eitaa logo
درایت
225 دنبال‌کننده
89 عکس
58 ویدیو
69 فایل
نکاتی ویژه از معارف قرآن و اهل بیت علیهم السلام ارتباط با مدیر کانال: @yahyaab
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تاملات قرآنی - روایی
1.pdf
3.31M
📚 گفتارهای موضوعی آیت الله میرباقری ـ جلد۵ «رزقهای محرم(۱) ـ بکاء» 📌 نسخه مناسب چاپ در ابعاد A4 ۵ 🔘 @mirbaqeri_tafsir
هدایت شده از تاملات قرآنی - روایی
2.pdf
3.04M
📚 گفتارهای موضوعی آیت الله میرباقری ـ جلد۵ «رزقهای محرم(۲) ـ زیارت و شفاعت» 📌 نسخه مناسب چاپ در ابعاد A4 ۵ 🔘 @mirbaqeri_tafsir
هدایت شده از تاملات قرآنی - روایی
3.pdf
3.31M
📚 گفتارهای موضوعی آیت الله میرباقری ـ جلد۵ «رزقهای محرم(۳) ـ محبت» 📌 نسخه مناسب چاپ در ابعاد A4 ۵ 🔘 @mirbaqeri_tafsir
💥حکمت تاریخ: نگرشی بر فلسفۀ تاریخ در پرتو معارف قرآن و اهل بیت علیهم السلام. این کتاب، حلقهٔ وصل جهان‌نگریِ «ولایت الهیه» و نظام ولایت اجتماعی «حکمت حکومت» است. حکمت تاریخ، نگرشی حِکمی به موضوعاتِ مطرح در فلسفۀ تاریخ است که در آن، مبدأ، مسیر و منتهای تاریخ و اصول حاکم بر تکامل تاریخ اجتماعی بشر با شیوه‌ای استنادی، از معارف ثقلین استظهار می‌گردد‌. به بیان دیگر، حکمتِ مضاف به تاریخ، که از آن به حکمت تاریخ تعبیر می‌شود، نظریۀ تکامل تاریخ را بر پایۀ نظام معارف وحیانی تبیین و تشریح می‌کند. حکمت تاریخ صرفاً مولودِ یک ضرورت نظری نیست، بلکه این دانش از حلقه‌های پیوند بین اعتقادات دینی و برنامه‌ریزی اجتماعی محسوب می‌شود؛ چراکه بدون یک تحلیل روشن و روشمند از تاریخ اجتماعی بشر و شناخت عوامل دخیل در پیشرفت یا عقبگرد تاریخ اجتماعی، امكان برنامه‌ریزی جامع و معطوف به آینده وجود نخواهد داشت. این کتاب در ۴۱۲ صفحه با قیمت ۱۱۰ هزار تومان با همت «کارگروه تدوین حکمت» تولید و با تلاش «نشر تمدن نوین» به زیور طبع آراسته شد. 👈 پی‌نوشت: توزیع کتاب، موکول به آیین رونمایی از آن، بعد از دهه محرم شده است.
هدایت شده از فلسفه تابع وحی
گزیده ای از گزیده ای از معارف توحیدیگزیده ای از معارف.mp3
4.63M
تفسیر اتقان الصنع، روابط مخلوقات و برهان فرا رابطه
🔶 تقطیع روایات و حذف قرائن آن مخل به اصالت ظهور نیست 🔸 مرحوم آیت الله خوئی و أمّا ما ذكره في منع الصغرى، من أنّ التقطيع مانع عن انعقاد الظهور، ففيه: أنّ ذلك يتم فيما إذا كان المقطع غير عارف باسلوب الكلام العربي، أو غير ورع في الدين، إذ يحتمل حينئذ كون التقطيع موجباً لانفصال القرينة عن ذيها لعدم معرفة المقطع أو لتسامحه في التقطيع، و كلا هذين الأمرين منتفيان في حقّ الكليني (قدس سره) و أمثاله من أصحاب الجوامع، فإذا نقلوا روايةً بلا قرينة نطمئن بعدمها، بل لا يبعد دعوى القطع به، إذ التقطيع إنّما هو لارجاع المسائل إلى أبوابها المناسبة لها، مع عدم الارتباط بينها، لأنّ الرواة عند تشرّفهم بحضرة الإمام (عليه السلام) كانوا يسألون عن عدّة مسائل لا ربط لإحداها بالاخرى، كما هو المتعارف في زماننا هذا في الاستفتاءات، فأتعب علماؤنا الأعلام أنفسهم في تبويب المسائل و إرجاع كل مسألةٍ إلى بابها المناسب لها مع الجهد و الدقّة، تسهيلًا للأمر على المراجعين، و لو لا ذلك لزم الفحص من أوّل كتاب الكافي مثلًا إلى آخره لاستنباط مسألة واحدة. و هذا النحو من التقطيع غير قادح في انعقاد الظهور، كما لعلّه ظاهر. 📚مصباح الأصول، ج‏1، ص: 142 🏠@deraiat
🔶استادعشایری: در مذمت جامعه ای است که وقتی کسی قدرت و ثروت داشته باشد، بدی هایش را نمی بینند و برایش فضیلت تراشی میکنند و وقتی قدرت و ثروتش را از دست میدهد، حاضر نیستند حتی قدر متقین از فضائل شخصی او را بپذیرند. گویا جمع شدن مردم در اطراف کسی که ثروت و قدرت دارد(همراه با چاپلوسی و اثبات فضائل دروغین برای قدرتمندان و ثروتمندان)، مجازا به دنیا نسبت داده شده، یعنی این مردم هستند که فضائل دیگران را به او عاریه میدهند اما امام ع این عاریه دادن را به دنیا نسبت داده اند. و بالعکس از نظر تاریخی امویان یکی از مهمترین مصداقهای فراز اول این جمله هستند که همه فضائل و محاسن امیرالمؤمنین به خاطر ثروت و قدرتشان به آنها عاریت داده شد و یکی از مهمترین مصداقهای فراز دوم جمله نیز خود امام هستند که فضائلشان انکار شد گویا دنیای امویان محسان ایشان را در ذهن مردم از ایشان سلب کرد
آیت الله جوادی آملی.mp3
366.8K
🎙آیت الله العظمی جوادی آملی: «اگر کسی استعداد دارد، وقتش را به موبایل بگذراند به فضای مجازی بگذراند به روزنامه بگذراند به این و آن بگذراند و این معارف بلندی که در و  و  است که حرف‌های آسمانی است اینها به زمین آوردند، اینها را یاد نگیرد، این شخص عمرش را تلف کرده است» درس تفسیر ۹۶/۷/٣٠ @tollabolkarimeh
هدایت شده از استاد مددی
💢 روش تفسیر 💠 نقد رجوع مستقل به قرآن مشکل روش آقای طباطبایی (ره) که تفسیر قرآن به قرآن، رویاتی است که میگوید تنهایی سراغ قرآن نروید و باید رجوع شما با روایات باشد. گفته نشود که روایاتی داریم که اخبار باید به قرآن عرض شود و اگر موافق با کتاب بود اخذ شود چراکه موافقت و مخالفت خبر با کتاب حدی نیست بکله شواهدی است یعنی مثل عمل به ثقه که حدی نیست که یک خط بکشی که هرکه ثقه بود رد شود هر که نبود رد نشود بلکه یعنی در چارچوب قرآن باشد. ایضاً گفته نشود که قرآن که اینکه تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ ‎﴿النحل: ٨٩﴾‏ پس تبیان خودش هم باید باشد پس قرآن به قرآن قابل تفسیرست چراکه این تبیان کل شئ را همه میفهمند یا افراد خاص؟ و متقین که هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ ‎﴿البقرة: ٢﴾‏ است و طبعاً باید درجه تمام مراد باشد ‏ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ اینها درجات دارد و عملاً هم دیده شده که برداشتها و تاثرات از قرآن متفاوت بوده است و الان هم با تمسک همین قرآن آدم کشته میشود و لذا نباید حدی باشد و روایات باید در چارچوب قرآن باشد ولی اینکه حدی باشد این درست نیست. 📚درس خارج فقه جلسه 40، سه شنبه 11 آبان، 1395 🏠@ostadmadadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 استاد میرباقری هیئت مکانی برای تجربه زیست حسینی ..‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره ای بسیار جالب از آیت الله قاضی درباره حضرت امام و انقلاب اسلامی
هدایت شده از رهجو
✅معظم توثیقات و تضعیفات رجالیون حدسی و اجتهادی است(8) ✔️استاد سید محمد رضا سیستانی: 🔻به طور کلی مناشیء و منابعی که به واسطه آن افراد در فهرست شیخ طوسی و فهرست نجاشی توثیق شده اند مختلف بوده است و برخی از آن ها بدین قرارند: 1️⃣ معاشرت؛ به اینکه با فردی که توثیق کرده اند معاشر بوده اند، و وثاقت اگرچه از امور حسی نیست ولی از امور شبیه حس قلمداد می شود. 2️⃣ شهرت؛ به اینکه فردی که اراده توثیق او را داشتند، مشهور به وثاقت در نزد آنها بوده، اگرچه زمان او سابق بر آنان بوده است. مانند اینکه ما وقتی می خواهیم به وثاقت فرد مشهوری حکم کنیم، می گوییم وی موثق است اگر چه در زمان سابق ما زندگی می کرده است. 3️⃣ توثیق معاصر؛ کما اینکه در کتاب شیخ انصاری توثیق نسبت به معاصرینش وجود دارد. در این اقسام سه گانه، ممکن است که گفته شود توثیقات إخبار حسی و إخبار ثقه از ثقه می باشد، اگر چه ما حجیت خبر ثقه در موضوعات را انکار می کنیم. 4️⃣ ورود روایتی در شأن یک فرد؛ با مراجعه به أخبار وارده در مدح و ذم روات، مانند کتاب کشّی. مستند کشّی نیز کتبی مانند کتاب عیاشی و نصر بن صباح است که در این موضوع نوشته شده بوده است. و این أخبار را نیز مانند سایر روایات باید سند و متن آنها را ملاحظه کرد و استنباط نمود. 5️⃣ کتب شخص؛ به اینکه به کتب فردی که می خواستند او را توثیق کنند مراجعه می شده و از خلال کتبش به او شناخت پیدا می کردند. کما اینکه ما وقتی می خواهیم نسبت به یک فردی معرفت پیدا کنیم و وثاقت یا خبرویت یا ... او را تشخیص دهیم، اگر آثاری از او نزد ما موجود باشد، به آنها مراجعه می کنیم. 6️⃣ اعتماد به کسی که به آن شخص اعتماد دارد؛ مانند این که نجاشی در مورد علي بن محمد بن قتيبة النيشابوري (النيسابوري) ذکر می کند: عليه اعتمد أبو عمرو الكشي في كتاب الرجال. (رجال النجاشی، رقم۶۷۸، ص۲۵۹) 7️⃣ توثیق جماعتی از اهل خبره 🔸مجموعه این امور، ممکن است که منشأ و منبع حصول وثوق به وثاقت یک راوی باشد و توثیقات نجاشی را تشکیل دهد. این امور (غیر از سه مورد اول) مقدمات حدسی دارند. ✅ مباحث الحجج، ص۲۰۷-۲۱۰ ذیل التنبیه الثانی: فی کیفیة اثبات وثاقة الرواة @rahjoo_213
هدایت شده از کتاب هیأت 📖
▫️منشور صحیفه ۳۶ 📄جامعه توحیدی 🎙گفتاری از حجت‌الاسلام محمدرضا عابدینی پیرامون اربعین به‌عنوان سرمایه ارزشمند عصر ظهور 🔻در روایات متعددی آمده است که امام زمان(عج) در زمان ظهور، خود را فرزند حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام معرفی می‌کند و این مطلب نشان از شناخت مردم دنیا نسبت به امام حسین علیه‌السلام در زمان ظهور است. اوج اتحاد مردم دنیا حول محور اباعبدالله و اظهار محبت به آن حضرت را می‌توان در پیاده‌روی اربعین دید. اکنون که عزت مسلمانان وابسته به این مراسم شده، دل‌های مردم متوجه زیارت اربعین است و هر سال تعداد افرادی که در این مراسم شرکت می‌کنند، بیشتر می‌شود و باید عظمت مراسم زیارت اربعین را دریابیم، زیرا که هیچ کس مثل امام حسین علیه‌‌السلام نمی‌تواند مردم را متحد کند. از طرفی تاریخ بشریت به سوی ظهور امام زمان حرکت می‌کند و پیاده‌روی اربعین و اتحاد مؤمنین مقدمه‌ای برای ظهور است. حجت‌الاسلام‌ محمدرضا عابدینی در این نوشتار، ضمن تبیین ارتباط بین عاشورای حسینی و ظهور مهدوی، اربعین را مقدمه و رزمایشی برای ظهور حضرت معرفی کرده و برنامه‌های دشمنان برای مقابله با این حماسه بزرگ را تبیین نمودند. ⏬ جهت دریافت این محصول به آدرس زیر مراجعه نمایید. 🔗 heyat.co/p/3083 👇🏻ایتا: ▫️@ketab_heyat 👇🏻وب‌گاه: ▫️heyat.co
هدایت شده از کتاب هیأت 📖
sahife 36 - tamaddon eslami 3.pdf
4.46M
▫️منشور صحیفه ۳۶ 📄جامعه توحیدی 🎙گفتاری از حجت‌الاسلام محمدرضا عابدینی پیرامون اربعین به‌عنوان سرمایه ارزشمند عصر ظهور 👇🏻ایتا: ▫️@ketab_heyat 👇🏻وب‌گاه: ▫️heyat.co
هدایت شده از حدیثنا
💠این‌که می‌گویند «فرزندان فتنه‌اند» یعنی چه؟ 🌿كانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَخْطُبُ فَجَاءَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ ع وَ عَلَيْهِمَا قَمِيصَانِ أَحْمَرَانِ يَمْشِيَانِ‏ وَ يَعْثُرَانِ‏ فَنَزَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنَ الْمِنْبَرَ فَحَمَلَهُمَا وَ وَضْعَهُمَا بَيْنَ يَدَيْهِ ثُمَّ قَالَ: «صَدَقَ اللَّهُ‏ «إِنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ» فَنَظَرْتُ إِلَى هَذَيْنِ الصَّبِيَّيْنِ يَمْشِيَانِ‏ وَ يَعْثُرَانِ‏ فَلَمْ أَصْبِرْ حَتَّى قَطَعْتُ حَدِيثِي وَ رَفَعْتُهُمَا.» 📚كشف الغمة، ج۱، ص۵۲۲ 🔷نقل شده است: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) سخنرانی می‌کردند که امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) درحالی‌که پیراهن‌هایی قرمزرنگ به تن داشتند و [چون کوچک بودند، کمی] راه می‌رفتند و به زمین می‌افتادند، (جلو) آمدند. 🔹رسول خدا از منبر پایین آمدند، آن‌دو را بغل کردند و مقابل خود قرار دادند. 🔶سپس فرمودند: 🔸«خداوند راست گفته است که: «إِنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ»؛ «اموال و فرزندان شما، فقط فتنه هستند.» [تغابن:۱۵] 🔸نگاهم به این دو کودک افتاد که راه می‌رفتند و به زمین می‌افتادند. پس طاقت نیاوردم؛ سخنم را قطع کردم و آن‌دو را از زمین بلند کردم.» 📝پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ ♦️خداوند (عزّوجلّ) در آیه‌ی دیگری فرموده است: 🔅«الْمالُ وَ الْبَنُونَ زينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا»؛ «مال و فرزندان زینتِ حیات دنیوی هستند.» [کهف:۴۶] 🔺به همین خاطر است که مال و فرزند برای انسان «فتنه» هستند. 👈«فتنه»؛ یعنی آزمایشی سختی برای خالص شدن و پاک گشتن. وقتی می‌خواهند از سنگ طلا، طلای خالص به دست آورند، آن را در کوره‌ای داغ قرار می‌دهند تا طلای ناب از ناخالصی‌ها جدا شود. به این عمل «فَتْن» گویند. 👌البته این‌که مال و فرزند، فتنه هستند، به این معنا نیست که باید از آن‌ها دوری کرد و به آن‌ها بی‌اعتنا نمود؛ همان‌طور که در رفتار رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هم می‌بینیم که نسبت به فرزندانشان مهری سرشار داشته‌اند (چنان‌که نسبت به همه مخلوقات پروردگار، مهربان بوده‌اند.) 🔺بلکه مال و فرزند، به‌خاطر شیرینی‌ها و جاذبه‌های ذاتی‌شان (این‌که زینتِ زندگی دنیا هستند)، این قابلیت را دارند که ابزار آزمایشی سخت برای انسان باشند. 👈پس می‌توانیم در عین حال که به فرزندانمان علاقه داریم و مهر می‌ورزیم، مراقب باشیم محبتمان به آن‌ها را بر دستورات خداوند مقدم نداریم و آخرتمان را فدای دنیایمان نکنیم، بلکه محبتمان به آن‌ها را در مسیر امر الهی قرار دهیم. 👌هنر مؤمن، رعایت این ظرافت‌ها و حرکت بر روی این مرزهاست. اگر در دنیا توانستیم بر این مرزها حرکت کنیم، در آخرت نیز خواهیم توانست از پل باریک صراط عبور نماییم، إن‌شاءالله. 💠 جرعه‌ای از احادیث کمترشنیده‌شده اهل‌بیت ﴿علیهم‌السلام﴾ در «حـدیـثـنـا»: 💠 @hadithona
شمربن ذی الجوشن.mp3
2.18M
🔰 آیت الله احمد عابدی: 🔸گفته شده شمر بن ذی الجوشن از اصحاب امیرالمومنین علی علیه السلام بوده و بعدا‌‌ً منحرف شده است اما این خلاف واقع هست و شمر از ابتدا یک خبیث بتمام معنا بوده است. در کتاب ابن راعیة المعزی (ک شرح حال شمر است ک اسم کتاب هم نکته ای دارد*) آورده شده که از همان زمان عمر بن خطاب ک معاویه در شام بوده، شمر هم از همان زمان در شام بوده ، هیچ وقت تسلیم حکم حضرت امیر علیه السلام نشد و از کسانی بود ک اصلا در جنگ ضد امیرالمومنین، معاویه رو کمک میکرد. (این عبارت کتاب صراحت دارد که شمر در زمان جنگ صفین از برپاکنندگان جنگ علیه حضرت امیر بوده است). معاویه یک نامه ای به حضرت امیر نوشته و حضرت را به جنگ دعوت کرده و تهدید ب قتل کرده و حضرت هم جواب نامه را داده اند که.. فَأَنَا أَبُو حَسَنٍ قَاتِلُ جَدِّكَ وَ أَخِيكَ وَ خَالِكَ شَدْخاً يَوْمَ بَدْرٍ وَ ذَلِكَ السَّيْفُ مَعِي... در ادامه حضرت امیر فرموده اند که ای معاویه من چند چیز از تو میخواهم عمروعاص و... و شمر بن ذی الجوشن را. (این چند جنایتکار). یعنی حضرت درنامه به معاویه مینویسند که شمربن ذی الجوشن را تحویل من بده. این شاهدی است ک شمر در لشکر معاویه از اتباع معاویه هست. علاوه بر این کتاب، در بحارالانوار وشرح ابن ابی الحدید هم نقل شده و خیلی شواهد دیگر...
💠 چرا دست ها را هنگام دعا به سوی آسمان می گیریم؟ قَالَ السَّائِلُ فَمَا الْفَرْقُ بَيْنَ أَنْ تَرْفَعُوا أَيْدِيَكُمْ إِلَى السَّمَاءِ وَ بَيْنَ أَنْ تَخْفِضُوهَا نَحْوَ الْأَرْضِ- قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع ذَلِكَ فِي عِلْمِهِ وَ إِحَاطَتِهِ وَ قُدْرَتِهِ سَوَاءٌ وَ لَكِنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَ أَوْلِيَاءَهُ وَ عِبَادَهُ بِرَفْعِ أَيْدِيهِمْ إِلَى السَّمَاءِ نَحْوَ الْعَرْشِ لِأَنَّهُ جَعَلَهُ مَعْدِنَ الرِّزْقِ فَثَبَّتْنَا مَا ثَبَّتَهُ الْقُرْآنُ وَ الْأَخْبَارُ عَنِ الرَّسُولِ ص حِينَ قَالَ ارْفَعُوا أَيْدِيَكُمْ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هَذَا يُجْمِعُ عَلَيْهِ فِرَقُ الْأُمَّةِ كُلِّهَا- «4» 📚 التوحيد (للصدوق)، ص: 249 🏠@deraiat
💠 عدل و جامعه عادلانه 🔸 سید مهدی میرباقری بنظر ما در معنای عدل هم باید دقت کرد. عدل حرکت انسان بر محور امام است. اینکه عده‌ای فرموده‌اند که «عدل در انسان حاکم شدن قوای عاقله بر قوه شهویه و غضبیه و وهمیه» این تعریف دقیق نیست. عدالت قرار گرفتن ذیل ولایت الله و ولایت امام است. اگر همه قوای انسان ذیل امام قرار گرفت و تسلیم او باشد، این عادل است. امام کلمه عدل است؛ «تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ‏ صِدْقاً وَ عَدْلا» (انعام آیه 115) لذا اگر قوای امام در وجود انسان ظهور پیدا کند و نور ایمان در همه قوای انسان منتشر و مبثوث شود، این عدل است. و خروج از عدل هم قرار گرفتن قوای انسان ذیل شیطان و نفس است. در جامعه هم دقیقا همینطور است. جامعه‌ای که تناسبات ولایت الله و ولایت امام در آن حاکم شود، جامعه به عدل می‌رسد. یعنی اینطور نیست که عدل یک امری است که امام فقط آن را ایجاد می‌کند. عدل این نیست که یک تناسبات ذاتی و مصالحی در ذات اشیاء هست و امام اینها را احیاء می‌کند. بلکه عدل خود امام و قوای اوست. این کلمه تامه مغیب به اندازه است که ظهور در حیات اجتماعی ما پیدا می‌کند، حیات ما عادله می‌شود. (اشاره به تعبیری که در زیارت حضرت حجت آمده است که فرمود: كَلِمَتَكَ التَّامَّةَ وَ مُغَیبَكَ‏ فِی أَرْضِك‏...) لذا عدل را نباید به حکومت عقل تفسیر کرد زیرا کم کم از آن این در می‌آید که حاکم هم باید عاقل و حکیم نظر و عمل باشد، و کم کم خودمان را حکیم می‌دانیم و عدل بر محور دستگاه حکمت و عقلی که خودمان تعریف می‌کنیم، تعریف خواهد شد. ما وقتی می‌گوییم عقل، آن را بر خودمان تطبیق می‌کنیم و معجب می‌شویم. بعد هم خود را هم عرض امام قرار می‌دهیم و حرف او را هم نفهمیم کم کم کنار می‌گذاریم و می‌گوییم هرچه گفتند را که نمی‌شود قبول کرد! لذا ما عرض کردیم که باید ابتدا کتاب الحجه را انسان بخواند تا نسبت و جایگاه عقل در کتاب العقل روشن شود. عقل جایگاه مهمی دارد و همین است که مخاطب انبیاء بوده است. انبیاء برای مجانین که مبعوث نشدند. لکن قرار است عقل با امام حرکت کند تا «لیثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ‏ الْعُقُول» (نهج البلاغة، ص: 43) اگر ما با امیرالمومنین علیه السلام حرکت نکنیم که عقل اثاره نمی‌شود و به فعلیت نمی‌رسد. گنجینه‌ای می‌شود که دست نخورده می‌ماند. لذا در روایت فرمود وقتی حضرت ظهور می‌کنند دست بر عقول می‌گذارند و آنها را مضاعف می‌کند و به کمال می‌رساند. (كمال الدین و تمام النعمة، ج‏2، ص: 675) خلاصه اینکه اگر عدل را تناسبات قرب و پرستش و ولایت الله و ولایت امام معنا کنیم، این حرف قانون عادله معنای دیگری پیدا می‌کند. معنایش این می‌شود که ما یک حیات فردی و اجتماعی داریم که در همه این ساحت‌ها باید عدل حاکم شود که ظهور ولایت الله در نفس و جامعه است؛ که ظهور اسماء الحسنی الهی در عالم است؛ جامعه عادله جامعه‌ای می‌شود که امام رکن آن است «ارکان البلاد». و نفس عادله نفسی می‌شود که عناصر وجودی او با ولایت امام شکل می‌گیرد و نورانی به نور امام می‌شود «عناصر الاخیار». با این تبیین این نکته هم بدست می‌آید که وقتی انسان کفر بورزد، در جامعه طاغوت قرار می‌گیرد و این جامعه ولو همه در کنار هم قرار بگیرند و اسم دموکراسی هم روی خود بگذارند، این یک جامعه ظالمانه و خارج از عدل است. یعنی بحث فقط حل و فصل نزاع‌های معیشت دنیا نیست بلکه شکل گیری جامعه بر محور بندگی است که در این جمع بر محور طاغوت شکل نخواهد گرفت. 📚جلسات شرح کتاب الحجه اصول کافی، جلسه ششم 🏠@deraiat
💢💢💢 وَ رُوِيَ عَنْ أَبِي الصَّلْتِ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ صَالِحٍ الْهَرَوِيِّ قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا ع يَقُولُ‏ وَ اللَّهِ مَا مِنَّا إِلَّا مَقْتُولٌ شَهِيدٌ فَقِيلَ لَهُ فَمَنْ يَقْتُلُكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ شَرُّ خَلْقِ اللَّهِ فِي زَمَانِي يَقْتُلُنِي بِالسَّمِّ ثُمَّ يَدْفِنُنِي فِي دَارٍ مُضَيَّقَةٍ وَ بِلَادِ غُرْبَةٍ أَلَا فَمَنْ زَارَنِي فِي غُرْبَتِي كَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ أَجْرَ مِائَةِ أَلْفِ شَهِيدٍ وَ مِائَةِ أَلْفِ صِدِّيقٍ وَ مِائَةِ أَلْفِ حَاجٍّ وَ مُعْتَمِرٍ وَ مِائَةِ أَلْفِ مُجَاهِدٍ وَ حُشِرَ فِي زُمْرَتِنَا وَ جُعِلَ فِي الدَّرَجَاتِ الْعُلَى مِنَ الْجَنَّةِ رَفِيقَنَا. 📚من لا يحضره الفقيه، ج‏2، ص: 585
💠 نقل اباصلت از کیفیت شهادت امام رضا (ع) حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِي الصَّلْتِ الْهَرَوِيِّ قَالَ: بَيْنَا أَنَا وَاقِفٌ بَيْنَ يَدَيْ أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا ع إِذْ قَالَ لِي يَا أَبَا الصَّلْتِ ادْخُلْ هَذِهِ الْقُبَّةَ الَّتِي فِيهَا قَبْرُ هَارُونَ فَائْتِنِي بِتُرَابٍ مِنْ أَرْبَعِ جَوَانِبِهَا قَالَ فَمَضَيْتُ فَأَتَيْتُ بِهِ فَلَمَّا مَثَلْتُ بَيْنَ يَدَيْهِ قَالَ لِي نَاوِلْنِي مِنْ هَذَا التُّرَابِ وَ هُوَ مِنْ عِنْدِ الْبَابِ فَنَاوَلْتُهُ فَأَخَذَهُ وَ شَمَّهُ ثُمَّ رَمَى بِهِ ثُمَّ قَالَ سَيُحْفَرُ لِي هَاهُنَا قَبْرٌ وَ تَظْهَرُ صَخْرَةٌ لَوْ جُمِعَ عَلَيْهَا كُلُّ مِعْوَلٍ بِخُرَاسَانَ لَمْ يَتَهَيَّأْ قَلْعُهَا ثُمَّ قَالَ فِي الَّذِي عِنْدَ الرِّجْلِ وَ الَّذِي عِنْدَ الرَّأْسِ مِثْلَ ذَلِكَ ثُمَّ قَالَ نَاوِلْنِي هَذَا التُّرَابَ فَهُوَ مِنْ تُرْبَتِي ثُمَّ قَالَ سَيُحْفَرُ لِي فِي هَذَا الْمَوْضِعِ فَتَأْمُرُهُمْ أَنْ يَحْفِرُوا لِي سَبْعَ مَرَاقِيَ إِلَى أَسْفَلَ وَ أَنْ يُشَقَّ لِي ضَرِيحَةٌ فَإِنْ أَبَوْا إِلَّا أَنْ يَلْحَدُوا فَتَأْمُرُهُمْ أَنْ يَجْعَلُوا اللَّحْدَ ذِرَاعَيْنِ وَ شِبْراً فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ سَيُوَسِّعُهُ لِي مَا شَاءَ فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِكَ فَإِنَّكَ تَرَى عِنْدَ رَأْسِي نَدَاوَةً فَتَكَلَّمْ بِالْكَلَامِ الَّذِي أُعَلِّمُكَ فَإِنَّهُ يَنْبُعُ الْمَاءُ حَتَّى يَمْتَلِئَ اللَّحْدُ وَ تَرَى فِيهِ حِيتَاناً صِغَاراً فتفتت [فَفَتِّتْ‏] لَهَا الْخُبْزَ الَّذِي أُعْطِيكَ فَإِنَّهَا تَلْتَقِطُهُ فَإِذَا لَمْ‏ يَبْقَ مِنْهُ شَيْ‏ءٌ خَرَجَتْ مِنْهُ حُوتَةٌ كَبِيرَةٌ فَالْتَقَطَتِ الْحِيتَانَ الصِّغَارَ حَتَّى لَا يَبْقَى مِنْهَا شَيْ‏ءٌ ثُمَّ تَغِيبُ فَإِذَا غَابَتْ فَضَعْ يَدَكَ عَلَى الْمَاءِ وَ تَكَلَّمْ بِالْكَلَامِ الَّذِي أُعَلِّمُكَ فَإِنَّهُ يَنْضُبُ وَ لَا يَبْقَى مِنْهُ شَيْ‏ءٌ وَ لَا تَفْعَلْ ذَلِكَ إِلَّا بِحَضْرَةِ الْمَأْمُونِ ثُمَّ قَالَ ع يَا أَبَا الصَّلْتِ غَداً أَدْخُلُ هَذَا الْفَاجِرَ فَإِنْ خَرَجْتُ وَ أَنَا مَكْشُوفُ الرَّأْسِ فَتَكَلَّمْ أُكَلِّمْكَ وَ إِنْ خَرَجْتُ وَ أَنَا مُغَطَّى الرَّأْسِ فَلَا تُكَلِّمْنِي قَالَ أَبُو الصَّلْتِ فَلَمَّا أَصْبَحْنَا مِنَ الْغَدِ لَبِسَ ثِيَابَهُ وَ جَلَسَ فِي مِحْرَابِهِ يَنْتَظِرُ فَبَيْنَا هُوَ كَذَلِكَ إِذْ دَخَلَ عَلَيْهِ غُلَامُ الْمَأْمُونِ فَقَالَ لَهُ أَجِبْ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَلَبِسَ نَعْلَهُ وَ رِدَاءَهُ وَ قَامَ يَمْشِي وَ أَنَا أَتَّبِعُهُ حَتَّى دَخَلَ عَلَى الْمَأْمُونِ وَ بَيْنَ يَدَيْهِ طَبَقُ عِنَبٍ وَ أَطْبَاقُ فَاكِهَةٍ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ بِيَدِهِ عُنْقُودُ عِنَبٍ قَدْ أَكَلَ بَعْضَهُ وَ بَقِيَ بَعْضُهُ فَلَمَّا بَصُرَ بِالرِّضَا ع وَثَبَ إِلَيْهِ وَ عَانَقَهُ وَ قَبَّلَ مَا بَيْنَ عَيْنَيْهِ وَ أَجْلَسَهُ مَعَهُ ثُمَّ نَاوَلَهُ الْعُنْقُودَ وَ قَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ هَلْ رَأَيْتَ عِنَباً أَحْسَنَ مِنْ هَذَا فَقَالَ الرِّضَا رُبَّمَا كَانَ عِنَباً حَسَناً يَكُونُ مِنَ الْجَنَّةِ فَقَالَ لَهُ كُلْ مِنْهُ فَقَالَ لَهُ الرِّضَا أَ وَ تُعْفِينِي مِنْهُ فَقَالَ لَا بُدَّ مِنْ ذَلِكَ مَا يَمْنَعُكَ مِنْهُ لَعَلَّكَ تَتَّهِمُنَا بِشَيْ‏ءٍ فَتَنَاوَلَ الْعُنْقُودَ فَأَكَلَ مِنْهُ ثُمَّ نَاوَلَهُ فَأَكَلَ مِنْهُ الرِّضَا ع ثَلَاثَ حَبَّاتٍ ثُمَّ رَمَى بِهِ وَ قَامَ فَقَالَ لَهُ الْمَأْمُونُ إِلَى أَيْنَ قَالَ إِلَى حَيْثُ وَجَّهْتَنِي وَ خَرَجَ ع مُغَطَّى الرَّأْسِ فَلَمْ أُكَلِّمْهُ حَتَّى دَخَلَ الدَّارَ ثُمَّ أَمَرَ أَنْ يُغْلَقَ الْبَابُ فَغُلِقَ ثُمَّ نَامَ عَلَى فِرَاشِهِ فَمَكَثْتُ وَاقِفاً فِي صَحْنِ الدَّارِ مَهْمُوماً مَحْزُوناً فَبَيْنَا أَنَا كَذَلِكَ إِذْ دَخَلَ عَلَيَّ شَابٌّ حَسَنُ الْوَجْهِ قَطَطُ الشَّعْرِ أَشْبَهُ النَّاسِ بِالرِّضَا ع فَبَادَرْتُ إِلَيْهِ فَقُلْتُ لَهُ مِنْ أَيْنَ دَخَلْتَ وَ الْبَابُ مُغْلَقٌ- فَقَالَ الَّذِي جَاءَ بِي مِنَ الْمَدِينَةِ فِي هَذَا الْوَقْتِ هُوَ الَّذِي أَدْخَلَنِي الدَّارَ وَ الْبَابُ مُغْلَقٌ فَقُلْتُ لَهُ وَ مَنْ أَنْتَ فَقَالَ لِي أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْكَ يَا أَبَا الصَّلْتِ أَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ مَضَى نَحْوَ أَبِيهِ ع فَدَخَلَ وَ أَمَرَنِي بِالدُّخُولِ مَعَهُ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيْهِ الرِّضَا ع وَثَبَ إِلَيْهِ وَ عَانَقَهُ وَ ضَمَّهُ إِلَى صَدْرِهِ وَ قَبَّلَ مَا بَيْنَ عَيْنَيْهِ ثُمَّ سَحَبَهُ سَحْباً إِلَى فِرَاشِهِ وَ أَكَبَّ عَلَيْهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ع
يُقَبِّلُهُ وَ يُسَارُّهُ بِشَيْ‏ءٍ لَمْ أَفْهَمْهُ وَ رَأَيْتُ عَلَى شَفَتَيِ الرِّضَا ع زُبْداً أَشَدَّ بَيَاضاً مِنَ الثَّلْجِ وَ رَأَيْتُ أَبَا جَعْفَرٍ يَلْحَسُهُ بِلِسَانِهِ ثُمَّ أَدْخَلَ يَدَهُ بَيْنَ ثَوْبِهِ وَ صَدْرِهِ فَاسْتَخْرَجَ مِنْهَا شَيْئاً شَبِيهاً بِالْعُصْفُورِ فَابْتَلَعَهُ أَبُو جَعْفَرٍ وَ قَضَى الرِّضَا ع فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع قُمْ يَا أَبَا الصَّلْتِ فَائْتِنِي بِالْمُغْتَسَلِ وَ الْمَاءِ مِنَ الْخِزَانَةِ فَقُلْتُ مَا فِي الْخِزَانَةِ مُغْتَسَلٌ وَ لَا مَاءٌ فَقَالَ لِيَ ائْتَمِرْ بِمَا آمُرُكَ بِهِ فَدَخَلْتُ الْخِزَانَةَ فَإِذَا فِيهَا مُغْتَسَلٌ وَ مَاءٌ فَأَخْرَجْتُهُ وَ شَمَّرْتُ ثِيَابِي لِأُغَسِّلَهُ مَعَهُ فَقَالَ لِي تَنَحَّ يَا أَبَا الصَّلْتِ فَإِنَّ لِي مَنْ يُعِينُنِي غَيْرَكَ فَغَسَّلَهُ ثُمَّ قَالَ لِيَ ادْخُلِ الْخِزَانَةَ فَأَخْرِجْ إِلَيَّ السَّفَطَ الَّذِي فِيهِ كَفَنُهُ وَ حَنُوطُهُ فَدَخَلْتُ فَإِذَا أَنَا بِسَفَطٍ لَمْ أَرَهُ فِي تِلْكَ الْخِزَانَةِ فَحَمَلْتُهُ إِلَيْهِ فَكَفَّنَهُ وَ صَلَّى عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ ائْتِنِي بِالتَّابُوتِ فَقُلْتُ أَمْضِي إِلَى النَّجَّارِ حَتَّى يُصْلِحَ تَابُوتاً قَالَ قُمْ فَإِنَّ فِي الْخِزَانَةِ تَابُوتاً فَدَخَلْتُ الْخِزَانَةَ فَإِذَا تَابُوتٌ لَمْ أَرَ مِثْلَهُ [لَمْ أَرَهُ قَطُّ] فَأَتَيْتُهُ فَأَخَذَ الرِّضَا ع بَعْدَ أَنْ كَانَ صَلَّى عَلَيْهِ فَوَضَعَهُ فِي التَّابُوتِ وَ صَفَّ قَدَمَيْهِ وَ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ لَمْ يَفْرُغْ مِنْهُمَا حَتَّى عَلَا التَّابُوتُ وَ انْشَقَّ السَّقْفُ فَخَرَجَ مِنْهُ التَّابُوتُ وَ مَضَى فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّاعَةَ يَجِيئُنَا الْمَأْمُونُ‏ فَيُطَالِبُنِي بِالرِّضَا ع فَمَا أَصْنَعُ فَقَالَ اسْكُتْ فَإِنَّهُ سَيَعُودُ يَا أَبَا الصَّلْتِ مَا مِنْ نَبِيٍّ يَمُوتُ فِي الْمَشْرِقِ وَ يَمُوتُ وَصِيُّهُ بِالْمَغْرِبِ إِلَّا جَمَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بَيْنَ أَرْوَاحِهِمَا وَ أَجْسَادِهِمَا فَمَا تَمَّ الْحَدِيثُ حَتَّى انْشَقَّ السَّقْفُ وَ نَزَلَ التَّابُوتُ فَقَامَ ع فَاسْتَخْرَجَ الرِّضَا مِنَ التَّابُوتِ وَ وَضَعَهُ عَلَى فِرَاشِهِ كَأَنَّهُ لَمْ يُغَسَّلْ وَ لَمْ يُكَفَّنْ وَ قَالَ يَا أَبَا الصَّلْتِ قُمْ فَافْتَحِ الْبَابَ لِلْمَأْمُونِ فَفَتَحْتُ الْبَابَ فَإِذَا الْمَأْمُونُ وَ الْغِلْمَانُ بِالْبَابِ فَدَخَلَ بَاكِياً حَزِيناً قَدْ شَقَّ جَيْبَهُ وَ لَطَمَ رَأْسَهُ وَ هُوَ يَقُولُ يَا سَيِّدَاهْ فُجِّعْتُ بِكَ يَا سَيِّدِي ثُمَّ دَخَلَ وَ جَلَسَ عِنْدَ رَأْسِهِ وَ قَالَ خُذُوا فِي تَجْهِيزِهِ وَ أَمَرَ بِحَفْرِ الْقَبْرِ فَحَضَرْتُ الْمَوْضِعَ وَ ظَهَرَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ عَلَى مَا وَصَفَهُ الرِّضَا ع فَقَالَ بَعْضُ جُلَسَائِهِ أَ لَسْتَ تَزْعُمُ أَنَّهُ إِمَامٌ قَالَ نَعَمْ قَالَ لَا يَكُونُ الْإِمَامُ إِلَّا مُقَدَّمَ الرَّأْسِ فَأَمَرَ أَنْ يَحْفِرَ لَهُ فِي الْقِبْلَةِ فَقُلْتُ أَمَرَنِي أَنْ أَحْفِرَ لَهُ سَبْعَ مَرَاقِيَ وَ أَنْ أَشُقَّ لَهُ ضَرِيحَةً فَقَالَ انْتَهُوا إِلَى مَا يَأْمُرُكُمْ بِهِ أَبُو الصَّلْتِ سِوَى الضَّرِيحَةِ وَ لَكِنْ يُحْفَرُ وَ يُلْحَدُ فَلَمَّا رَأَى مَا ظَهَرَ مِنَ النَّدَاوَةِ وَ الْحِيتَانِ وَ غَيْرِ ذَلِكَ قَالَ الْمَأْمُونُ لَمْ يَزَلِ الرِّضَا ع يُرِينَا عَجَائِبَهُ فِي حَيَاتِهِ حَتَّى أَرَانَاهَا بَعْدَ وَفَاتِهِ فَقَالَ لَهُ وَزِيرٌ كَانَ مَعَهُ أَ تَدْرِي مَا أَخْبَرَكَ بِهِ الرِّضَا ع قَالَ لَا قَالَ إِنَّهُ أَخْبَرَكَ أَنَّ مُلْكَكُمْ بَنِي الْعَبَّاسِ مَعَ كَثْرَتِكُمْ وَ طُولِ مُدَّتِكُمْ مِثْلُ هَذِهِ الْحِيتَانِ حَتَّى إِذَا فَنِيَتْ آجَالُكُمْ وَ انْقَطَعَتْ آثَارُكُمْ وَ ذَهَبَتْ دَوْلَتُكُمْ سَلَّطَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَيْكُمْ رَجُلًا مِنَّا فَأَفْنَاكُمْ عَنْ‏ آخِرِكُمْ قَالَ لَهُ صَدَقْتَ ثُمَّ قَالَ لِي يَا أَبَا الصَّلْتِ عَلِّمْنِي الْكَلَامَ الَّذِي تَكَلَّمْتَ بِهِ قُلْتُ وَ اللَّهِ لَقَدْ نَسِيتُ الْكَلَامَ مِنْ سَاعَتِي وَ قَدْ كُنْتُ صَدَقْتُ فَأَمَرَ بِحَبْسِي وَ دَفْنِ الرِّضَا ع فَحُبِسْتُ سَنَةً وَ ضَاقَ عَلَيَّ الْحَبْسُ وَ سَهِرْتُ اللَّيْلَ فَدَعَوْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِدُعَاءٍ ذَكَرْتُ فِيهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ سَأَلْتُ اللَّهَ بِحَقِّهِمْ أَنْ يُفَرِّجَ عَنِّي فَلَمْ أَسْتَتِمَّ الدُّعَاءَ حَتَّى دَخَلَ عَلَيَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ع فَقَالَ لِي يَا أَبَا الصَّلْتِ ضَاقَ صَدْرُكَ فَقُلْتُ إِي وَ اللَّهِ قَالَ قُمْ فَاخْرُجْ ثُمَّ ضَرَبَ يَدَهُ إِلَى الْقُيُودِ الَّتِي كَانَتْ عَلَيَّ فَفَكَّهَا وَ أَخَذَ بِيَدِي وَ أَخْرَجَنِي مِنَ الدَّارِ وَ الْحَرَسَةُ وَ الْغِلْمَةُ
يَرَوْنِي فَلَمْ يَسْتَطِيعُوا أَنْ يُكَلِّمُونِي وَ خَرَجْتُ مِنْ بَابِ الدَّارِ ثُمَّ قَالَ امْضِ فِي وَدَائِعِ اللَّهِ فَإِنَّكَ لَنْ تَصِلَ إِلَيْهِ وَ لَا يَصِلُ إِلَيْكَ أَبَداً قَالَ أَبُو الصَّلْتِ فَلَمْ أَلْتَقِ مَعَ الْمَأْمُونِ إِلَى هَذَا الْوَقْتِ. و صلى الله على رسوله محمد و آله الطاهرين و حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيل‏ 📚 الأمالي( للصدوق)، النص، ص: 662 🏠@deraiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا