#خاطرات_درگیری (۲) حدود 14 سالم بود که رفتم پارک درس بخونم! (آخه کی توی پارک درس میخونه؟!😜) ساعت 3 و 4 عصر که خیلی پارک خلوت تره... درحال توت خورد.... ببخشید درس خوندن بودم که😅، یه موتور سوار اومد پشت نرده های ورودی پارک و خیلی مودبانه گفت: آقا پسر یه لحظه تشریف میارید؟ منم که لوح سادگی!🤓 رفتم گفتم: بفرمائید؟ (اون دیده بود که من با چرخ هستم و چرخم خیلی خوب نیست!) گفت: من از فدراسیون دوچرخه سواری هستم، و دیدم شما هیکلت خوبه (فکرشو بکن منِ خپل!😂) و دوچرخه سواری، گفتم یه تست ازت بگیرم که اگه بتونی با سرعت 45 کیلومتر در ساعت رکاب بزنی، انتخاب میشی تیم ملی و برات دوچرخه میخریم رایگان و دوچرخه های عالی و.... و من با خودم نگفتم آخه فدراسیون اینقدر بدبخته که یه قزمیت رو بفرسته با موتور توی خیابون ها دنبال استعداد دوچرخه سواری؟!!🙁🙁🙁 بچه ها باور نمیکنید! منو با حرفاش جادو کرد!🤤 نه جادوی واقعی! اما روانشناسی خوبی داشت! آرزوی یه نوجوان که دوچرخه داغون داره رو حدس زده بود! و با دست گذاشتن روی آرزوی من (دوچرخه خوب)که همانا «نقطه ضعف» من بود! و رؤیا سازی در اون زمینه... منو برد توی خیالات... و باور نمیکنید من وقتی از خواب خرگوشی و خیالاتی که برام نقاشی کرده بود اومدم بیرون! که دیدم چند کیلومتر باهاش رفتم و توی یه جاده خلوت که دو طرفش برّ و باغه! و دارم کنارش رکاب میزنم هنوز😱😱😱 اصلا نفهمیدم منو چطور کشوند اونجا! کصافت لنتی🤬 (میگفت منو بگیر، تا کیلومتر 45 موتورش گاز میداد بعد میگفت منو ول کن و سرعتتو رو همین نگه دار) اونجا بود که فهمیدم تیم ملی و دوچرخه و... خیالی بیش نیست احمق... و الآنه که به فاک بری...😩😭 خلاصه دیدم تنهایی از پس یارو بر نمیام! خدا خدا میکردم دوتا دونه آدم پیدا بشن که از فرصت وجود اونها استفاده کنم و جلو اون ملعون در بیام...(هرجا خدا رو صدا زدم جواب داد! و هرجا تکیه به توانایی هام کردم بفنا رفتم...) که از قضای الهی دم یه باغ چند نفر آدم حسابی ایستاده بودند... همونجا زدم روی ترمز! گفتم: من نمیام! کیفم رو بده! (برای انجام راحت تر تست🤬 کیف منو گرفته بود گذاشته بود تو خورجین موتورش...) گفت: إ...😳 چی شد؟ تیم ملی!؟ دوچرخه های عالی؟!👺 گفتم: نخواستم! 😡 گفت: داری اشتباه میکنی! شانس یه بار در خونه آدم رو میزنه!🤥 گفتم: نخواستم!😡 خلاصه کیف رو نمی داد! و میگفت حداقل تا پشت همین باغه بیا! تست تموم میشه! . (چقدر روی روی گاو بودن من حساب باز کرده بود!) 😤😤😤 گفتم: عمرا!.. دیدم فایده نداره، قید کیف و کتابام رو زدم... و شروع کردم برگشتن مسیر... اون عفریت دید مرغ از قفس پرید... اومد کیف رو داد اما لعنتی پررو بازم میگفت اشتباه کردی!👹 شانس یه بار در خونه آدم رو میزنه!👹👹👹 دلم میخواست خفش کنم😡😡😡! اما نمی تونستم! (اون موقع هیچی بلد نبودم) #دفاع_شخصی #دفاع_شخصی_نوجوان @deno12 http://Eitaa.com/deno12

خِپِل نوشت: (تجربه های خاطره) 1. بچه ها پارک رفتن «تنها» یعنی خود رو در معرض خطر های مختلف قرار دادن! پارکها برای اراذل، مواد فروش ها و آدم های آشغال همیشه درش بازه! و اونها هستند، و شما رو تحت نظر دارن! تا سر فرصت به شما نزدیک بشن! حتی اگر به چشم شما دیده نشن! اما هستند... 2. 🔑«میانبرهای خیلی کوتاه بین شما و آرزوهاتون، حُقّه و کلکی بیش نیست»🔑 هیچوقت نگران آرزو هاتون نباشید! با توکل به خدا و تلاش خودتون به همه اونها خواهید رسید! هرجا دیدید کسی داره یه مسیر «خیلی میانبر» برای رسیدن به آرزو بهتون نشون میده! بهتون قول میدم که همون شیطان صفتی هست که میخواد از شما یه جوری سوء استفاده کنه! ‼️‼️⏪🔐(هیچ میانبُر خَفَنی وجود نداره!!!)🔐⏩‼️‼️ باید صبور بود و با توکل به خدا تلاش کرد! 3. همیشه یادتون باشه بهترین دوست و یاورتون ❤️خداست!❤️ توی بدترین شرایط و ‼️غیر ممکن ترین حالات‼️ بهش وصل بشید و مطمئن باشید راهنماییتون میکنه و نجاتتون میده!! توی شرایط خیلی بد، بهترین دوستتون هم به دردتون نخواهد خورد!...

#هاداکا_جیمه تا اینجا نکات دستی که مثل چاقو باید به گلوی دشمن فشار بیاره رو گفتیم، اما دست دیگر ما که به عنوان کمکی هست، چطور عمل میکنه؟ یه مدل «دست کمکی کلاسیک» هست و یه مدل «دست کمکی مبارزاتی». هرکدام یه خوبی هایی داره و یه بدی هایی!

#هاداکا_جیمه دست کمکی «کلاسیک»: در این شیوه دوتا کف دست روی هم قرار میگیره! و انگشتها بسته میشه. خوبی: 1. سریع گرفته میشه! 2. فشار و درد زیادی داره و تا قبل از خفه شدن، مقدار زیادی عقل و فکر دشمن رو از کار میاندازه. (3.یه نوع مرگبار تر هاداکا جیمه که با شکستن گردن دشمن همراهه فقط با حالت دست کلاسیک زده میشه!) عیب: 1. قفل دستها بصورت کلاسیک راحت تر باز میشه! (اصطلاحا ضعیف تره!) 2.دشمن به دست و صورت شما دسترسی بیشتری داره! (نمیتونی سر تو بکشی عقب!)

#تست_هوش_دقت (۱) در این عکس مجری فن چه اشتباهی دارد؟ هرکی فهمید یه آفرین داره😉😉😉 کجا جواب بدی؟ خب معلومه ناشناس😅

#خِپِل_خانا : (هوای نفسِ خِپِل😂😂) چرا چهارتا تبادل نمیزنی آمار کانال بره بالا خب؟👹 #خِپِل_جانا : (هوایِ عقلِ خِپِل!😇😇) اولا عزیزم، یا مطالب اینجا به درد میخوره، که خود اعضا کم کم معرفی میکنند تا دوستای خوبشون! بیان استفاده کنند. یا مطالب به درد نمیخوره، که چرا وقت بقیه رو بگیرم اَلَکی؟؟ دوما، من از زیاد شدن نسنجیده یه ترسی هم دارم: اینکه بجای عزیزانی که از مطالب «کمال استفاده» رو میکنند، یه آدم ناحسابی بیاد و از یه مطلبی «کمال سوء استفاده» رو بکنه! باج گیری، اذیت و... سوما اصلا فکرشو نکن خِپِل بره از این کارها بکنه: چی میشه رند شیم؟🤤 کاش فلان تعداد میشدیم!😍 توروخدا کمک کنید 25 تا بشیم!😩 یه یاعلی بگید تا 33 تا بشیم...و ...🤗 هرکسی باید مطابق سن و سال و شخصیتش آخه خب عه

#مِمبِر_قال: سلام فکر میکنم مشکل فن این باشه که فشار باید عمود به گردن وارد شه #خِپِل_قال: سلام، نزدیک گفتی، یه مرور دیگه روی هشتک #هاداکا_جیمه بکنی به جواب میرسی❤️ یه نفر به جواب رسیده، اما نمیزارم که فرصت تست هوش و دقت خودتون باقی بمونه...

#خِپِل_تراوش 😂 هرچند که چاق و خِپِل و خمره سا شدم...😂😂😂 تا ماهِ رویِ تو بدیدم نزاااااااااااااااااار شدم... (مجبور بودیم الف رو بکشیم تا مصرعات هم سایز شوند🤪🤪🤪)

#مِمْبِر_قال : تلاش دوباره: (جواب سانسور شد) #خِپِل_قال: آفرین🌹👌👏

#مِمْبِر_قال سلام مشکل اینه که شخص با داخل آرنج فشار به گلو نمیاره داره باساق فشار میاره و باید به صورت عمود فشاربیاره #خِپِل_قال سلام عزیزم شما از جای دیگه ای این فن رو دیدی! و روی مسیر آموزش اینجا جواب ندادی! این جوابی که گفتی مال روش «مبارزاتی» هست! که من هنوز توضیح ندادمش... ممنون❤️

جواب: #تست_هوش_دقت (۱) آفرین به دو نفر آدم با دقت که جواب رو فهمیدند👏👏👏 🔑مجری فن، ساعدش رو بالا گذاشته! نه پایین چسبیده به استخوان جناق سینه!🔑 خب فرقش چیه؟ حالا چهار سانت بالاتر!؟ جواب میدم...

اول این نکته رو داشته باشید...