
میگی «دارم چه شاخ شمشادی
آرزوم اینه که بپوشونم
به تن تو لباس دومادی....»
دیگه وقت بریدن کیکه
آی چاقو! یه کم مواظب باش!
گل نازم ظریفه میترسم
خط بیفته یه وقت روی دستاش
.
.
.
حالا چن سال گذشته و تنهام
جای خالیت همیشه خالی موند
حسرت زیر پاتُ بوسیدن
به دل من؛به قلب قالی موند
#عباس_جواهری_رفیع
@denj_tanhaii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به خاک پای کریم اهلبیت(ع)
سپرده ام غزلم را به اختیار حسن
پریده مرغ دلم باز در مدار حسن
زبان چگونه بگوید فضائل او را
چگونه وصف شود حُسن بیشمار حسن؟!
کریم اگر که تو باشی؛همه گدا هستیم
خدا گذاشت کرم را در انحصار حسن
و همنشینیِ او با جزامیان یعنی
که خار ها همه گل میشود کنار حسن
کمانِ ابرو و تیغِ نگاه او کافیست
که بین معرکه هر کس شود شکار حسن
فدای همت مردانه اش که افتاده
جمل به زیر قدم های استوار حسن
برای مصلحت دین سکوت کرد و نشست
زمان صلح مشخص شد اقتدار حسن
دوباره زنده شد انگار مجتبی وقتی
که آمدند به میدان دو یادگار حسن
دو بال لشکر او قاسم اند و عبدالله
به معرکه دو لب تیغ ذوالفقار حسن
پسر به زیر لب "احلی من العسل"میگفت
به قلب معرکه میرفت با شعار حسن
که ناگهان همه ی دشت از حسن پر شد
هجا هجا شد فرزند نامدار حسن
##
روایت است به محشر نمیشود غمگین
هر آنکسی که به دنیاست سوگوار حسن
که بر صراط، قدمهای او نمیلرزد
کسی که رفته به پابوسی مزار حسن
#عباس_جواهری_رفیع
@denj_tanhaii
و روی سنگ مزارم نوشته میشد کاش
که نوکرت شب جمعه کنار تو جان داد....
#عباس_جواهری_رفیع
@denj_tanhaii