#عاشورایی
#محرم
تقدیم به دردانه ارباب
شاعر برای گفتن از این غم کمک میخواست
روضه برای شرح این ماتم کمک میخواست
آنقدر روی پیکرش زخم و کبودی بود
مرهم برای زخم از مرهم کمک میخواست
از راه رفتن های او چیزی نخواهم گفت
وقتی برای ایستادن هم کمک میخواست....
آتش میان خیمه ها افتاد و از آن روز
شانه میان گیسوی درهم کمک میخواست
در خاطرش آمد رباب آن روز از باران
حتی به قدر بارشی نم نم کمک میخواست
یاد مدینه زنده شد در کنج ویرانه
عمه برای غسل او آن دم کمک میخواست
.
.
.
یادش بخیر آن روز آخر مادر پیرم
از من برای نصب یک پرچم کمک میخواست
#عباس_جواهری_رفیع
#شب_سوم
@denj_tanhaii
#عاشورایی
#محرم
به ظاهر در شب ویرانه سر آورده بود انگار
به واقع قصه را امشب به سر آورده بود انگار
نسیم از گیسوی بابا به سمت دخترش آمد
برای لیلی از مجنون خبر آورده بود انگار
خبر بسیار سوزان بود از عمق تنوری که
برای دختری بوی پدر آورده بود انگار
به بوی نافه ای کاخر صبا زان طره بگشاید
برای شام؛ رویای سحر آورده بود انگار
چه رویایی؟سراسر خون چه رویایی لبالب زخم
پدر را قطعه قطعه از سفر آورده بود انگار....
لب و دندان خونی حرف میزد بی صدا با او
خبر از ماجرای تشت زر آورده بود انگار
اگر چه درد ها را یک به یک در گوش بابا گفت
زمانه بر سر او بیشتر آورده بود انگار
#عباس_جواهری_رفیع
#شب_سوم
@denj_tanhaii
#عاشورایی
#محرم
تقدیم به حضرت عبدالله ابن حسن(ع)
برده است بنده سوی مولا هر زمان دست
شد واسطه بین زمین و آسمان دست
جز از در این آستان خیری ندیده
وا کرده هر کس رو به دست این و آن دست
در سجده و بر خاک افتادن زبان : سر
وقت قنوت و ربنا گفتن زبان : دست
در پهنه تاریخ اگر کنکاش باشد
دارد برای ما هزاران داستان دست
خیبر برای خود دژ مستحکمی بود
تا آن زمان که زد به در یک پهلوان دست
اسلام را پیروز میدان کرد حیدر
حق زد برای قدرت این بازوان دست
جانها به قربان مرام آن که از لطف
در اوج قدرت میگرفت از ناتوان دست
با دست پر برگشته مسکینی که حتی
یکبار برده بر در این آستان دست
با قصد بیعت سوی او آمد که آن روز
انداخت بر دستان مولا ریسمان دست
یک روز در جنگ احد آقای عالم
تهدید را از جانب مولاش رانده است
یک روز حیدر در دفاع از پیامبر
امروز عبدالله پای کار مانده است
تا گفت پیر کل عالم ینصرونی
در بیعتش بالا گرفت این نوجوان دست
راه گلو را داشت طی میکرد شمشیر
سد کرد راه حمله اش را ناگهان دست
آمد به مهمانی آغوش عمویش
هدیه چه آورده برای میزبان؟دست
زینب دو دستی بر سرش میزد در آنجا
میرفت وقتی سمت چوب خیزران دست
.
.
هر قدر کمتر در غم او زد به سینه
روز قیامت بیشتر بیند زیان دست
#عباس_جواهری_رفیع
@denj_tanhaii
به خاک پای کریم اهلبیت(ع)
سپرده ام غزلم را به اختیار حسن
پریده مرغ دلم باز در مدار حسن
زبان چگونه بگوید فضائل او را
چگونه وصف شود حُسن بیشمار حسن؟!
کریم اگر که تو باشی؛همه گدا هستیم
خدا گذاشت کرم را در انحصار حسن
و همنشینیِ او با جزامیان یعنی
که خار ها همه گل میشود کنار حسن
کمانِ ابرو و تیغِ نگاه او کافیست
که بین معرکه هر کس شود شکار حسن
فدای همت مردانه اش که افتاده
جمل به زیر قدم های استوار حسن
برای مصلحت دین سکوت کرد و نشست
زمان صلح مشخص شد اقتدار حسن
دوباره زنده شد انگار مجتبی وقتی
که آمدند به میدان دو یادگار حسن
دو بال لشکر او قاسم اند و عبدالله
به معرکه دو لب تیغ ذوالفقار حسن
پسر به زیر لب "احلی من العسل"میگفت
به قلب معرکه میرفت با شعار حسن
که ناگهان همه ی دشت از حسن پر شد
هجا هجا شد فرزند نامدار حسن
##
روایت است به محشر نمیشود غمگین
هر آنکسی که به دنیاست سوگوار حسن
که بر صراط، قدمهای او نمیلرزد
کسی که رفته به پابوسی مزار حسن
#عباس_جواهری_رفیع
@denj_tanhaii
از کجا قصه را شروع کنم
مقتل از التهاب میگرید
خط به خط صفحه صفحه تاریخ
واژه واژه کتاب میگرید
وای از آن لحظه ای که میریزد
آب پاکی به روی دست رباب...
مثل چشمان شرمسار عمو
دیده مشک آب میگیرید
انعکاس سراب در چشمش
از نگاهش چکید و جاری شد
مادری که سراب می بیند
مادری که "سراب" می گرید
"به کدامین گناه کشته شده؟
طفل شش ماهه ات در آغوشت"
این سوال بزرگ عاشورا
قرنها بی جواب می گرید
ای جهان!با غمش بساز و بسوز
بر تن پاره پاره چشم بدوز
چه عظیم است داغ این که سه روز
بر تنت آفتاب میگرید
چشمهای تو دید از نیزه
بین آغوش خالی مادر
جای اصغر، گره گره با خون
روی دستش طناب میگرید
چند روزی است اصغرش خواب است
مادرش باز هم پی آب است
شاید اصلا هنوز بی تاب است
در خیال رباب میگرید
.
.
.
صاحب روضه ها کجاییکه
میرود قصه سوی جاییکه
مادرت می کند دعاییکه
تا شود مستجاب میگرید
#عباس_جواهری_رفیع
@denj_tanhaii
رباب ماند و سوالی که مشک آب چه شد؟
سکوت تلخ عمو ،روی نیزه جریان داشت
#عباس_جواهری_رفیع
@denj_tanhaii
به خاک پای پسر ارشد ارباب
همانگونه که در سیما ، پیمبر بودنش پیداست
میان کارزار جنگ ، حیدر بودنش پیداست
کسی که خون مولا در رگش جاریست،معلوم است
که در جولان شمشیرش ، دلاور بودنش پیداست
"علی ابن حسین ابن علی ابن ابیطالب"
در این اصل و نسب، از عالمی سَر بودنش پیداست
پدر دریای نور و مادرش دریای احساس است
در این پیوند ارزشمند ، گوهر بودنش پیداست
پدر خورشید افلاک و عمو ماه بنی هاشم
میان آسمان قوم ، اختر بودنش پیداست
چنان با شور میگوید اذانش را که در معنا
زمانِ گفتنِ الله،اکبر بودنش پیداست
#عباس_جواهری_رفیع
@denj_tanhaii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جز در کنار سفره این خاندان کسی
هرگز ندیده شاه و گدا را کنار هم
در حرم مولانا امیرالمؤمنین(ع)نایب الزیاره همه عزیزان هستم
@denj_tanhaii
به خاک پای قمر بنی هاشم(ع)
ندیده ام در جهان شرابی،که نیست مست ابوالفضائل
که داده پیمانه بلی را؛خدا به دست ابوالفضائل
در او کشیده جمال خود را؛خدا به خود گفته بارک الله
خدا هویداست در نگاهِ خدا پرست ابوالفضائل
نمیشود از دَرش کسی رد،سخاوت او شده زبانزد
فدای آن بوسه ها که میزد،علی به دست ابوالفضائل
چه حیدرانه ،دلاورانه؛به سوی میدان شود روانه
مگر به خواب خودش ببیند ،عدو شکست ابوالفضائل
نقاب بسته مَهِ منیری؛جهان ندیده چنین امیری
که مانده در خاطرات صفّین ناز شَستِ ابوالفضائل
ادب رسیده به او زِ مادر،به روی لب دارد این مکرّر
"فدای لبخند تو برادر،تمام هست ابوالفضائل "
نمیرسد درک ما به نامت،که ما کجا و کجا مقامت؟
که دست بر سینه محضر تو،ادب نشسته؛ ابوالفضائل!
مدال عشقت به گردنِ من،نگاه لطف تو مامنِ من
به دامنت شعر الکنِ من،دخیل بسته، ابوالفضائل!
#عباس_جواهری_رفیع
پ ن ؛مفاعلاتن مفاعلاتن
@denj_tanhaii
#عاشورایی
#محرم
با کاروان نیزه ها
.
.
سری به رفعت او روی نیزه جریان داشت
هزار بغض گلو روی نیزه جریان داشت
مگر که مصحف نوری ورق ورق شده بود...؟!!
که آیه آیه او روی نیزه جریان داشت
.
(هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست:)*
خضاب بسته به مو ، روی نیزه جریان داشت
مگر به شوق کدامین نماز خواندن بود؟!
ز خون گرفته وضو روی نیزه جریان داشت
.
زبان زبان نگاهست بین شمس و قمر
چقدر راز مگو روی نیزه جریان داشت...!
.
نگاه دخترکی سمت نیزه برمیگشت
نگاه خیره به او روی نیزه جریان داشت
ربابماند و سوالی که مشک آب چه شد؟؟!
سکوت تلخ عمو روی نیزه جریان داشت....!!
#عباس_جواهری_رفیع
*:حضرت حافظ
@denj_tanhaii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللهم عجل لولیک الفرج
شام غریبان حسینی
حرم اباعبدالله الحسین علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به صحنش آمدم پیچیده گویا عطر سیب اینجا
همان عطری که میسازد ز هر لالی خطیب اینجا
چه تصویری از این بهتر؟چه شوری هست شیرین تر؟!
"هلا بیکم" به زائرهاش میگوید حبیب اینجا
چه اکسیری میان بارگاه خویش دارد که
زده بر دامنش دست توسل هر طبیب اینجا
مسلمان و یهودی و مسیحی فرق دارد؟نه...
نمیماند کسی از بارِ عامش بی نصیب اینجا
خریده کربلا را تا که زائر خانه اش باشد
غریب است و نمیخواهد کسی باشد غریب اینجا
دعایی زیر قبه کردم و دیدم صدایی گفت
"اجیب دعوه الداع دعان انی قریب"اینجا
.
.
میان قتلگاه انگار دستی میرود بالا
به لب دارد گمانم مادری "امن یجیب"اینجا
به خود که امدم دیدم که تا امروز می آید
صدای بغض"هل من ناصر"مردی غریب اینجا
نوشته میشود با تیغ مردی از تبار او
سرودِ انتقام حضرت شیب الخضیب اینجا
#عباس_جواهری_رفیع
پ ن :شب جمعه ؛شب زیارتی اباعبدالله(ع) در بهشت روی زمین ؛دعاگوی همه عزیزان هستم
@denj_tanhaii
نوحه سوزناکی که این روزها در فضای مجازی اصطلاحا وایرال شده
نوحه ای که شاید امسال کاری که #درب_العشگ با قلب ها کرد رو انجام بده
#سید_فاقد_الموسوی
به خاک پای سیدالساجدین(ع)
دل با وضو باید بَرَد نام شما را
نامی که داده آبرو ، سجاده ها را
سجاد یعنی تو؛تویی که میتوان یافت
در سجده های هر نماز تو خدا را
جویند اهل معرفت،اهل شریعت
در زمزمِ چشمانِ تو آب بقا را
در هر فرازی از صحیفه میتوان دید
جمله به جمله،جلوه ی خوف و رجا را
زین العبادی و ملائک دست بوسَت
وقتی که بالا میبری دستِ دعا را
از کربلا تا شام داغ و رنج دیدی
بعد از پدر نوشیده ای جام بلا را
ما وام دار خطبه ات در شام هستیم
شیعه یقینا از تو دارد روضه ها را
##
درمانده ایم و دستمان پیشت دراز است
جز تو نمیگیرد کسی دست گدا را
قلب مرا آباد کن با گوشه چشمی
مانند معماری که میسازد بنا را
#عباس_جواهری_رفیع
@denj_tanhaii
هدایت شده از دنج تنهایی
شمعم که خروش باد خاموشم کرد
با ظلمت زندگی هم آغوشم کرد
من رفتم و هیچکس پِی اَم را نگرفت
من رفتم و سایه ام فراموشم کرد!
#عباس_جواهری_رفیع
@denj_tanhaii
انگار کمی مرددی،خواهم رفت
دلخسته از این همه بدی،خواهم رفت
بیخوابی امشبم گذشت اما شکر
یک روز به #خوابی_ابدی خواهم رفت
#عباس_جواهری_رفیع
@denj_tanhaii
به ظاهر در شب ویرانه سر آورده بود انگار
به واقع قصه را امشب به سر آورده بود انگار
نسیم از گیسوی بابا به سمت دخترش آمد
برای لیلی از مجنون خبر آورده بود انگار
خبر بسیار سوزان بود از عمق تنوری که
برای دختری بوی پدر آورده بود انگار
به بوی نافه ای کاخر صبا زان طره بگشاید
برای شام؛ رویای سحر آورده بود انگار
چه رویایی؟سراسر خون چه رویایی لبالب زخم
پدر را قطعه قطعه از سفر آورده بود انگار....
لب و دندان خونی حرف میزد بی صدا با او
خبر از ماجرای تشت زر آورده بود انگار
اگر چه درد ها را یک به یک در گوش بابا گفت
زمانه بر سر او بیشتر آورده بود انگار
#عباس_جواهری_رفیع
@denj_tanhaii
هدایت شده از دنج تنهایی
به خاک پای کریم اهلبیت(ع)
سپرده ام غزلم را به اختیار حسن
پریده مرغ دلم باز در مدار حسن
زبان چگونه بگوید فضائل او را
چگونه وصف شود حُسن بیشمار حسن؟!
کریم اگر که تو باشی؛همه گدا هستیم
خدا گذاشت کرم را در انحصار حسن
و همنشینیِ او با جزامیان یعنی
که خار ها همه گل میشود کنار حسن
کمانِ ابرو و تیغِ نگاه او کافیست
که بین معرکه هر کس شود شکار حسن
فدای همت مردانه اش که افتاده
جمل به زیر قدم های استوار حسن
برای مصلحت دین سکوت کرد و نشست
زمان صلح مشخص شد اقتدار حسن
دوباره زنده شد انگار مجتبی وقتی
که آمدند به میدان دو یادگار حسن
دو بال لشکر او قاسم اند و عبدالله
به معرکه دو لب تیغ ذوالفقار حسن
پسر به زیر لب "احلی من العسل"میگفت
به قلب معرکه میرفت با شعار حسن
که ناگهان همه ی دشت از حسن پر شد
هجا هجا شد فرزند نامدار حسن
##
روایت است به محشر نمیشود غمگین
هر آنکسی که به دنیاست سوگوار حسن
که بر صراط، قدمهای او نمیلرزد
کسی که رفته به پابوسی مزار حسن
#عباس_جواهری_رفیع
@denj_tanhaii
بر سینه ما قرار برمیگردد
حال خوش روزگار برمیگردد
از خواب زمستانی خود برخیزیم
با آمدنش بهار برمیگردد
#عباس_جواهری_رفیع
@denj_tanhaii
و عهد بسته ام آقا که نام فرزندم
به عشق نام قشنگ تو #ایلیا باشد
😍☺️
#عباس_جواهری_رفیع
به وقت اول شهریور ۱۴۰۳
@denj_tanhaii
هدایت شده از دنج تنهایی
4_5965556699078066469.mp3
1.26M
پیش منی که هستی ام از دست رفته است
شنبه غروبِ جمعه ترین روز هفته است!
تکرار می کنیم شروعی دوباره را
هر شنبه ترجمان غمی نوشکفته است
حسی برای زندگی تازه بی تو نیست
پای دلم برای دویدن گرفته است
بی تو چقدر ثانیه ها طول می کشند
بی تو چقدر ساعت من خواب رفته است
هر شنبه ی بدون تو آغاز مُردگی است
تکرار داغهای عمیق نگفته است
#عباس_جواهری_رفیع
@denj_tanhaii
راه میروم
پابه پای اشکهای زائران
ذوب میشوم
در نگاه حسرت عشایری که خیره مانده است
روی مُهر پاسپورت من
بغض میکنم
باز میروم
پیش روی من پر از مسافر است
شرم دارم از
زخم پای دختر سه ساله ای که زائر است
اشک میشوم
در نگاه پیر مرد خسته ای
که دم غروب
غصه میخورد
باز هم کسی به خانه اش نرفت
.
.
باز میروم
.
.
میکشم نفس
در هوای آسمان ابری نگاه تو
راه میروم
در میان کوچه های منتهی به بارگاه تو
میرسم
در هیاهوی حرم
باز این چه شورش است...؟
غرق میشوم
لابلای موجهای پرتلاطم حرم
بسته ام به جای مادرم
بر نگاه لطف تو دخیل را
یادم آمده
اشکهای پیرمرد بادیه نشین
پشت پای من
ناله های حسرتی که گفت
اندعیل را
دست خواهشم که بر ضریح تو رسید....
نه نمیرسد....!!
میپرم ز خواب...!!
#عباس_جواهری_رفیع
@denj_tanhaii
دنج تنهایی
و عهد بسته ام آقا که نام فرزندم به عشق نام قشنگ تو #ایلیا باشد 😍☺️ #عباس_جواهری_رفیع به وقت اول ش
به خاک پای حضرت ایلیا(ع)
خوشا دلی که به عشق تو مبتلا باشد
غنی است آنکه سر سفره ات گدا باشد
"ابا ذر" است مریدت ؛کنیز تو "فضه" است
تویی که خاک درت برتر از طلا باشد
زبانِ قاصر من الکن است در وصفت
مدیحه گوی تو وقتی خود خدا باشد
تویی که شان نزولی به سوره انسان
زکات دادن تو شرح "اِنَّما" باشد (۱)
عجیب نیست بگویند در شب معراج
میان عرش خدا از تو رد پا باشد
اگر خدات بنامم ،کلام من کفر است!
اگر که بنده بدانم ؛کجا روا باشد؟!
و عهد بسته ام آقا که نام فرزندم
به عشق نام قشنگ تو ، #ایلیا باشد
#عباس_جواهری_رفیع
(۱):انما ولیکم الله ورسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة ویؤتون الزکاة وهم راکعون
@denj_tanhaii
به خاک پای کریم اهلبیت(ع)
کسی که بین بساطش به غیر آه ندارد
درون زندگی اش حق اشتباه ندارد
فدای مرد کریمی که باز میکند آغوش
به روی هر که به جز خانه اش پناه ندارد
خوشا به سائل کویش ، که در زیارت رویش
رسیده است به آنچه که پادشاه ندارد
جواب اوست سلامی ، به بد دهانی شامی
اگر چه حرمت او را کسی نگاه ندارد
فدای غربت او که میان خیل محبان
به جز حسین و ابالفضلِ خود ، سپاه ندارد
به غیر صلح چه مانده مگر برای کسی که
درون خانه خود یار و تکیه گاه ندارد؟!
حسن شبیه پدر ، سینه اش پر از غم و درد است
ولی دریغ که مثل امیر ؛ چاه ندارد
کسی نبود بگوید به جعده آن دم آخر
که دست و پا زدن همسرت ، نگاه ندارد؟!
هزار مرتبه شکر خدا که لحظه رفتن
نگاه مضطربی سوی خیمه گاه ندارد!
خوشا به حال برادر که ظهر روز دهم در-
-میان لشگر خود یار نیمه راه ندارد
##
فقیر و خسته به درگاهت آمدم ؛نظری کن
به حال آن که به جز اشک خود سلاح ندارد
#عباس_جواهری_رفیع
@denj_tanhaii